در
کتابخانه
بازدید : 978212تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد یازدهم
مقدمه
Expand انقلاب حقیقیانقلاب حقیقی
Expand فطرتفطرت
Collapse فلسفه اخلاقفلسفه اخلاق
اخلاق، زیبایی- نظریه ی افلاطون و نظریه ی متكلمان اسلامی
اخلاق- نظریه ی زیبایی
اخلاق، وجدان- نظریه ی كانت
اخلاق- نظریه ی زیبایی- مدارك
اخلاق- نظریه ی پرستش
اخلاق اسلامی
اخلاق از نظر راسل
اخلاق تابو
اخلاق و از خود بیگانگی
اخلاق از نظر قدما
اخلاق
نسبیت اخلاق
آیا اخلاق و تربیت نسبی است؟
اخلاق و نسبیت
فلسفه ی اخلاق- اخلاق مادی
فلسفه ی اخلاق- منابع
اخلاق- خودی
علل فساد اخلاق
اخلاق، مسئله ی ارزش
اخلاق
فهرست مسائل و مباحثی كه درباره ی فلسفه ی اخلاق در رادیو باید بحث شود
یادداشت اخلاق (رادیو)
اخلاق- معیار فعل طبیعی و فعل اخلاقی
اخلاق
معیارهای اخلاقی
معیار اخلاقی- اخلاق هندی
معیارهای اخلاقی- انسان دوستی یعنی چه؟
اخلاق- اگزیستانسیالیسم
اخلاق- اصول
اخلاق- نظریه های اخلاقی
اخلاق- ارزشها و نظام ارزشها
اخلاق در قرآن
مكارم اخلاق- بعثت لاتمّم مكارم الاخلاق
فلسفه ی اخلاق- مسجد ارك- دهه ی دوم محرم 95
مسائل كلی در اخلاق
رابطه ی اخلاق با جهان بینی
اخلاق چیست؟ (رابطه ی جهان بینی و اخلاق)
اخلاق- نظریه ها درباره ی اصلاح انسان
اخلاق و مسئله ی خودی
اخلاق اسلامی
اخلاق- مقدمه ای بر فلسفه
اخلاق
اخلاق- رابطه ی اخلاق با سلامت و بیماری روح
اخلاق فاسد هرچه زودتر باید ریشه كن شود
اخلاق- موضوعات مربوط به اخلاق
اخلاق جنسی
یادداشت اخلاق جنسی
اخلاق جنسی- عشق
اخلاق جنسی- عفاف زن و احترام بكارت و زشتی زنا
یادداشت اخلاق جنسی نوین- سه اصل
اخلاق جنسی- خلاصه ی آنچه در «مكتب اسلام» نوشته ایم
اخلاق جنسی از نظر اسلام
اخلاق جنسی- عزل
اخلاق جنسی- تجرد و رهبانیت
اخلاق جنسی- پرهیز از زن در ایام حیض
اخلاق جنسی- حیا
اخلاق جنسی- غیرت
اخلاق جنسی- سقط جنین
اخلاق جنسی- صور قبیحه
اخلاق جنسی- ستر عورت
زن- حجاب، اخلاق جنسی، اخلاق تابو
اخلاق جنسی و اخلاق تابو
اخلاق- اخلاق جنسی، اخلاق اجتماعی، دین و اخلاق
اخلاق جنسی- منشأ اصلی زشتی زنا
ریشه ی اخلاق جنسی قدیم- آیا مالكیت منشأ پیدایش عفت و احترام بكارت است؟
اخلاق جنسی- «زناشویی و اخلاق» (فهرست)
اخلاق جنسی- ریشه
موضوعات اخلاقی اجتماعی
موضوعات اخلاقی مذهبی و اسلامی
موضوعات اخلاقی- اقتباس از «جامع السعادات»
موضوعات اخلاقی فردی
موجبات اصلاح خُلق
اخلاق اسلامی- نمونه
اخلاق اسلامی
اصول و مبانی اخلاق اسلامی
اخلاق مسیحی
توجیه و تفسیر اخلاق جاودان
آیا اخلاق مطلق است یا نسبی؟ (بحث هشترودی)
اخلاق و از خود بیگانگی
اخلاق- نسبیت
اخلاق رواقی- كلیات فلسفه
اخلاق- فهرست (جلسه ی یزدیها) از فروردین 56
اخلاق ماركسیستی- مدارك
اخلاق از نظر ماركسیسم
اخلاق ماركسیستی
خلاصه
اخلاق از نظر ماركسیسم
Expand عرفانعرفان
Expand عشقعشق
Expand زنزن
Expand <span class="HFormat">فهرست ها</span>فهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد اول، صفحه ی 108 ضمن بحث از تابوها و محرمات ابتدایی می گوید:
اعتقاد به پلیدی زن
در میان ملل ابتدایی از لحاظ تحریم، زن رتبه ی اول را داشته و با هزاران خرافه در هر آن علتی می تراشیدند كه زن را نجس و خطرناك و غیرقابل لمس معرفی كنند. این كیفیت قطعاً ساخته ی شوهران ناكامی است. . .
