در
کتابخانه
بازدید : 540657تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد هشتم
مقدمه
Expand مشخصات اسلاممشخصات اسلام
Expand توحیدتوحید
Expand قرآنقرآن
Collapse نبوتنبوت
Expand فهرست هافهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در دفتر توحید و معاد، نمره ی 31 بحثی داریم در ذیل حدیث: من عرف نفسه عرف ربهكه پیدایش بسیاری از چیزها در میان بشر جز از طریق الهامات الهی و به تعبیر دیگر هدایت وحی، از راه دیگری پیدا نشده. چیزی كه هست، معنای هدایت وحی و الهام در مقابل هدایت حس و هدایت غریزه و هدایت عقل این نیست كه حتماً جبرئیل امین
جلد هشتم . ج8، ص: 431
بر كسی نازل شود كه امین وحی است. مطلق الهامات غیر غریزی را ما هدایت وحی و الهام می نامیم، و چون برای ارشاد مردم به مصالح اخروی و الهی نیست لزومی هم ندارد كه واسطه ی وحی و الهام دارای مقام عصمت یا قدس و عدالت باشد، همان طوری كه در رؤیای صادقه كه جزئی از هفتاد جزء نبوت است نیز چنین است. مولوی در داستان سلیمان و مسجد اقصی (ص 358) ضمن بیان اینكه سلیمان خواص گیاهان را به مردم تعلیم می كرد می گوید:
این نجوم و طب وحی انبیاست
عقل و حس را سوی بی سو ره كجاست
عقل جزوی عقل استخراج نیست
جز پذیرای فن و محتاج نیست
قابل تعلیم و فهم است این خرد
لیك صاحب وحی تعلیمش دهد.
جمله حرفتها ز صاحب وحی بود
اولِ او، لیك عقل او را فزود
هیچ حرفت را ببین كاین عقل ما
تاند او آموخت بی هیچ اوستا
گرچه اندر مكر موی اشكاف بُد
هیچ پیشه رامِ بی استا نشد
دانش پیشه از این عقل ار بُدی
پیشه ی بی اوستا حاصل شدی.
البته مقصود این نیست كه جمود شود و وحی و الهام به افراد معین اختصاص داده شود. شك نیست كه مرتبه ی عالی وحی و الهام همان است كه در انبیا بوده ولی حس مرموز الهام گیری در همه ی افراد هست و همان است كه به قول شیخ الرئیس مردم او را قوه ی حدس می نامند. این نبوت مثل نبوت رؤیایی در همه ی مردم با زیاده و نقصان موجود است. پس غرض تعمیم و توسعه ی نبوت است نه تخصیص تعلیم به انبیا. فرق است بین اینكه مبدئیت علوم را به انبیا یعنی همانهایی كه
جلد هشتم . ج8، ص: 432
تكالیف مردم به آنها وحی می شده تخصیص دهیم و بین اینكه معنای نبوت و الهام را تعمیم دهیم از خصوص تكالیف به مبادی اولی تعلیمات كه به منزله ی روشن كردن چراغ عقل بوده است. .

رجوع شود به سخن اینشتین در مقدمه كتابفلسفه ی نسبیتو سخن بوعلی دراشاراتودانشنامهدرباره ی قوه ی حدس و الهام، و از اینجا رد شود نظریه ی مادیین. .

رجوع شود به كتابمسئله ی وحیتألیف مهندس بازرگان، اواخر كتاب. .

رجوع شود بهشرح گلشن راز، صفحه ی 273، تمثیل فی النبی و الولی و جهة الاشتراك بینهما. .

در كتابرهبر نژاد نو، صفحه ی 171 می نویسد: .

در كتب فلسفه ی هند مذكور است كه وقتی كه یك نفر در سایه ی ریاضتها و فدای نفس به مقام فناء فی اللّهی (نیروانا) می رسد و عنوان «بودا» می گیرد، دو راه برایش باز می شود: یكی راه معرفت و دیگری راه رحمت. و اصل مرتبه ی معرفت را بودای معرفت می نامند و واصل مقام رحمت را بودای رحمت. شخص سالك كه وادی هفتم را گذر كرد و به نیروانا رسید در اختیار یكی از این دو مقام آزاد است. لكن مقام رحمت بالاترین مقامی (كذا) است، زیرا بودای رحمت پس از وصول به این مقام وقتی كه نگاهی بر زمین ما می اندازد و ساكنین آن را گرفتار رنج و درد و عذاب می بیند مقام علوی خود را ترك می كند و از آنجا دو مرتبه فرود آمده، نفس خود را برای نجات دادن نوع بشر فدا می سازد. .

اصلاح این بیان با توجه به آنچه كه حكما و عرفای ما در سفرهای
جلد هشتم . ج8، ص: 433
چهارگانه ی سلاّك بیان كرده اند، این است كه اولاً. . . [1]
[1] [در نسخه ی اصل دستنویس مطلب ناتمام مانده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است