1. در سخنرانی روز 25 شوال 81 بحثی شد در اطراف مقایسه بین
سیرت امام صادق و بعضی از اجداد بزرگوارشان كه به ظاهر متعارض
دیده می شود و در واقع تعارض نیست. لازمه ی روح زنده و سیّال
تعلیمات اسلامی همین است كه با اختلاف اوضاع و احوال، اموری
كه مربوط به روح تعلیمات نیست، مربوط به پیكر آن روح است،
تغییر كند. .
2. عصر امام صادق عصر جنگ عقاید بود
[1]، عصری بود كه
میل به تحقیق و فهمیدن در مردم پیدا شده بود. پیدایش معتزله
[2]و
غیر
جلد نهم . ج9، ص: 345
معتزله- كه در آن وقت شاید مرجئه خوانده می شدند- از یك
طرف، متصوفه از طرف دیگر، پیدایش و آزادی زنادقه و دهریین از
طرف دیگر، پیدایش روشهای گوناگون فقهی از طرف دیگر آن عصر
را عصر جنگ عقیده قرار داده بود. .
بغداد كه كانون جنبش فرهنگی قرون اولیه ی اسلامی است، در آخر
عهد امام صادق ساخته شد (سال 145- 146) و به نقل
الامام الصادق
مظفری، جلد اول، صفحه ی 146: .
و فی الجانب الغربی من بغداد علی ضُفّة النهر شمال جسره
الغربی الیوم المعروف بالجسر القدیم مكان یعرفه الناس
بمدرسة الصادق و لیس فیه الیوم اثر بیّن و لعله افاد بعض الناس
فیه عند مجیئه الی بغداد علی عهد المنصور. .
این نظر كه امام به بغداد آمده، از نقلهایی استفاده شده كه حكایت
می كند یك بار منصور امام را به بغداد احضار كرد. .
3.
الامام الصادقمظفری، صفحه. . . از سید بن طاوس نقل می كند
كه منصور مجموعاً هفت بار حضرت را به عراق (اعم از كوفه یا بغداد)
احضار كرد و بعد می پردازد به ذكر آثار نیك مسافرت حضرت به
عراق، از جمله اینكه مردم عراق از نزدیك آن حضرت را دیدند و بر
ارادتشان افزوده شد، دیگر اینكه در این سفرها شیعیان را به محل قبر
مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام آشنا كرد و در یكی از سفرها صفوان بن
مهران جمّال به امر آن حضرت بنای مختصری برای اولین بار بر روی
قبر آن حضرت بنا كرد. .
ایضاً می گوید در همین سفرها بود كه هشام بن الحكم كه جهمی
بود، پیرو امام شد. كما اینكه در همین سفرها بود كه ابوحنیفه به امر
جلد نهم . ج9، ص: 346
منصور چهل مسئله ی مشكل تهیه كرده بود و از امام پرسید و امام هر
جواب را با ذكر عقاید علمای عراق و مدینه ایراد فرمود. ایضاً داستان
صاحب الخیار هم در همین سفرها اتفاق افتاد
[3]. .
4. راجع به مذاهب اربعه ی زمان آن حضرت، رجوع شود به
الامام
الصادقاسد حیدر و به
العروبة فی دار البوارخالصی زاده و
ضحی الاسلام. .
5. راجع به تاریخ مذهب شیعه و تطورات آن، رجوع شود به
الامام
الصادقاسد حیدر، قسمتهای آخر كتاب و به كتاب
الشیعة و الحاكمون
شیخ جواد مغنیه. .
6. از باب العشرة
كافینقل شده: .
ان الرجل منكم اذا ورع فی دینه و صدق الحدیث و ادّی الامانة
و حسن خلقه مع الناس قیل هذا جعفری و یسرّنی ذلك و
یدخل علیّ منه السرور و قیل هذا ادب جعفر، و اذا كان علی
غیر ذلك دخل علیّ بلاؤه و عاره و قیل هذا ادب جعفر. .
از اینجا معلوم می شود كه در زمان خود آن حضرت نیز به آن
حضرت حوزه ی تعلیم و تربیت نسبت داده می شده. .