در میان ملل ابتدایی از لحاظ تحریم (تابو) زن رتبه ی اول را داشته است
مهمترین محرمات در نزد ملتهای ابتدایی مربوط به زمان حیض بوده است و هركس یا هرچیز كه با او در این موقع تماس پیدا می كرده اگر انسان بوده فضیلت خود را از دست می داده و اگر جز انسان بوده فایده اش از بین می رفته است. . .
پلیدی وضع حمل
وضع حمل نیز نجس بوده و سبب نجاست زنان می شده و پس از آن لازم بوده است آداب خاصی به كار رود تا زن از نجاست بیرون آید.
تباهی حیض، وضع حمل
همخوابگی با زن نه تنها در ایام حیض بلكه. . . شاید این از اختراعات خود زنان بوده است. . .

ولی علتهای اصلی به زودی فراموش می شود. . .
منشأ ناپاكی روابط جنسی
منشأ حیا و زهد و رهبانیت
از همین
جلد یازدهم . ج11، ص: 261
تحریمات و امثال آنهاست كه حس حیا و گناهكاری و نجاست و ناپاكی روابط جنسی پدیدار شده است و نیز از همینهاست كه زهد و عزب ماندن رهبانان و فرمانبرداری و زیردستی زنان در جهان پدیدار گشته است.
2. در صفحه ی 69 می گوید:
اهمیت اخلاق جنسی در اجتماع
سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه ی اخلاق به شمار می رفته است، زیرا غریزه ی تولید. . .
آیا پیش از ازدواج باید آزاد بود؟
نخستین مشكلی كه پیش می آید راجع به روابط بین زن و مرد پیش از ازدواج است و اینكه آیا این روابط باید مقید به قیودی باشد یا نباشد. حیات جنسی حتی در میان حیوانات نیز آزاد و نامحدود نیست. . .
آزادی روابط جنسی در میان وحشیان
در میان هندیان آمریكای شمالی دختران و پسران آزادانه با یكدیگر می آمیزند و این عمل به هیچ وجه مانع ازدواج آنان نمی شود. . .
ص 70:
پیدایش مفهوم فحشا و زنا پس از مدنیت و مالكیت است
نباید انتظار داشت در چنین اوضاع و احوالی (آزادی جنسی حتی كمونیسم جنسی میان بشر ابتدایی) [1]آثار عمیق فحشا و قحبگی در اجتماعات ابتدایی دیده شود. این حرفه كه از حرفه های كهن است به طور نسبی تازه پیدا شده و تاریخ ظهور آن از زمان پیدایش مدنیت و مالكیت و از بین رفتن آزادی عمل جنسی پیش از زناشویی دورتر نمی رود. . .

جلد یازدهم . ج11، ص: 262
ص 70:
مفهوم عفت نیز پس از مدنیت و مالكیت پیدا شده
مفهوم عفت نیز از آن چیزهاست كه تازه پیدا شده. آنچه دختر بكر در زمانهای ابتدایی از آن نگرانی داشته از كف دادن بكارت نبوده، بلكه از آن می ترسیده است كه مبادا شایع شود فلان دختر نازاد است.
ص 71:
بكارت، اول عیب بود و بعد حسن شمرده شد
آیا چه شده است كه بكارت كه روزی قبح و گناه محسوب می شده امروز جزء فضایل به شمار می رود؟ بدون شك هنگامی كه مالكیت در جریان زندگی فرمانفرما گردید، در امر بكارت هم این تحول به وقوع پیوست. هنگامی كه مرد مالك زن شد، می خواست كه این مالكیت برای مدت پیش از ازدواج هم امتداد پیدا كند و به همین جهت لازم شد كه زن در دوران پیش از ازدواج هم برای شوهر و مالك آینده ی خود عفت را نگه دارد. (بسیار سخن بی اساس و مزخرفی است) [2].
