در
کتابخانه
بازدید : 816304تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد نهم
مقدمه
Collapse سیره نبویسیره نبوی
سیره ی نبوی- 23 سال
سیره ی نبوی در تبلیغ اسلام- دانشكده ی الهیات مشهد، فروردین 53
سیره ی نبوی- روش تبلیغی رسول اكرم- سخنرانی مسجدالجواد در 28 صفر 92
سیره ی نبوی- مسجد جامع، دهه ی اول ربیع الثانی 95
یادداشت خلق و خوی نبوی
سیره ی نبوی- عفو مردان بزرگ- رأفت، وسیله ی جنگی سرداران بزرگ
رسول اكرم- نفوذ معنوی و تسخیر دلها
سیره ی نبوی- خلق و خوی نبوی
سیره ی نبوی
سیره ی نبوی- تفاوت سیره ی انبیا و غیر انبیا
یادداشت سیره ی رسول اكرم
سیره ی نبوی- كلیات
سیره ی نبوی- خلق و خوی الهی
سیره ی نبوی- سیره ی تحلیلی
سیره ی نبوی- اتقان عمل
سیره ی نبوی- رهبری
سیره ی نبوی
استفاده از سیره ی رسول اكرم
سیره ی رسول اكرم
رسول اكرم- قولوا لا اله الاّ اللّ?ه تفلحوا (فلاح توحید)
رسول اكرم چگونه و با چه شعاری مردم را جمع كرد- تقدس نهضت اسلامی و پیوند او با حقیقت
ایمان رسول اكرم به رسالت خود
رسول اكرم امّی بود
رسول امّی
پیامبر امّی
امّی بودن رسول اكرم
كلمه ی امّی
داستان حدیبیه
رسول اكرم- معراج
اخلاق رسول اكرم
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و عبادت و تهجد و تأثیر آن در روح صحابه ی آن حضرت
رسول اكرم- دعا و استغفار
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و مناسبات آن حضرت با علی علیه السلام
رسول اكرم صلی الله علیه و آله و تعدد ازواج
مدایح رسول اكرم
رسول اكرم و بنی هاشم
رسول اكرم- داستان شعب ابوطالب و نصرتهای ابوطالب
رسول اكرم و اصحاب
رسول اكرم و قریش
رسول اكرم- وحی و آراء شخصی
رسول اكرم- تعدد زوجات
رسول اكرم- از ولادت تا بعثت
یادداشت مولود رسول اكرم
ولادت رسول اكرم صلی الله علیه و آله
وفات رسول اكرم صلی الله علیه و آله
كلمات رسول اكرم
كلمات برجسته ی رسول اكرم
نفوذ كلام رسول اكرم و گیرندگی سیمای آن حضرت
خطبه های رسول اكرم صلی الله علیه و آله
رسول اكرم و هجرت
بعثت رسول اكرم
بعثت رسول اكرم- عامل بعث
بعثت رسول اكرم- مقاله ی «خودجوشی»
سیره ی رسول اكرم صلی الله علیه و آله
سیره ی رسول اكرم- خصایص آن حضرت
سیره ی نبوی- شخصیت الهی
شخصیت رسول اكرم
Expand امامتامامت
Expand امام علی علیه السلامامام علی علیه السلام
Expand حضرت فاطمه علیها السلامحضرت فاطمه علیها السلام
Expand امام حسن علیه السلامامام حسن علیه السلام
امام سجاد علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلامامام صادق علیه السلام
Expand موسی بن جعفر علیه السلامموسی بن جعفر علیه السلام
Expand امام رضا علیه السلامامام رضا علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
Expand فهرست هافهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
تاریخ به طور كلی از نظر قرآن كریم كتابی است آموزنده و مشتمل بر درسهای گرانبها. تاریخ لابراتوار زندگی بشر است. از این جهت قرآن به تدبر در احوال و آثار امم گذشته امر می كند. .

اما در قرآن مخصوصاً به تدبر در زندگی رسول اكرم به عنوان تأسی امر می كند: .

لقد كان لكم فی رسول اللّه اسوة حسنة لمن كان یرجوا اللّه و الیوم الاخر و ذكر اللّه كثیراً. .

سیره ی شخص یا یك صنف به معنی سبك و متد آنهاست. اولاً باید بدانیم كه سیره ی انبیا با سیره ی سایر اكابر و مقتدایان بشر فرق می كند.

بشر طبعاً از اكابر خود پیروی و به آنها تأسی می نماید. شخصیتهای بارز بشر كه دیگران طبعاً راه و روش آنها را پیش می گیرند وآ نها را «اسوه» قرار می دهند سه طبقه اند: .

پادشاهان و فرمانروایان.

حكیمان و فیلسوفان و از آن جمله برخی شاعران.

پیامبران و پیشوایان دینی و از آن جمله زاهدان، راهبان. . . .