شیخ مفید به نقل
الانوار البهیةمی گوید: از هیچ كدام از ائمه ی اهل
بیت آنقدر كه از امام صادق نقل شد نقل نشد. بعضی از اصحاب
حدیث اسامی روات ایشان را جمع كرده اند، چهار هزار نفر شده اند. .
رجوع شود به
الامام الصادقاسد حیدر، كلام وشّاء: .
لقد رأیت سبعمائة شیخ فی هذا المسجد كل یقول حدّثنی جعفر
بن محمد.
جلد نهم . ج9، ص: 347
7. امام صادق از دخالت در سیاست ابا كرد، نامه ی ابوسلمه را آتش
زد (
مروج الذهب) . در
الامام الصادقمظفری، ص 288 از
اثبات
الوصیةمسعودی داستان رفتن ابومسلم را به خانه ی امام و جمع شدن
در خانه ی عبداللّه محض و اشاره ی امام به استقرار امر بر منصور را نقل
می كند و در
الشیعة و الحاكمونص 140 از
مقاتل الطالبیینص 206 و
254 (طبع 1949) داستان اجتماع اولاد عبداللّه بن الحسن و سفّاح و
منصور و ابراهیم الامام و بیعت با محمد بن عبداللّه محض و امتناع امام
صادق از بیعت و حركت از مجلس را نقل می كند. .
8. سیاست بنی العباس:
الشیعة و الحاكمونسوء نیت و سوء سریره ی
بنی العباس و اینكه آنها از امویها بدتر بودند با دلایل و مقایسه اجمالاً
ذكر می كند. در آنجا، ص 131 از
النزاع و التخاصممقریزی نامه ای از
ابراهیم الامام به ابومسلم نقل می كند به این مضمون: .
انظر هذا الحی من الیمن فاكرمهم و اسكن بین اظهرهم فان اللّه
لایتم هذا الامر الاّ بهم و انهم ربیعة فی امرهم و اما مضر فانهم
العدو القریب الدار و اقتل من شككت فیه و ان استطعت ان
لاتدع بخراسان من یتكلم بالعربیة فافعل. .
عرب و زبان
عربی:
معلوم می شود سیاست عباسیین بر طرد زبان عرب و بعض قبایل
عرب بوده. نه ابراهیم تعصب عربی داشته و نه ابومسلم تعصب ایرانی،
همان طوری كه نظیر این را جرجی زیدان در
تمدن اسلامینقل كرده
است. .
سیاست عباسیین بر تمسك به قرابت رسول خدا بوده،
همان طوری كه از اولین خطابه ی سفاح در كوفه- كه در
الكاملابن اثیر
آمده و بعد داود بن علی آن را دنبال كرد- پیداست. دعات آنها اگرچه
محرمانه به نفع عباسیین كار می كردند اما شعارشان «الرضا (یا
الرضی) من آل محمد» بود. اول كار، عباسیین به نفع علویین كار
می كردند، منصور و سفاح و ابراهیم با محمد بن عبداللّه محض بیعت
جلد نهم . ج9، ص: 348
كردند. منصور به نقل
الشیعة و الحاكمونص 140: .
و كان اذا ركب محمد بن عبداللّه بن الحسن یأخذ المنصور
بركابه و یسوّی ثیابه علی السرج. .
9. امام صادق آنقدر كنار كشید كه غالباً نام حضرت را كه می بردند
به عنوان منزوی و معرض از ریاست ذكر می كردند، مثل عبارت
معروف شهرستانی (لم یتعرض للامامة قط) و امثال آن. .
10. رجوع شود به
احتجاجطبرسی و احتجاجات
بحارو
الامام
الصادقمظفری راجع به احتجاجات امام با زنادقه. در
الامام الصادق
نام ابن مقفع و ابن العوجاء و ابوشاكر دیصانی و شخصی به نام جعد بن
درهم و زندیق مصری و طبیب هندی را می برد. .
ایضاً در
الامام الصادقداستانی از عمرو بن عبید و واصل بن عطا
در مسئله ی قیام با آن حضرت نقل می كند
[4]. .
11. از وضع تقوا و عبادت اصحاب امام و اخلاص و ایمان معنوی
كه به آن حضرت داشتند و داستانها كه در این زمینه هست معلوم
می شود كه مدرسه ی امام تا چه اندازه عمق معنوی داشته و امام تا چه
اندازه مورد احترام دینی و معنوی آنها بوده است. .
