در كتاب خاك و آدم ص 63 از زبان وینوبا پیامبر اصلاح ارضی
هندوستان در عصر ما می نویسد:
ای مردم هندوستان! انقلاب حقیقی انقلابی است كه اول در
اذهان و ارواح و ضمایر افراد قومی به عمل آید. . .
حقیقتاً همین است و باید گفت هر انقلابی انقلاب در روح است
و اگر نه، نام هرج و مرج و بی نظمی و بلوا و غوغا دارد. انقلابهای
روحی هم درجات دارد؛ یك وقت انقلاب خشم و غضب است، یعنی
انقلاب قوه ی غضبیه و تحرك حس انتقام است و یك وقت انقلاب
عاقله، یعنی انقلاب فرهنگی است و یك وقت انقلاب وجدان، یعنی
انقلاب اخلاقی و عاطفی و تربیتی است، و البته همه ی انقلابها به هم
پیوستگی دارد ولی باید دانست كه وجود انقلاب انتقامی بدون
انقلاب عاقله، فقط جنبه ی احساسات دارد و منطق دخالت ندارد و
بلااثر است و مایه ی استفاده ی دشمن بیدار و آگاه و مجهز به منطق است و
جلد یازدهم . ج11، ص: 18
بلكه ضمیمه شدن انقلاب فرهنگی بدون انقلاب وجدانی نیز به جایی
نمی رسد، زیرا بشر ابزار و اجزاء ماشین نیست كه بتوان تنها با نیروی
علم، افراد را به یكدیگر متصل كرد. پیوندها و روابط اجتماعی را جز
عواطف مخصوص كه از ناحیه ی دین تقویت شود تشكیل نمی دهد.
تنها مغز نمی تواند جامعه ی بشریت را اداره كند تا پای قلب به میان
نیاید، كما اینكه عاطفه ی تنها بدون عقل و بدون قدرت و حس دفاع
نمی تواند كار مهمی انجام دهد. پس سه چیز باید به هم توأم شود:
قدرت و تحرك دفاعی، و فرهنگ وسیع، و وجدان سالم و بیدار و
آگاه. هرچند ما نام همه ی آنهایی كه گفته شد، انقلاب گذاشتیم ولی
می توان گفت انقلاب مفهوم مضیَّق تری دارد. همه ی آنها تحول هست
ولی انقلاب نیست. انقلاب یك نوع عصیان و تمرد است علیه وضع
حاكم و مسلط موجود. بنابراین شورش فكری علیه افكار و عقاید
موجود و انقلاب وجدانی علیه رسوم جائرانه ی موجود نیز انقلاب
است. مثلاً سقراط یك مرد انقلابی بود اما تنها در جنبه ی فكری و جنبه ی
اخلاقی نه در جنبه ی اجتماعی
[1]. در هر فرد در هر حال باید روحیه ی
عصیان و تمرد و انقلاب بوده باشد. آنچه در قرآن به عنوان «كفر به
طاغوت» ذكر شده همین است
[2].
ایضاً رجوع شود به ورقه های توبه آنجا كه گفتیم توبه نوعی
انقلاب و عصیان و تمرد است.
رجوع شود به ورقه های دین، زندگی، تمدن.
انقلاب، گاهی انقلاب. . .
[3]
جلد یازدهم . ج11، ص: 19
[1] . رجوع شود به ورقه های حركتها و جنبشهای جدید دینی.
[2] . رجوع شود به دفتر 93 شماره ی 69، عنوان «تسلیم و انقیاد یا عصیان و تمرد» و به ورقه های بعثت رسول اكرم و به ورقه ی علم یقینی و تكذیبها و انكارهای بیجاو به گفتار رادیویی تحت عنوان «انكارهای بیجا» و همچنین به ورقه های شك نمره ی 7 و 8.
[3] [در نسخه ی اصل دستنویس، مطلب ناتمام است. ]