سبك و سیره ی پیامبران، هم با پادشاهان و فرمانروایان متفاوت است و هم با حكیمان و فیلسوفان. البته بحث در هدفهای پیامبران و دیگران نیست كه اساساً پیامبران مردم را به سوی خدا و حق و عدالت دعوت می كنند و دیگران به هدف دیگری احیاناً دعوت
جلد نهم . ج9، ص: 38
می كنند. بحث در این نیست، بحث در سبك كار آنهاست و در وسایلی است كه هر دسته ای برای وصول به اهداف خود استفاده می كند و در واقع بحث در نوع زندگی و سبك معاشرت و رفتار آنها در میان مردم است خصوصاً از آن جهت كه در راه وصول به هدف، آن سبك انتخاب شده است.

پیامبران و پادشاهان:

اما پیامبران و پادشاهان. عمده تفاوت آنها این است كه پیامبران سبك زندگی ساده و بی تجمل را انتخاب كرده اند، برخلاف سلاطین كه از شكوه و جلال برای وصول به هدفهای خود استفاده می كنند.

سلاطین می كوشند هرچه بیشتر از غریزه ی خوف و رعب مردم استفاده كنند، واهمه ها را تحت تسخیر قرار دهند. این جهت در دستگاه زندگی و دربارشان، در لباسها و تجملها و زینتهاشان، در خدم و حشم و سپاه و لشكرشان، در حریم گرفتن از مردم و مستور شدن از انظار، در طرز سخن گفتن و راه رفتنشان پیداست. .

اما پیامبران چون می خواهند در قلب و دل مردم ایمان و اعتقاد ایجاد كنند و بعلاوه خود را نماینده ی خدای همه ی مردم معرفی می كنند و مبشر عدل و دادند، از این گونه به خودبندی ها در زندگی بدورند. .

علی علیه السلام درنهج البلاغه، داستان ورود موسی و هارون را بر فرعون به شكل جالبی بیان می فرماید: .

و لقد دخل موسی بن عمران و معه اخوه هارون علیهماالسلام علی فرعون و علیهما مدارع الصوف و بایدیهما العصی فشرطا له ان اسلم بقاء ملكه و دوام عزه، فقال: «الا تعجبون من هذین یشرطان لی دوام العز و بقاء الملك و هما بما ترون من حال الفقر و الذل، فهلاّ القی علیهما اساورة من ذهب» اعظاماً للذهب و جمعه و احتقاراً للصوف و لبسه. و لو اراد اللّه سبحانه لانبیائه حیث بعثهم ان یفتح لهم كنوز الذهبان و معادن العقیان و مغارس
جلد نهم . ج9، ص: 39
الجنان و ان یحشر معهم طیور السماء و وحوش الارض لفعل و لو فعل لسقط البلاء و بطل الجزاء و اضمحلت الانباء و لما وجب للقابلین اجور المبتلین و لا استحق المؤمنون ثواب المحسنین و لا لزمت الاسماء معانیها و لكن اللّه سبحانه جعل رسله اولی قوة فی عزائمهم و ضعفة فی ما تری الاعین من حالاتهم مع قناعة تملأ القلوب و العیون غنی و خصاصة تملأ الابصار و الاسماع اذی. .

در قسمت آخر سخن مولی علیه السلام به سرمایه ی معنوی انبیا اشاره شده است كه عبارت است از عزم قوی و عزت نفس فوق العاده، و همین است كه به جای آن دبدبه ها و طنطنه ها دلها را مملو از نوعی عظمت توأم با احترام و محبوبیت می نماید. رسول اكرم از اینكه كسی پیاده در ركابش حركت كند یا جلویش بایستد نهی فرمود. ایستادن كسی در جلو كسی دیگر سخت مذمت شده. درنهج البلاغهاست كه علی علیه السلام اهل انبار [را] از رعایت تشریف معمولی دربار ایران كه در جلو مركب پادشاه حركت می كردند، منع فرمود و به آنها فرمود: این كار، شما را پست [می كند] و بزرگان شما را بالا نمی برد. .

