مسائل مشترك [میان عامه و خاصه ] و ریشه ی آنها مثل جبر و
اختیار كه انسانی است.
علت اینكه این مسائل مشترك است یكی این است كه مربوط به
انسان است، دیگر اینكه قسمتی از این مسائل مورد درك همه است.
این مسائل مربوط به طرح و برنامه ریزی [برای ] خود انسان
است كه چگونه باید باشد. قهراً این مسئله پیش می آید كه آیا سایر
طرحها برای اقتصاد، سیاست، صنعت، آموزش و پرورش باید مقدمه ی
این طرح باشد یا این طرح مقدمه ای است برای آن طرحها، پس دو
نوع برنامه ی تربیتی باید در كار باشد؟
شاید مشكل بزرگ دنیا این است كه طرح انسان مقدمه ی طرح
اقتصادی و فنی و سیاسی است.
مسئله ی ساختن انسان تا آنجا كه به اخلاق و ارزشهای اخلاقی
مربوط می شود، نمی تواند خالی از اصالت و قداست و برتری از
مادیات باشد.
چهار نظریه در اینجا.
شرط اخلاقی بودن، كلیت، اطلاق، دوام است.
جلد یازدهم . ج11، ص: 137
بحث ما در عین اینكه علمی و فنی است، ساده و عامه فهم است.
ما نمی خواهیم یك سلسله اندرزهای اخلاقی مطرح كنیم، بلكه یك
سلسله بحثهای علمی درباره ی یك سلسله مسائل اساسی كه مربوط به
اخلاق انسان است.
1. مسائلی هست كه هم در میان خاصه مطرح است هم در میان
عامه، مثل جبر و اختیار، وجود خداوند، آیا روح باقی است یا نه؟
2. سه نوع كار: ایثار زین العابدینی [كه ] نوعی كار قهرمانی،
باارزش، متعالی، قابل تقدیس است، كار برای خود، كَلّ بر مردم بودن
و كار نكردن و از كار مردم بهره كشی كردن.
سه تیپ كار: كار متوسط، كار متعالی، كار پست و منحط. مسئله ی
قضاوت انسانها درباره ی این كارها و درباره ی این قضاوت.
3. سرّ [مشترك بودن این مسائل میان خاصه و عامه ] دو چیز
است: یكی اینكه موضوع این مسائل خود انسان است (چه خود فرد
و چه خود نوع) كه مورد علاقه همه است، دیگر اینكه تا حد زیادی
قابل فهم است.
4. برای هر جامعه ای طرح مسائل اخلاقی ضروری است. این
البته به دو صورت ممكن است مطرح شود: یكی ابراز یك سلسله
وعظها و اندرزها، و دیگر تعیین راه و روش اخلاقی و به اصطلاح
نظام ارزشی و اخلاقی كه می خواهند انتخاب كنند. ما یك دوره ی
جدید انقلابی را طی می كنیم، از نو اسلام را بازشناسی می كنیم و
خودمان را بازسازی. بنابراین طرح بستر اخلاقی این حركت
ضروری است.
5. حیوان نمی تواند ارزش آفرینی كند و نه می تواند كار ضد
ارزشی و پایین تر از عادی، كار زشت، ننگین، شرم آور انجام دهد.
6. اكنون كه سه نوع كار داریم، راز و معیار و ملاك چیست؟
7. یكی از تفاوتهای انسان و حیوان این است كه حیوان آنچنان
هست كه آفریده شده و آنچنان هست كه باید باشد.
انسان در متن خلقت نه آنچنان هست كه آفریده شده و نه
جلد یازدهم . ج11، ص: 138
آنچنان كه باید باشد هست. حیوان، ساخته شده و به خودش تحویل
شده، برخلاف انسان كه مصالح ساختمانی او در اختیار خود او قرار
داده شده. موجودات كائن، مكتفی بذاته، تمام، فوق التمام.
8. بعد از آن كه ثابت شد انسان سه نوع كار دارد: ارزشی، عادی،
ضد ارزشی، مسئله ی بایدها و نبایدها، چگونه باید رفتار كرد، چگونه
باید بود و چگونه باید زیست و حتی چه باید بود نیز مطرح می شود.
اخلاق به انسان مربوط است، اما در آنچه انسان باید باشد و بهتر
است باشد، مربوط است به خصلتهای اكتسابی انسان.
رابطه ی اخلاق با زیبایی.
«فرضیه» در علوم نظری و «طرح» در اخلاق.
رابطه ی اخلاق با هدف و ایده و آرزو و آرمان و ایده آل و انسان
آرمانی و كارهای آرمانی.
فرق فعل اخلاقی، ضد اخلاقی، عادی.
تفاوت مكتبها در اخلاقی و غیر اخلاقی دانستن بعضی كارها.
رابطه ی اخلاق با هدفها و آرمانها:
الف. آرمان، لذت مادی باشد. پس فعل اخلاقی در كار نیست،
هرچند انسان به این نتیجه برسد كه بیشترین لذت را از طریق
هوشمندی و نرساندن آزار و خدمت به انسانهای دیگر می توان به
دست آورد- نظریه ی راسل.
ب. نظریه ی دو انگیزه ای و دو مبدئی بودن انسان، كار برای خود و
كار برای غیر یا برای نوع.
ج. نظریه ی دو انگیزه ای: كار متعالی كه بالذات كمال است و كاری
كه نافع است و وسیله ی كمال است و كمال، روحی و معنوی و شرافتی
است.
د. نظریه ی جمعی، كل.
اخلاق، بایدها و نبایدهای كلی (نه فردی و جزئی) ، مطلق (نه
نسبی) ، دائم (نه موقت) است.
جلد یازدهم . ج11، ص: 139
این مسئله در علوم نظری هست كه هركس از دیدگاه خاص
خود به جهان می نگرد و نمی تواند جز این باشد، جبر است. در اخلاق
این مطلب بسی شدیدتر است و اگر دیدگاهها را و باید و نبایدها و
خوب و بدها را و زشت و زیباها را نسبی بدانیم معیاری در كار
نخواهد بود؛ انسان راستین، انسان متعالی، انسان كامل، انسان آرمانی
در كار نخواهد بود.
اخلاق چگونه رفتار كردن و چگونه بودن و بالاتر چه بودن
است.
تعریف فعل اخلاقی:
الف. آنچه برای لذت و الم نباشد- كار مادر و كار تعصب قبیله ای
نقض است.
ب. آن كه برای ترس و یا سود نباشد- كارهای عقده ای مورد
نقض است، همچنین كار مادرانه كه غریزی است و مشترك میان
انسان و حیوان است.
ج. آنچه كه فقط به خاطر وظیفه باشد نه برای منظوری، آن
منظور هرچه می خواهد باشد.
احكام كلی درباره ی راستگویی و راست روی، نیكوكاری و
خدمتگزاری، خیر عام، برای نیكی، آزاد و آزادیخواه بودن،
عدالت گستری، ستیزه با ستمگر، ایثار، شجاعت.