12. نام امام صادق همیشه در تاریخ با نام حوزه و مدرسه ای كه
تأسیس كرد و رونق داد توأم بوده است. حوزه های علمی امروز شیعه
و تا حدودی اهل تسنن امتداد و ادامه ی حوزه ی آن حضرت است. .
13. امام حسین یك قیام خونین را در شرایط لازم و مناسب
رهبری كرد كه اثرش تا امروز باقی است و امام صادق یك نهضت
علمی و فرهنگی عمیق را كه اثر آن نیز تا امروز باقی است. .
عصر امام صادق عصری بود كه تنها عامل اجتماعی عامل
سیاسی نبود، برخلاف عصر امام حسین علیه السلام، یك سلسله حوادث
جلد نهم . ج9، ص: 349
اجتماعی و پیچیدگیها و ابهامهای فكری و روحی پیدا شده بود و
لازمتر این بود كه امام صادق جهاد خود را در این جبهه آغاز كند. در
حقیقت امام صادق دو جبهه را اداره می كرد: جبهه ی سرّی سیاسی و
جبهه ی علنی فكری را. .
در زمان امام حسین برای مجاهدین و خدمتگزاران یك جبهه
بیشتر وجود نداشت و آن جبهه ی مبارزه با دستگاه فاسد خلافت بود،
سایر جبهه ها هنوز به وجود نیامده بود. .
14. اگر امروز می بینیم مذهب شیعه را یك مذهب رسمی
می شناسند، مولود نهضت آن روز امام صادق و ادامه ی این نهضت به
وسیله ی پیروان آن حضرت بود. این همه آثار در هر رشته نشان می دهد
كه جز ایمان و عقیده چیز دیگر نمی تواند این همه آثار به وجود
آورد. .
به طور كلی هر نهضت سیاسی باید پشتوانه ای از نهضت فرهنگی
و ایدئولوژی داشته باشد. امام صادق مبیّن ایدئولوژی شیعی است. .
در میان اهل تسنن دو روش وجود داشت: روش اهل رأی و
روش اهل حدیث. .
15. در مقاله ی «اصل اجتهاد در اسلام» (شماره ی 3 سالانه ی مكتب
تشیع) صفحه ی 318 گفتیم نزاع اهل حدیث (اهل سنت) و اشاعره از
یك طرف و اهل قیاس و معتزله از طرف دیگر در حقیقت در اطراف
حق عقل دور می زد. شیعه با رأی و قیاس مخالفت كرد اما با حق عقل
مخالفت نكرد. مبنای مخالفت ائمه ی شیعه با قیاس دو چیز بود: یكی
اینكه وافی نبودن كتاب و سنت برای اصول تشریع، مورد قبول ائمه ی
شیعه نبود. در
كافیبابی دارد: باب الرد الی الكتاب و السنة و أنه لیس
شی ء من الحلال و الحرام و جمیع ما یحتاج الناس الیه الاّ و قد جاء فیه
كتاب او سنة. جهت دوم این بود كه طرز تفكر قیاسی از نظر عقلی
مصیب نیست و لهذا شیعه نه مثل اهل رأی گفت ادله چهار تاست:
كتاب، سنت، اجماع، اجتهاد و نه مثل دیگران گفت سه تاست: كتاب،
سنت و اجماع.
جلد نهم . ج9، ص: 350
پس معلوم شد سیستم فقه شیعه یك سیستم فقهی مستقلی است.
[1] و به همین جهت حضرت صادق جبهه ی مجاهده را مدارس و جهاد را جهاد تعلیمی
قرار داد.
[2] شاید اساس آن تحول فكری در آن عصر این بود كه در بین النهرین سریانی ها
بودند و اینها پس از تشكیل دولت اسلامی و رسمی شدن زبان عربی با زبردستی
تمام میراث فكری جهان آن روز را به عربی ترجمه كردند و به سرعت علم و
معرفت را رواج دادند.
[3] رجوع شود به
الامام الصادقدر بیان مجموع آثار سفرهای آن حضرت.
[4] رجوع شود به
الكنی و الالقاب، به ابن مقفع و ابن ابی العوجاء و داستانشان.