منشأ ارزش بكارت عفت و خودداری زن بوده است و منشأ عفت زن لزوم وفاداری نسبت به مرد و اطمینان پدری بوده است
هنگامی كه خریداری زن معمول گردید، قیمت زن بكر از زن دیگری كه ضعف اراده نشان داده بود (اگر زنی قبلاً ازدواج قانونی كرده و بعد طلاق گرفته، ضعف اراده نشان نداده است. پس معلوم می شود ارزش بكارت مثل ارزش لباسی كه تاكنون كس دیگر به تن نكرده است علت دیگر دارد) و بكارتش را از كف داده بود بیشتر شد و این خود نیز به ارزش و اخلاقی بودن عفت و بكارت كمك كرد (عفت غیر از بكارت است و دو حساب است) . بكارت در این موقع نشانه ی امانت و وفاداری زن نسبت
جلد یازدهم . ج11، ص: 263
به شوهر شد، چه مردان به چنین امانتی محتاج بودند [3]تا ترس و نگرانی آنان از اینكه اموالشان به بچه های ولد الزنا برسد مرتفع گردد.
ص 72:
حیا و پرده نشینی نیز ناشی از تسلط و مالكیت مرد است
حیا و پرده نشینی نیز مانند توجه به بكارت هنگامی پیدا شد كه پدر بر خانواده مسلط گردید. هنوز قبایل فراوانی هستند كه از برهنه بودن تمام بدن خود هیچ خجالت نمی كشند. . .
اشتباه ویل دورانت كه حیا را حس تنفر از خود دانسته است
نخستین مرتبه كه زن حیا و شرم را احساس كرد آنوقت بود كه فهمید در هنگام حیض نزدیك شدن او با مرد ممنوع است [4].
عفت زن مولود عهد خریداری زن است
همچنین هنگامی كه ترتیب خریداری زن برای زناشویی رایج شد و بكر بودن دختر سبب استفاده ی پدر گردید، در نتیجه ی دور ماندن زن از مرد و مجبور بودن به حفظ بكارت این حس در وی ایجاد گردید كه باید عفت خود را حفظ كند.
رابطه ی حیا و عفت ومملوكیت
این نكته را باید افزود كه در دستگاه ازدواج به وسیله ی خریداری همسر، زن خود را اخلاقاً موظف می داند كه از هر رابطه ی جنسی كه از آن به شوهر نفعی نمی رسد خودداری كند و از همین جا احساس حیا و عفت در وی پیدا می شود،
منشأ علاقه به لباس و ستر بدن و عورت
و اگر لباس تا این زمان به علت زینت و حفظ بدن ایجاد نشده باشد روی همین احساس لباس وارد میدان زندگی می گردد.

جلد یازدهم . ج11، ص: 264
ص 74:
اعتراف ویل دورانت به اینكه حیا و عفت با اینكه ناشی از تملك زن است، چون
عادات و سنن قدیمی اجتماع نماینده ی انتخاب طبیعی است كه انسان در طی قرون متوالی پس از گذشتن از اشتباهات بی شمار كرده و به همین جهت باید گفت با وجود آنكه احترام بكارت و احساس شرم از امور نسبی هستند و با وضع ازدواج از راه خریداری زن ارتباط دارند و سبب بیماریهای عصبی می شوند، پاره ای فواید اجتماعی دارند و برای مساعدت در بقای جنس یكی از عوامل به شمار می روند.
