خرمشهر، شب 8 فروردین 53.
1. مسئله ی زمان و تغییر و دگرگونی یكی از اصول این جهان است،
نو و كهنه شدن، زادن و مردن و پوسیدن و فراموش شدن. .
2. آیه ی: تو اگر بمیری آیا آنها خالدند؟ و آیه ی: ما قرآن را
فرو فرستاده ایم و ما نگهداران آن هستیم. .
3. هیچ چیز در حالی كه هست نبوده و به همین حالی هم كه هست
نخواهد ماند. قرآن برای اقوام و ملتها نیز مانند افراد، نو و كهنه شدن،
زادن و مردن، حدوث و فنا، آغاز و پایان قائل است. .
قرآن می گوید: هر چیزی فانی است جز چهره ی او، وجه او، جنبه ی
یلی الربی نه یلی النفسی كه فاسد است. .
4. این جهت سبب شده كه بعضی بپندارند همه چیز، نه همه ی
مادیات، فانی شونده است و از جمله دین خدا محكوم این قانون
است. .
5. در اهواز شخصی از من پرسید: آیا با اینكه همه ی اقوام محكوم به
مرگ و فنا هستند، دین اسلام كه برای مردم چهارده قرن پیش آمده
است باقی بماند؟ آیا مجبور كردن مردم به وفادار ماندن به دین اسلام
فرمان یك ایست نیست؟ .
جواب دادم كه اولاً در خود قرآن سخن از اقوام است كه نیست و
نابود می شوند نه قانون. ثانیاً قانونی كه برای مردم چهارده قرن پیش
آمده باشد البته محكوم به زوال است ولی قانون چهارده قرن پیش
برای همه ی مردم نه. ثالثاً وفادار ماندن به اسلام ایست نیست، ثبات در
جاده ی اصلی است. .
6. حدیث:
جلد هشتم . ج8، ص: 98
ما بال القرآن لایزید الاّ غضاضة؟ قال: لانه لم ینزل لزمان
دون زمان و لا لناس دون ناس، بل نزل لكل زمان و لكل
الناس و لذلك ففی كل زمان جدید. .
7. تشبیه قرآن به طبیعت كه طبیعت كهنه نمی شود و قوانین آن
همواره ثابت است. بحث درباره ی اینكه قرآن ظرفیت تدبر و تفكر
عمیق و فوق العاده دارد و لهذا همواره از زمان پیش است. .
ایضاً جمله ی
العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس. .
8. چرا اسلام قابلیت پایداری دارد؟ برای اینكه اسلام روی
عناصر ناپایدار یعنی جنبه های مادی زندگی یعنی ساخته های خود
بشر، آنهم ساخته های مادی نه غالب ساخته های فرهنگی و عناصر
معنوی، تكیه نكرده است و همچنین روی یك عنصر مادی خاص
مثلاً بدن پیغمبر اكرم تكیه نكرده است یا یك درخت معین. حتی كعبه
یك زمین معین است نه دیوارها. .
ثانیاً اصول اولی و اصول ثانوی، عناوین اولی دارد و عناوین
ثانوی، و به عبارت دیگر انشاء احكام علی نحو قضایای حقیقیه
است. به عبارت دیگر تكیه ی اسلام روی اصول و كلیات اولیه است،
اصول ثابت دارد و فروع متغیر و تابع اصول ثابت. ثالثاً دارای اصل
تزاحم است و برای عقل حق اجتهاد و حق تشخیص اهمّ و مهم داده
است. .
9. جمله ی مولی:
لا تؤدّبوا اولادكم. . . .