1. اولاً باید معلوم شود كه فرق بین تعلیمات اخلاقی و تعلیمات
اجتماعی چیست. ممكن است گفته شود كه تعلیمات اخلاقی صرفاً
جنبه ی فردی دارد و در آنها مصلحت فرد و سعادت فرد در نظر گرفته
شده، مثل شجاعت و عفت و عدم حسادت و بخل و غیره كه منظور
اوّلی اصلاح فرد است و انسان به خاطر مصلحت شخص خود هم كه
هست باید متخلّق به آن اخلاق بشود؛ و تعلیمات اجتماعی آن
چیزهایی است كه در آنها مصلحت غیر در نظر گرفته شده و تكالیفی
جلد هشتم . ج8، ص: 118
است برای فرد كه رعایت بكند حال غیر را، مثل زكات و مطلق
احسانها و فعالیتهای خیرخواهانه و پرهیز از اخلاقی كه زیان به
دیگران می رساند. ولی باید گفت كه اگر در تعلیمی صرفاً رعایت فرد
دیگر در نظر گرفته شده باشد كافی نیست كه تكلیف و تعلیم
اجتماعی محسوب گردد، بلكه می توان گفت اخلاق معاشرتی و
اجتماعی است كما اینكه این گونه اخلاق در باب حیوانات و رعایت
حال آنها به حكم عاطفه ی انسانی هست بدون آنكه اینها مسائل
اجتماعی شمرده شود و در باب العشره ی احادیث در باب حیوانات نیز
دستوراتی هست، درباره ی آنها اخلاق عشرتی هست هرچند معاشرتی
نیست. .
تعلیم اجتماعی آن است كه سازمان واحدی در نظر گرفته شود و
به منظور حفظ و تحكیم و مصونیت و قوّت و قدرت آن سازمان
دستورهایی صادر شده باشد، یعنی ابتدا یك جامعه ی مستقل و قائم به
نفس در نظر گرفته شده باشد و برای این جامعه تعلیماتی صادر شده
باشد. به عبارت دیگر آن مصالحی كه در نظر گرفته شده آحاد و
اجزاء نیستند، بلكه تركیب جامعه و نفس جامعه ی اسلامی است. .
2. فرق است بین اخلاق فردی مانند حكمت و حلم و شجاعت و
سخا و عزت نفس و اعتماد به نفس و صبر و شكر و استقامت و امثال
آنها و بین اخلاق اجتماعی مانند احسان و بشاشت و تواضع و امثال
اینها و بین تعلیمات اجتماعی از قبیل عدالت اجتماعی و مسائل
مربوط به حكومت، و امر به معروف و نهی از منكر، و حب و
بغض های منطقی، و ولاء مسلمین و كفار و امثال اینها
[1]. .
3. عدالت امام جماعت و شاهد طلاق و مجتهد مرجع فتوا عدالت
فردی است و عدالت امام و زعیم عدالت اجتماعی است. .
4. از علی علیه السلام سؤال شد:
جلد هشتم . ج8، ص: 119
العدل افضل ام الجود؟ . قال: العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها و
العدل سائس عام و الجود عارض خاص. .
در اینجا بین یك خُلق اجتماعی و یك تعلیم اجتماعی مقایسه
شده است. .
5. تصلّب و انعطاف ناپذیری مولی در باب عدالت سبب شهادتش
شد: و قتل فی محرابه لشدة عدله. .
6. جود تحت قانون و مقررات در نمی آید. جود مبنای زندگی
نمی تواند قرار گیرد. با مقیاس فردی، جود بالاتر است و با مقیاس
اجتماعی، عدل. عدل از دو طرف فضیلت است و جود از طرف
گیرنده فضیلت نیست. .
7.
كم من مفتون بحسن القول فیه و كم من مغرور بحسن الستر
علیه و كم من مستدرج بالاحسان الیه. .
حسن قول و حسن ستر و احسان، همه از نظر اخلاق اجتماعی
خوب است اما از نظر خود اجتماع و از نظر طرف گاهی مفاسدی
دارد. .
8. در مسئله ی غیبت و كشف معایب مردم از سه جنبه می توان نظر
كرد: از جنبه ی اخلاق فردی بسیار بد است، از جنبه ی اخلاق اجتماعی و
روابط افراد با یكدیگر نیز بدون شك غیبت روابط را تیره می كند،
ولی از نظر ایجاد محیط مساعد اجتماعی و مبارزه با ظلم و از بین
بردن زمینه ی ستمگری در مواقعی لازم و ضروری می شود و در حقیقت
یك نوع مبارزه و حب و بغض منطقی است:
لایحب اللّه الجهر بالسوء
من القول الاّ من ظلم. .
در ورقه های
گفتیم كه مسیحیان كشته
شدن عیسی را به زعم خود جشن می گیرند و ما شهادت امام حسین
جلد هشتم . ج8، ص: 120
را سوگواری می كنیم و این بستگی دارد به جنبه ی فردی عمل آنها و
جنبه ی اجتماعی عمل ما. .
از كلمات عیسی علیه السلام درباره ی غیبت و ذكر مَساوی دیگران وارد
شده: .
قال لاصحابه: ارأیتم لو ان احداً مرّ باخیه فرأی ثوبه قد انكشف
عن عورته أ كان كاشفاً عنهاام یردّ علیه ما انكشف منها؟ قالوا: بل یردّ علیه ما انكشف منها. قال: كلا، بل تكشفون عنها فعرفوا
انه مثل ضربه لهم. فقالوا: یا روح اللّه و كیف ذاك؟ قال: ذاك
الرجل منكم یطلع علی العورة من اخیه فلایسترها. .
ولی حضرت امیر علیه السلام می فرماید: .
انكم لن تأخذوا بمیثاق الكتاب حتی تعرفوا الذی تركه. . . .
این دو تعلیم از دو جنبه است، اولی از جنبه ی فردی است و دومی از
جنبه ی اجتماعی. .
9. آیه ی
اشداء علی الكفار رحماء بینهمجنبه ی اجتماعی دارد و آیه ی
لاینهیكم اللّه عن الذین لم یقاتلوكم فی الدین و لن یخرجوكم من دیاركم
ان تبروهم و تقسطوا الیهمجنبه ی فردی و یا جنبه ی اخلاق اجتماعی دارد.
همچنین آیه ی: .
یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا بطانة من دونكم لایألونكم خبالاً
ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من افواههم. .
كلیه ی دستورهایی كه مربوط است به روابط خاص مسلم با كافر كه
با نوع ارتباط مسلم با مسلم فرق دارد از قبیل مسائل مربوط به
ازدواج و معاشرت و طهارت و نجاست و حتی ذبیحه، از تعلیمات
جلد هشتم . ج8، ص: 121
اجتماعی اسلام است. .
[1] رجوع شود به ورقه ی
، نمره ی 11.