در
کتابخانه
بازدید : 814501تاریخ درج : 1391/03/27
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. انتظار فرج عبادت است [1].

عمومیت این اصل:

2. این انتظار فرج كه یكی از عبادات اسلام است از مختصات فرج مهدی موعود نیست، بلكه از لحن روایات دانسته می شود كه مطلقاً مؤمن در شداید باید انتظار و امید فرج داشته باشد.

اصل عدم یأس:

و این مصداق اصل دیگری است كه در قرآن از او به عدم یأس از رَوح اللّه تعبیر شده است و البته همه ی اینها مربوط است به پیروزی حق و به اینكه نوعی حمایت از اهل حق در باطن جهان هست. از این جهت، چیزی است مانند توكل كه اثر انجام وظیفه است ولی اثری كه مربوط است به حمایت حقیقت از اهل حق. پس اصل طرفدار بودن جهان از اهل حق نیز یكی از اركان فلسفه ی انتظار فرج است. .

3. به طور كلی دو نوع انتظار فرج داریم: انتظاری كه عبادت است، سازنده است، حیات بخش است، نجات بخش است، نیرودهنده است و تعهدآور و مسئولیت آور است، و دیگر انتظاری كه درست در قطب مخالف قرار گرفته است: گناه است، ویرانگر است، میراننده است، اسارت بخش است، فلج كننده است، بلكه نوعی اباحیت است.

دو برداشت و دو تلقی در فلسفه ی مهدویت:

4. چون بحث فعلاً درباره ی انتظار ظهور مهدی موعود است، به این موضوع اختصاص می دهیم. علت این دو نوع انتظار دو نوع برداشت و دو نوع تلقی از ظهور امام [است ] كه یك ظهور عظیم تاریخی تكاملی است. انتظار فرج طبق یك برداشت، مخرّب و فلج كننده و اباحیت و بلاتكلیفی است و طبق برداشت دیگری سازنده و نیروبخش و مسئولیت آور است.

فلسفه ی تاریخ:

این برداشتها چون مربوط است به یك حادثه ی عظیم تكاملی تاریخی، بستگی دارد كه از نظر فلسفه ی تاریخ ببینیم چگونه توجیه می شود؛ یعنی آنچه در فكر ماست با كدام یك از دو روش فلسفه ی
جلد نهم . ج9، ص: 410
تاریخ منطبق است و در واقع این دو نوع برداشت از انتظار فرج ناشی از دو نوع برداشت از تكامل تاریخ است كه طبق یك برداشت تكامل تاریخ، هدفدار است و طبق برداشت دیگر بی هدف و جبری است.

فلسفه ی تاریخ از دید دیالكتیك:

می دانیم كه برخی تاریخ را صرفاً از دید انقلاب اضداد به یكدیگر توجیه می كنند و [می گویند] ظهور یك ضد بدون آنكه ضد قبلی به مرحله ی كمال خود- كه مستلزم نابودی اوست- برسد صورت نمی گیرد و حداكثر تأثیر انسان در تسریع مرحله ی بعدی [2]فعالیت در تشدید مرحله ی قبلی است.

تكامل جبری، نه هدفدار:

زیرا راهی جز عبور از مرحله ی قبلی در همه ی مراتب نیست و هرچه تشدید شود، مرحله ی بعد را كه لزوماً به صورت انقلاب و انفجار باید صورت گیرد تسریع می كند.

زیان اصلاح تدریجی در مكتب دیالكتیك:

پس راه وصول به مرحله ی بعدی كه كمال است تشدید مرحله ی قبلی است و همان تشدید مرحله ی قبلی است كه مبارزه ی دو جناح قدیم و جدید را شدیدتر می كند و انقلاب را زودتر به ثمر می رساند، آنچنان كه برای انفجار یك دیگ باید حرارت را بیشتر كرد و منافذ را بیشتر بست، یك روزنه مانع انفجار می شود. این همان تز ماركسیسم است در مراحل تاریخ، خصوصاً آنچه در انقلاب كاپیتالیسم به سوسیالیسم می گویند. لهذا هرگونه اصلاح تدریجی را خیانت می دانند.

مثال دمل:

و نظیر این است یك
جلد نهم . ج9، ص: 411
زخم و یك دمل چركین كه می خواهد سر باز كند، باید مرهمی گذاشت كه دمل هرچه به انفجار و سر باز كردن نزدیكتر شود. تكامل در این مكتب، جبری و بی هدف است.

مسئله ی تكامل هدفدار و مسئله ی رسیدن میوه:

روش دیگر این است كه تكامل تاریخ تكامل هدفدار است، از قبیل تكامل یك موجود زنده و رسیدن میوه ی درخت و رشد فرد انسانی است.

اصل تضاد در این فلسفه:

اصل تضاد در جامعه به این معنی حكمفرماست كه همواره نیروهایی در جهت فطری و طبیعی جامعه كه همان جهت كمال هدایت شده است فعالیت می كنند.

جنگ نیروهای هدفدار و نیروهای بی هدف:

و نیروهای انحرافی مانع ترقی واقعی و سعادت و كمال جامعه اند. جنگ، جنگ حق و باطل است.

در جنگ حق و باطل گاهی حق بر باطل پیروز می شود و گاهی [به ] عكس ولی در نهایت امر پیروزی با نیروی حق است: .

بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق و لكم الویل مما تصفون.

