انسان خودش به خودش از همه ی اشیاء و از همه ی كسان دیگر
نزدیكتر است. آیا آدمی خودش به خودش نزدیكتر است یا پدرش؟
البته خودش. آیا خودش به خودش نزدیكتر است یا مادرش؟ البته
خودش، و همچنین فرزندانش و همسرش و رفیق و معاشرش. اما
خداوند از خود انسان به خودش نزدیكتر است، هم از جنبه ی علمی و
هم از جنبه ی ذاتی. اما از جنبه ی ذاتی به همان دلیلی كه در حكمت الهی
ثابت شده كه علت مقوّم معلول و هویت ذاتش تعلق به علت است و
با قطع نظر از علت نیستِ مطلق است. پس وقتی كه ملاك كیان و
جلد هشتم . ج8، ص: 333
واقعیتش او باشد و او محیط ذاتی بر معلول باشد، پس علت از خود
معلول احق است به اینكه خود معلول باشد: بسیط الحقیقة كل
الاشیاء. و اما از جنبه ی علمی به این دلیل كه انسان وقتی كه خودش را
با دیگران مقایسه می كند می بیند كه یك صندوقخانه و خلوتگاه در
درون خود دارد كه احدی از آن آگاه نیست. هركسی كم و بیش رازها
و اسراری دارد كه مخصوص خودش است و كسی در آن خانه ی سرّی
راه ندارد، ولی خداوند به همه ی آن رازها آگاه است و به یك سلسله
رازها و سرّها كه خود آدمی هم از آنها بی خبر است، یعنی آدمی یك
تاریكخانه از اسرار دارد كه حتی خود او هم از آنها بی خبر و بی اطلاع
است.
انه یعلم السر و اخفی. .
امروز علمای معرفة النفس شعور انسان را تقسیم كرده اند به
شعور ظاهر و شعور مخفی، و معتقدند كه قسمت اعظم شعور انسان از
خودش مخفی است. در مقام تشبیه می گویند شعور انسان مثل یخی
است كه در داخل حوضی باشد و یا هندوانه ای است كه در آب افتاده
باشد كه فقط قسمت كمی از آن بیرون است. خداوند، هم به آن
خلوتخانه ی دل آگاه است و هم به آن تاریكخانه كه خود آدمی از آن
بی خبر است. از جمله چیزهایی كه در تاریكخانه ی روح باقی است و
ما از آنها بی خبریم، امور فراموش شده است. ما خیال می كنیم هرچه
فراموش شد از صفحه ی ذهن پاك شد مثل خطی كه با مداد نوشته
باشند، ولی حكمت الهی قدیم و معرفة النفس جدید ثابت كرده كه
فراموشی محو نیست. آنچه بر صفحه ی روح با قلم خیال یا عقل ثبت
می شود هرگز محو نمی شود، مثل چاپ است كه با بقای كاغذ باقی
است، چنان كپیه شده كه محو شدنی نیست. روان شناسان می گویند
در حال احتضار همه ی فراموش شده ها به یاد می آید. .
قرآن فرمود: .
و كل انسان الزمناه طائره فی عنقه و نخرج له یوم القیمة كتاباً
یلقیه منشوراً. اقرأ كتابك كفی بنفسك الیوم علیك حسیباً. جلد هشتم . ج8، ص: 334
بعضی از عرفا از قدیم به این اشاره برخورده بودند كه این كتاب
همان كتاب روح بشر است كه در آنجا «نشر» می شود. .
در قیامت حشر است و نشر. حشر است به اعتبار اینكه متفرقات
در سلسله ی زمان مجتمع می گردند، نشر است به اعتبار اینكه كتاب
پیچیده و بسته ی نفس باز می شود. .