كلمه ی «بعث» را باید شناخت. این كلمه به معنی برانگیختن است و
مبعوثیت به معنی برانگیخته شدن است. بعث با ارسال فرق دارد.
ارسال، مطلقِ فرستادن است، عام است. فرستادن یك نامه یا یك
هدیه هم ارسال است. اما بعث، مطلق ارسال نیست، ارسالی است كه
منشأش فقط تحریك از ناحیه ی عاملی است و بعد به حكم یك انبعاث
و تهیج كه در طرف پیدا می شود حركت حاصل می گردد. لهذا فقط در
مورد انسان صادق است. «بعثت الیك فلاناً» درست است اما «بعثت
الیك كتاباً» درست نیست، باید گفت: ارسلت الیك كتاباً. حتی در
ارسال حیوانات نیز صادق نیست، بلكه باید دستگاه شعور و ادراك
او تهیج پیدا كرده باشد و به اصطلاح یك انقلاب درونی در او پیدا
شده باشد. چیزی كه هست منشأ بعث، یعنی باعث و برانگیزاننده ی
روح و ایجاد كننده ی موج، گاهی امری است در یكی از ابعاد ظاهری
عالم، یكی از حوادث و شرایط طبیعی است، علت اقتصادی یا
اجتماعی یا سیاسی است، و گاهی از یك بُعد دیگر و جهت دیگر
است كه در اصطلاح علل طولی نامیده می شود. این علل چون محیط
به عالم می باشند و حاضر و گذشته و آینده برایشان علی السواء
است، منشأ الهامها و غیبها می گردند. .
به هر حال باید توجه داشت و مانند برخی علت این انبعاث را
شرایط و علل مادی و بواعث موجود در سطح ابعاد چهارگانه
جلد نهم . ج9، ص: 130
ندانست.