و انا من رسول اللّه كالصنو من الصنو و الذراع من العضد.
(نامه به عثمان بن حنیف).
مورد اتفاق است كه نشأت و تربیت علی علیه السلام در دامن رسول اكرم
جلد نهم . ج9، ص: 240
بود و علی با اخلاق غیر پیغمبر از همان اول آشنا نشد. .
راجع به علت این مطلب گفته اند جنبه ی حق شناسی به ابوطالب به
واسطه ی سوابق خدمت ابوطالب، علت امر بوده است. بلاذری به نقل
ابن ابی الحدیداوایل جلد اول گفته كه در یك سال قحطی، پیغمبر به
عباس و حمزه پیشنهاد كرد از عائله ی ابوطالب بكاهند و ابوطالب از
تسلیم عقیل خودداری كرد. . . .
این درست نیست به دلیل بزرگی طالب و عقیل. .
ابن ابی الحدید در ذیل كلام حضرت امیر
(و قد علمتم موضعی من
رسول اللّه صلی الله علیه و آله بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة. . . )از طبری نقل كرده كه
پیغمبر [این مطلب را] به عباس گفت. در آنجا نام طالب و حمزه
نیامده، و می گوید عباس جعفر را برد و این مناقض است با نقل اول كه
می گفت عباس طالب را برد. .
به هر حال معلوم نیست اصل این داستان اساسی داشته باشد. .
با در نظر گرفتن اینكه علی چندین سال بلكه تا آخر در خانه ی
پیغمبر ماند و با توجه به اینكه علی را حتی در خلوتگاه عبادت با
خود می برد و هم علاقه ی وافر پیغمبر به علی كه به نقل ابن ابی الحدید
عباس در جواب پسرش فضل كه پرسید: پیغمبر از فرزندانش
كدامیك را بیشتر دوست می داشت، گفت: علی را، فضل گفت: من از
فرزندانش می پرسم تو می گویی علی را، گفت: علی را از همه ی
فرزندانش بیشتر دوست می داشت، اینها همه دلیل است كه علت
اصلی این مطلب مناسبات معنوی بوده. خصوصاً به قرینه ی اینكه علی
می فرماید:
یرفع لی فی كل یوم من اخلاقه علماً. . . می رساند عنایت به
این بوده كه پیغمبر علی را می خواست واقعاً مانند هارون برای موسی
قرار دهد، یعنی وزیر خود قرار دهد، همان طوری كه خود علی در
ذیل جمله ی بالا می گوید: پیغمبر به من فرمود تو وزیر من هستی. .
علی و پیغمبر دو درختی بودند كه از یك ریشه آب خوردند. در
تمام شئون، شباهت و سنخیت بین رسول اكرم و علی دیده می شود،
از آن جمله در كلام علی و كلام رسول اكرم كه سید رضی می گوید:
جلد نهم . ج9، ص: 241
علیه مسحة من العلم الالهی و فیه عبقة من الكلام النبوی.