داستان معروف نماز عید رفتن حضرت رضا علیه السلام در زمان مأمون كه طبق معمول، سران و قُوّاد سپاه با اسبهای زین و یراق كرده و اسباب و ابزارهای زرین و خیره كن چشم و یك دنیا جلال ظاهری [آمده بودند] و امام علیه السلام فرمود: من با سیره ی جدم عمل می كنم، و با آداب ساده ی اسلامی خارج شد و صد هزار برابر بیشتر عظمت و ابهت ایجاد كرد، مؤید این مدعاست. داستان ملاقات ناصرالدین شاه با حاجی سبزواری مؤید بی رونق شدن شكوه سلطنتی در مقابل عز و استغنای معنوی است [1]
جلد نهم . ج9، ص: 40
رسول اكرم از اینكه تعظیمهایی از نوع تعظیمهای سلاطین بشود مخصوصاً اجتناب می فرمود. اجازه نمی داد جلو پایش بلند شوند، در مجالس حلقه می نشست، حتی نوشته اند: «یسوق اصحابه» پشت سر اصحاب راه می رفت. هرگز در اوج عظمت، برای خود تاج و تخت و گارد و غیره- با آنكه ممكن بود- قائل نشد، بلكه با آنها مبارزه می كرد. مردی از بیابان آمد و در حین مكالمه با آن حضرت زبانش به لكنت افتاد. رسول اكرم به جای اینكه طبق معمول جباران از این مرعوبیت استفاده كند، برعكس خود را شكست، او را در بغل گرفت و فرمود: هوّن علیك فانی ابن امرأة كانت تأكل القدیعنی سخت نگیر، من پسر زنی هستم كه گوشت خشكیده در برابر آفتاب را می خورد، یعنی من از آن كسان كه تو فكر می كنی نیستم. .

زنی بر آن حضرت گذشت و گفت: تو فقط یك عیب داری و آن اینكه سلوكت مانند سلوك بردگان است، یعنی بر زمین می نشینی، الاغ بی پالان سوار می شوی و. . . فرمود: ایّ عبد اعبد منی؟ .

رسول اكرم اجازه نمی داد در وقتی كه سواره است كسی پیاده در ركابش حركت كند، می گفت: با من سوار شو یا قبل از من برو و یا بعد از من بیا. می فرمود: چند چیز است كه تا آخر عمر آنها را ترك نخواهم كرد. . . [2] درسیره ی ابن هشامضمن نقل داستان اسلام عدی بن حاتم می گوید:

پس از بازگشت خواهرش سفانه قرار شد به مدینه برود و درباره ی آن حضرت دقت كند كه پیامبر است یا سر پادشاهی دارد. بی خبر بر آن حضرت وارد شد و آن حضرت از او احترام كرد و او را با
جلد نهم . ج9، ص: 41
خود به خانه برد. در بین راه پیرزنی مفلوك جلو آن حضرت را گرفت و مدتی آن حضرت را نگه داشت. عدی در دل خود گفت: این اولین نشانه ی پیامبری است، هرگز سلاطین چنان صبر و حوصله ای ندارند كه این اندازه وقت خود را به پیرزنی مفلوك بدهند. وقتی كه به خانه ی آن حضرت رفت، آن حضرت تشك مخصوص خود را كه ساده بود انداخت و به اصرار عدی را روی آن نشاند و خود روی زمین نشست.

عدی با خود گفت: این دومین نشانه ی پیامبری. . . .

سیره ی انبیا در این جهت تأثیر فوق العاده در نفوذ دعوتشان داشته است. پیامبران نه تنها از جلال و شكوههایی كه از نوع تظاهر به قدرت است استفاده نمی كردند، از جلال و شكوههایی كه از نوع تظاهر به عظمت است و به شكل دیگر واهمه را تحت نفوذ قرار می دهد نیز پرهیز داشتند. شنیده نشده است كه پیامبری از راه آراستن هیكل خود، بلند كردن ریش، عصای كلفت در دست گرفتن، خواسته باشد در روح مردم نفوذ كند. .

علیهذا انحراف از سیره ی آنها از طرف جانشینان آنها كه می خواهند مبلّغ دعوتهای آنها باشند، قهراً مواجه با شكست می شود. پاپ با كاخی در واتیكان كه پانزده هزار اتاق دارد و نشستن روی تخت طلا و با گذاشتن تاج بر سر خود می خواهد دعوت مسیحی را ابلاغ كند كه «دابته رجلاه و سراجه فی اللیل القمر» و این نمی شود. .

و همچنین بسیاری از روحانیین ما آنقدر جلال و تظاهر به عظمت و قیود وهمی برای خود درست می كنند كه هیچ گونه شباهتی با سیره ی رسول خدا ندارد.
[1] در تاریخ اسلامی این جهت مشخص است كه سیره ی خلفای راشدین سیره ی انبیا بود ولی از زمان معاویه سبك و سیره ی سلاطین، قیاصره و اكاسره معمول شد و بزرگترین انحراف در تاریخ اسلامی به شمار می رود. عمر هنگام سفر به شام با یك غلام و یك شتر- كه به نوبت با غلام سوار می شدند- و یك كوزه آب و آذوقه ی مختصر آمد.

معاویه و سران با دبدبه و طنطنه از او استقبال كردند. عمر با دیدن آنها دامن را پر سنگ كرد و به طرف آنها پراند. ولی بعدها معاویه موفق شد عمر را به عذر اینكه ما مجاور بیزانس هستیم، قانع كند و در حقیقت اغفال نماید.
[2] [در نسخه ی اصل دستنویس مطلب ناتمام مانده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است