تكامل، پیروزی نیروهای حق است نه انفجار:

پس هرگاه جامعه در مراحل حركت خود به كمالی می رسد معنی اش پیروزی نیروی حق است نه انفجار جامعه، و اصلاح تدریجی موجب تأخیر تحول سالم نمی گردد بلكه موجب تسریع آن می شود.

اشاعه ی فساد و اباحیت یعنی ترك تقوا، دیگر ترك فعالیت:

برداشت و تلقی برخی از موعود اسلام، از نوع اول است و طبق نظر آنها تنها عاملی كه می تواند به تسریع ظهور كمك كند اشاعه ی فساد و ترك فعالیت مثبت است و همه ی صلاحها و اصلاحها موجب تأخیر ظهور است. اینجاست كه این نوع انتظار، گناه و فلج كننده و میراننده است. ولی برداشت دوم به معنی پیروزی جناح حق است و اینكه جز اهل حق و [اهل ] باطل- كه در نهایت امر به تعبیر حدیث شیخ صدوق كه در ورقه های
موعود اسلام

نقل كردیم اهل سعادت به كمال سعادت خود می رسند و اهل شقاوت به كمال شقاوت خود- نیروی دیگر و طبقه ی دیگر نیست. یا باید جزء اهل باطل بود و در دنیا محكوم
جلد نهم . ج9، ص: 412
و در آخرت معذب بود و یا جزء نیروی اهل حق و پیروزمند در دنیا و سعادتمند در آخرت. .

رجوع به آیات قرآن و روایات [3]می رساند كه علی رغم توهّم اكثر مردم، ظهور مهدی موعود از نوع دوم است. اولاً آیات قرآن مجید از قبیل: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا. . . ، وعد اللّه الذین امنوا منكم و عملوا الصالحات. . . و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر. . . ، ان الارض للّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقینو امثال اینها نشان می دهد مهدی موعود برای حمایت گروهی از اهل ایمان و صلاح و تقوا می آید، نه برای بذر جدید پس از خشك شدن كلی درختی كه پیغمبر كاشته است. .

از نظر روایات نیز مسلّم است كه قبل از ظهور ایشان عده ی زیادی كه زبده ی آنها 313 نفرند كاملاً آمادگی دارند. حتی ظهور یمانی یك ظهور مقدس است و قیام او قیام حق است كه متصل است به قیام مهدی و در یك روایتی كه در [جلد] 52بحارجدید، صفحه ی 243 آمده است- كه مرحوم مجلسی آن را به دولت صفویه حمل كرده است- سخن از تشكیل دولتی عادلانه قبل از قیام مهدی است. .

در مقدمه ی بحث لازم بود كه می نوشتیم (و البته در سخنرانی این بحث در شب 29 شعبان 94 در كاشان گفته شد) كه آیا تاریخ، سنت و قانون دارد یا نه و اینكه قرآن سنّی بودن تاریخ را تأیید كرده است.

اباحیت:

از اینجا وظایف ما در عصر غیبت معلوم می شود. بعلاوه از مسلّمات اسلام است كه احكام اسلام در هیچ دوره ای تعطیل نمی شود. در هر دوره ای به عناوین مختلف مردمی اباحی پیدا شده اند، بعضی رسمی و بعضی در زیر لفافه. آنان كه محبت علی را جانشین عمل دانستند یا شهادت امام حسین را یا انتظار فرج را، به
جلد نهم . ج9، ص: 413
نوعی اباحی بودند در زیر لفافه [4]. .

راجع به اینكه چه چیزهایی در اسلام سبب شد كه به نوعی اباحی بودن منجر شد، رجوع شود به ورقه ی
عمل در اسلام- اباحیت.


[1] این بحث در مقاله ای كه به آقای حسن سعید جهت نشر در نشریه ی مسجد جامع تهران در نیمه ی شعبان 95 داده شد تكمیل شد.
[2] ممكن است گفته شود كه بنا بر این فلسفه نیز هماهنگی با ضدی كه در حال رشد است به نحوی می تواند در تسریع امر تبدل كمك نماید ولی بنا بر نظریه ی جبر تاریخ و اینكه رشد نیروی جدید مولود فساد نیروی كهنه است، یعنی نیروی جدید قادر به كهنه كردن نیروی قدیم نیست، حداكثر این است كه جبراً مبارزه می كند و این مبارزه به سود نیروی جدید پایان می یابد. ظاهراً تأثیر هماهنگی با نیروی در حال رشد در تسریع تبدل محل تردید است. .

ممكن است گفته شود درست است كه یگانه راه وصول به مرحله ی بعدی عبور از مرحله ی قبلی است و برای عبور از مرحله ی قبلی تشدید آن لازم است ولی تشدید از آن جهت منجر به انقلاب و انفجار می شود كه تضاد را شدیدتر می كند، پس نیروی در حال رشد نیز در اثر مبارزه تأثیر عظیم در انفجار دارد. ولی جواب این است كه تشدید فعالیت نیروی در حال رشد طبق این نظریه معلول تشدید فعالیت نیروی در حال زوال و لااقل معلول افزایش تضاد و شكاف است. پس یگانه راه حتی برای تحریك نیروی در حال رشد، تشدید تضاد و افزایش شكاف است.
[3] رجوع شود به ورقه های
موعود اسلام

ص 397.
[4] ر. ك: ورقه ی
اباحیت

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است