1. غایات تعقل و تفكر و تعلم برای روشن شدن، و تقوا و تزكیه ی
نفس برای پرورش اراده و رفع موانع برای به كار بستن، و عبادت
برای تقویت قلب برای عشق ورزیدن و حرارت ایمانی داشتن. به
عبارت دیگر: تقویت ذهن و عقل و فكر برای روشن شدن و آگاهی،
و تقویت اراده برای قدرت بر به كار بستن، و تقویت قلب و دل برای
عشق و ایمان و حرارت. تقویت ذهن از راه تعقل و تفكر حاصل
می شود و تقویت قلب از راه عبادت و تذكر و مبارزه با موجبات
غفلت و انصراف از قبیل پرخوردن و پرگفتن و پرمعاشرت كردن و
پرخوابیدن و كم متذكر بودن. (برای این جهت رجوع شود به نمط نهم
اشارات. )
می توان گفت: علم و تفكر برای تقویت عقل برای بیشتر روشن
شدن است، و ایمان و عبادت برای تقویت قلب و عاطفه است، و
اخلاق برای تقویت اراده است. در اسلام تنها به روح عبادت كه ذكر
جلد دوم . ج2، ص: 159
است قناعت نكرده، به عبادت به منظور تربیت شكل داده است،
یعنی رعایت نظافت و پاكیزگی، احترام به حقوق و به یك جهت
ایستادن و [با] تاریخ مربوط شدن كه اول معبد را قبله قرار دادن،
ضبط نفس، سلام و صلح طلبی و خیرطلبی، وقت شناسی و نظم،
جهت شناسی، نیت و اخلاص، همكاری و همدلی و همگامی.
2. ایضاً
[1]در اسلام به پرورش جسم به معنی تقویت جسم و سالم نگه داشتن جسم و كارهایی كه سبب رشد بیشتر جسم می شود،
اهمیت داده شده است. مثلاً فلان چیز نور چشم را زیاد می كند یا
دندانها را محكم می كند یا معده را، یا مغز را [سالم می كند، ] یا عمر را
زیاد می كند و امثال اینها. البته تقویت جسم و پرورش به مفهوم تربیت
جسم غیر از تن پروری اصطلاحی است كه احیاناً ملازم است با
تضعیف جسم، و لااقل رابطه میان [ایندو] عموم من وجه است.
تن پروری در واقع نفس پروری یعنی شهوت پروری است و اصطلاح
خوبی هم نیست.
3. كدامیك از اینها غایتند؟ كمال انسان در كدامیك از
اینهاست؟ آیا همه ی اینها وسیله ی خوش بودن بیشتر و لذت بیشتر است،
یا كمال واقعی از نظر اسلام همان اتصال به حق است و همه چیز دیگر
وسیله است و راه است برای آن؟
4. شروع مطلب: تربیت و فرق آن با صنعت، و قطع و وصل، و
پیراستن و آراستن. تربیت به ظهور آوردن و به فعلیت رسانیدن آن
چیزهایی است كه در باطن هست و این خود مستلزم این است كه
باطن متوجه غایتی باشد و فعلیت در قوه مضمن باشد. تربیت
شكوفان كردن گل است و به همین دلیل جبر و زور و ترس عامل
جلد دوم . ج2، ص: 160
تربیت نیست، عامل جلوگیری از بی تربیتی و فساد هست ولی
پرورش دهنده نیست، بازدارنده است و وجودش لازم و ضروری
است. (نظر راسل و انتقاد از آن)
زیان ترسها و ارعابها در اطفال كه فلسفه آن را نمی دانند.
(داستان لاتزرموا علی ابنی، پس رانی ها)
5. مسأله ی تقویت ذوق و استعداد هنری هم خود مسأله ای است
كه از نظر اسلام باید مورد توجه قرار گیرد
[2]، زیرا هنر هم یك بعد از ابعاد روح انسان است مانند بعد دینی، بعد علمی، بعد اخلاقی یا
ایمان و عاطفه مذهبی و حقیقت جویی و كشف حقایق و روشن شدن
و قوت اراده و كسب مكتسبات خوب.
6. مسأله ی تربیتهای اجتماعی كه روح اجتماعی و تعاون و
همكاری و كار دسته جمعی و علاقه به سرنوشت جامعه در فرد پیدا
شود، روح انزوا و انفراد و تكروی از بین برود (این مسأله در مرحله
دوم و ضرورت ثانوی است) همچنانكه باید روح آزادی و دموكراسی
و پرهیز از استبداد و لجاج در طفل پیدا شود، همچنین روح احترام به
انسانها.
7. راجع به تربیت شعور باطن، رجوع شود به ورقه های «معجزه
و خرق عادت» ، آنچه از كتاب
تداوی روحیكاظم زاده از مسیو كوئه
صفحه 18 و 19 نقل شده است.
8. راجع به تربیت اولاد، رجوع شود به ورقه های «خانواده» .
9. راجع به ضرورت تربیت (ورقه «تربیت و ایدئولوژی» ) *
[1] [از اینجا تا صفحه بعد محل ستاره، مطالبی است كه در نسخه اصل دستنویس بر روی آنها یك خط طولی كشیده شده است. علت خط خوردگی به احتمال زیاد مورد استفاده قرار گرفتن این مطالب در جای دیگری بوده است. نظر به اینكه به حذف این قسمت از یادداشتها از طرف استاد یقین نداشتیم، با بیان این توضیح به درج آن مبادرت ورزیدیم. ]
[2] رجوع شود به جزوه
«چه باید كرد؟ » .