1. عبادت و تسبیح قولی از قبیل:
اللّه اكبرو
سبحان اللّهو. . . و عبادت
عملی از قبیل سجود و قربانی و استغاثه و تسمیه.
2. در «توحید در خالقیت» باید توجه به غنای ذاتی حق و فقر
ذاتی مخلوقات داشت:
انتم الفقراء. . . ، سیه رویی ز ممكن در دو عالم. . . ،
همه عالم در آن یك میم غرق است، دعای رسول اكرم:
. . . و لاتكلنی
الی نفسی طرفة عین ابداً. .
3. تقرب به محبت اولیا تقرب به عمل است كه وهابیها نیز وسیله
را در آیه به عمل توجیه می كنند. مقصود ما از وسیله ذات نیست،
محبت اولیا و قبول امامت و مقتدائیت آنهاست. «اتقرب بهم» غیر از
این است كه «اتقرب الیهم حتی یقرّبونی» .
جلد هشتم . ج8، ص: 184
4. فرق است میان انقطاع و التجاء قلب و توسل عملی. التجاء و
انقطاع قلب باید به حق باشد. نباید از اولیا خیر خواست، بلكه باید
حق را به آنها قسم داد و یا از آنها التماس دعا كرد و یا تصدق برای
آنها داد و یا زیارت آنها را وسیله نزد حق برای انجام مقاصد قرار داد. .
5. صدقه و قرآن برای اولیا، طرز قرآن خواندن سالیانه ی آقای ابوی.
6. اولیا الآن هم درباره ی ما دعا می كنند. ما برای آنها دعا می كنیم به
صورت صلوات و آنها برای ما دعا می كنند. .
7. نباید غیر حق را خواند و یا برای رضای او قربانی كرد یا به نام
او چیزی را شروع كرد مثلاً به نام نامی ولیّ عصر، بلكه ثواب قربانی و
صدقه را مثل ثواب قرائت قرآن برای آنها قرار داد. نباید كسی را این
طور دعا یا نفرین كرد كه علی به تو جزا دهد یا ابوالفضل كمر تو را
بشكند، زیرا اینها از نوع دعاست و برای غیر حق روا نیست. .
8. لازمه ی قدرت مافوق الطبیعی اولیا در حال حیات و ممات و
حتی معجزه ی قبور آنها این نیست كه ما در دعاها و انقطاعها به آنها
منقطع شویم، همان طوری كه لازمه ی وساطت و قدرت جبرائیل و
میكائیل این نیست كه ما علم و رزق را از آنها بخواهیم. .
9. آنچه مراشد صوفیه (بعضی از آنها) در باب در نظر گرفتن
صورت مرشد در نماز گفته اند یا كشیشها اقرار به گناهها [را] در
حضور كشیش لازم شمرده اند، شرك است. ما گریه بر حسین علیه السلام را
در عین اینكه عبادت می دانیم در نماز جایز نمی شماریم. مرحوم
آقای بروجردی تصلب و تعصبی در این جهات داشت. .
10. اسلام نه تنها اجازه نداده است مسلمانان از مرز شرك عبور
كنند و وارد آن منطقه شوند، قسمتی [از] منطقه ی توحید [را] به عنوان
حریم ممنوع الورود كرده است. اسلام از رعایت هرگونه احتیاطی
خودداری نكرده است: تحریم مجسمه سازی، كراهت نماز رو به
انسان یا آتش یا عكس، مربوط به این قضیه است. حتی تحریم
جلد هشتم . ج8، ص: 185
خوردن ذبیحه ای كه نام خدا بر آن برده نشده است از این قبیل است. .
11. مردم را اشعاری كه بعضی شعرا به عنوان مدیحه در مدح
امیرالمؤمنین (مثلاً) گفته اند مغرور كرده و خیال كرده اند كه این شعرا
از روی عقیده می گفته اند، در صورتی كه اولاً علت اغراقهای
[آنچنانی ] درباره ی ائمه عدم اطلاع شاعر از فضایل واقعی آنها بوده
است و لهذا قسمتی از مدایح جنبه ی غزل و تعشق با چشم و ابرو و قد
همچون سرو و كنج لب دارد. بعلاوه ما ملتی هستیم كه از قدیم دهان
ما چاك و بست نداشته، سلاطین را هم با صفات الوهیت و
كارفرمایی قضا و قدر توصیف كرده ایم. .