در
کتابخانه
بازدید : 541100تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد هشتم
مقدمه
Expand مشخصات اسلاممشخصات اسلام
Collapse توحیدتوحید
توحید- برهان نظم، ایرادها، جوابها
توحید و عشق فطری انسان و سایر موجودات جهان
توحید- بت پرستی و ریشه ی آن، نظر ابوریحان
توحید- فطرت، ظهور در عین بطون
توحید- خداشناسی
توحید و تكامل
توحید و تكامل- نظریه ی ابن خلدون، جاحظ
توحید- آثار معرفت و ایمان به حق
توحید- خوشبینی و عشق
خوشبینی و بدبینی به نظام آفرینش (توحید و مسئله ی خیر و شر و حكمت بالغه)
توحید- جهان و حدوث و پیدایش آن
توحید- معرفة النفس
توحید در عبادت، یكتاپرستی
توحید در قرآن
توحید- عرفان
توحید فلسفی و توحید عرفانی- راه عقل و راه دل
معرفة اللّ?ه- تعطیل
توحید- معرفت یا تعطیل؟
توحید- معرفة اللّ?ه
توحید- فطرت عشق
اقسام توحید
یادداشت توحید در عبادت
توحید در عبادت
توحید
توحید- جمال و جلال، باطن من حیث هو ظاهر
توحید كامل، قلب عارف، دین حب، وحدت وجود
احاطه ی ذاتی و علمی حق- توحید- ما ثبت قدمه امتنع عدمه
توحید- ادله ی توحید
توحید- دلیل وجدان
توحید- عجز عقول
توحید- آیا معرفت آفاقی معرفت حقیقی نیست؟
توحید- قضا و قدر
توحید- قضا و قدر- مدارك
قضا و قدر- حدیث «كل میسّر لما خلق له»
قضا و قدر
قضا و قدر- سنن الهی، معنی «جفّ القلم»
توحید- قضا و قدر- كل میسّر لما خلق له
توحید- قضا و قدر، فرار از طاعون
توحید- قضا و قدر
توحید- قضا و قدر، معنی «ما شاء اللّ?ه كان» و معنی «جفّ القلم» و اینكه لازمه اش حركت است نه سكون
القضاء و القدر
توحید- بدا و قضا و قدر
قضا و قدر و تأثیر آن در فعالیت و یا بالعكس
توحید- قضا و قدر، مسائل
توحید- اسماء الهی
توحید و معرفت كامل و معنای فنای در توحید و نظر به عالم به نظر كتابی
توحید- لذات معنوی
توحید- رزاقیت خدا
توحید- غلبه ی رحمت
توحید- رحمت حق بر غضبش سبقت دارد
توحید- وحدت وجود
توحید- حیرت حكیم
توحید- خداشناسی
یادداشت توحید، خداشناسی
خدا و جهان (توحید) و انسان و جهان
توحید- الهام، رؤیا
توحید- اول الدین معرفته
توحید
توحید و توكل- مراتب توحید
توحید- مسئله ی رؤیت
توحید- جبر و اختیار
توحید- رزاقیت خداوند
توحید- عشق و محبت به خدا
توحید- تسبیح موجودات
توحید- جهان طبیعت و ماوراء طبیعت
توحید- تشبیه و تنزیه
توحید- كلام، مسئله ی جبر و اختیار و نفی صفات مغایر ذات و پیدایش قدریه و جهمیه و بعد پیدا شدن معتزله و احادیث دالّ بر جبر كه نقل شده
توحید: و نحن اقرب الیه منكم- شعور مخفی انسان
توحید- تشبیه مراتب وجود به مراتب عدد
توحید- حكمت بالغه
توحید- اندیشه ی الهی و اندیشه ی ماتریالیستی
یادداشت خدا در آیینه ی اندیشه ی بشری
توحید- عبادت تكوینی
Expand قرآنقرآن
Expand نبوتنبوت
Expand فهرست هافهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. در نشریه ی سالانه ی مكتب تشیع، سال 2 مصاحبه ی آقای طباطبایی و مسیو كربن (ص 184) می گوید: حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» را شیعه و سنی از رسول اكرم نقل كرده اند. درسفینة البحار، ماده ی نفس، از جلد 14بحار، صفحه ی 415 نقل می كند، رجوع شود. ایضاً رجوع شود بهسفینة البحار، ماده ی عرف. .

آقای طباطبایی ازغرر و دررآمُدی نقل می كند: معرفة النفس انفع المعارف، ایضاً: من عرف نفسه تجرد، ایضاً: من عرف نفسه فقد انتهی الی كل معرفة و علم. .

2. در دفتر مبدأ و معاد، نمره. . . مجموعاً چهار راه برای طریق بودن معرفة النفس برای معرفة اللّه ذكر كردیم غیر از آنچه از آقای طباطبایی نقل كردیم. .

اول از راه اینكه بدن و هیكل موجودی است سیّال و جاری و غیر ثابت، و ملاك شخصیت و ثبات و حافظ نظام بدن و مدبّر امر او و مقسّم امر او یعنی چیزی كه این نظام را اداره می كند و غذا می رساند و حاجت او را رفع می كند، نفس و قوه ی حیاتی است. هراكلیت عالم را به
جلد هشتم . ج8، ص: 151
رودخانه تشبیه كرده و می گوید: هیچ كس دوبار در یك رودخانه غسل نمی كند. در زمان شیخ مسئله ی مشخِص بودن زمان مطرح بوده و بهمنیار زمان را مشخص می دانسته و شیخ بر او نقض كرده است.

ممكن است شیخ منكر مشخص بودن زمان به طور كلی بوده است و ممكن است منكر مشخص بودن زمان نسبت به نفس بوده باشد. بدن دائماً در تغییر و تبدیل است، تحلیل می رود و بدل مایتحلّل می رسد و در عین حال دو چیز باقی است: یكی قالب و اندام و دیگری شخصیت یعنی «من» . .

مولوی دردیوان شمسمی گوید:
چیست نشانی آنك هست جهانی دگر
نو شدن كهنه ها، گشتن این حالهاست
نو ز كجا می رسد، كهنه كجا می رود
گر نه ورای نظر، عالم بی منتهاست
عالم چون آب جوی بسته نماید ولیك
می رود و می رسد، كهنه و نو از چه خاست.
ایضاً مولوی می گوید:
خلق را چون آب دان صاف و زلال
اندر او تابان صفات ذوالجلال
علمشان و عدلشان و لطفشان
چون ستاره ی چرخ بر آب روان
خوبرویان آینه ی خوبی او
عشق ایشان عكس مطلوبی او
هم به اصل خود رود این خط و خال
دائماً بر آب كی ماند خیال
قرنها بگذشت و این قرن نوی است
ماه آن ماه است و آب آن آب نیست
قرنها بر قرنها رفت ای همام
وین معانی برقرار و بر دوام
جلد هشتم . ج8، ص: 152
گشت مبدل آب این جو چند بار
عكس ماه و عكس اختر برقرار.
3. رجوع شود به جلد 6المیزان، صفحه ی 191. . . بحثهای نه گانه ای درباره ی نفس دارد. .
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است