معلول انتخاب طبیعی است خوب است
حیا و عفت مقام زن را بالا می برد و به عشق كمك می كند (سخن راسل در این باب)
شرم و عفت برای دختر همچون وسیله ی دفاعی است كه به او اجازه می دهد از میان خواستگاران خود شایسته ترین آنان را برگزیند و یا خواستگار خود را ناچار سازد كه پیش از دست یافتن بر وی به تهذیب خود بپردازد. موانعی كه عفت و پرده داری زنان در برابر شهوت مردان ایجاد كرده (نظیر مانعی طبیعی كه طبیعت عضو تناسلی را در مخفی ترین نقاط بدن او قرار داده است) خود عاملی است كه عاطفه ی عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است. . . [5]
ص 75:
منشأ قبح اولی زنا این بود كه نوعی دزدی و تجاوز به حق مرد بود و لهذا
مجازات زنا و دزدی یكی بود
با پیشرفت مالكیت، زنا كه سابق بر آن از گناهان صغیره به شمار می رفت در زمره ی گناهان كبیره قرار گرفت. (چرا از اول گناه بود ولو صغیره؟ ) [6]نصف ملتهای ابتدایی كه می شناسیم به زنا اهمیت چندانی نمی دهند [7]. هنگامی كه مرد به مالكیت
جلد یازدهم . ج11، ص: 265
رسید، نه تنها از زنْ وفاداری كامل می خواست، بلكه به زودی به این نكته متوجه شد كه زن نیز ملك او می باشد و حتی وقتی هم زن خود را از راه میهمان نوازی به همخوابگی میهمان وا می داشت این عمل را از آن رو می كرد كه زن را از لحاظ جسد و روح ملك خود می دانست. پایان این تصور به آنجا رسید كه زن را مجبور ساختند با سایر اشیاء مرد پس از مردن وی در قبر رود و با او دفن شود.
وحدت مجازات زنا و مجازات دزدی و علت آن
در رژیم پدرشاهی مجازات زنا با مجازات دزدی یكسان بود كه گویی زنا نیز تجاوزی نسبت به مالكیت محسوب می شود. . .
منشأ حس وفاداری در ضمیر اخلاقی زن
در نتیجه ی آنكه طی قرون متوالی زنان بر اثر اقدام به زنا مجازاتهای سخت چشیده اند اینك حس وفاداری زن نسبت به شوهر حالت استقراری پیدا كرده است و جزء ضمیر اخلاقی وی گردیده است.
اشتباه امثال ویل دورانت درباره ی منشأ حس وفاداری و حیای زن
امثال ویل دورانت هیچ گونه نمی توانند بپذیرند كه حس وفاداری زن یك قانونی است كه طبیعت در نهاد زن نهاده است به خاطر هدف مشخصی كه در میان است و آن رابطه ی نسلی گذشته و آینده است.
اشتباه نیكولا حداد در علت رشد بیشترمرد
عجیب تر اینكه می گویند تدریجاً جزء ضمیر اخلاقی زن شده است. اگر قابل وراثت است باید در مرد و زن علی السویه پیدا شده باشد، زیرا پسران و دختران علی السویه از مادر ارث می برند.

نظیر این مهمل، مهملی است كه نیكولا حداد در اواخر جلد اول علم الاجتماع تحت عنوان «. . و الذكر» می خواهد [رشد بیشتر مرد را ناشی از] وراثت به فرزندان یعنی پسران بداند.
مجازات زنا در اسلام مخصوص زن نیست، مرد هم مجازات می شود و این خود می رساند
بعلاوه مؤلف هیچ یادآوری نكرده كه در اسلام مجازات زنا به زن اختصاص ندارد، زن و مرد متساویاً و مشتركاً مجازات می شوند. این خود می رساند كه فلسفه ی مجازات زنا در اسلام چیز دیگری است(الزانیة و الزانی فاجلدوا
جلد یازدهم . ج11، ص: 266
كه به مالكیت مرد ارتباط ندارد بلكه جنبه ی اجتماعی دارد
كل واحد منهما مائة جلدة و لا تأخذكم بهما رأفة فی دین اللّه. . . و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین). رجوع شود به ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی قدیم ص 248.
فلسفه ی اینكه احساس عفاف در مرد و زن پیدا شده است
3. رجوع شود به كتاب زناشویی و اخلاق:
ص 11: فلسفه ی عفاف زن، پدرشاهی و فلسفه ی عفاف مرد، رهبانیت است. (! )
وفاداری حیوانات
ص 12: وفاداری حیوانات نسبت به جفت و فلسفه ی آن.
تقوای زن تحمیل مرد است
ص 21: تقوای زن از ضعف اخلاقی اوست و تحمیلی است كه مرد برای اطمینان از فرزند به زن وارد كرده است
منشأ حس ریاضت طلبی مرد
(نه تحمیل و قانون طبیعت كه به مرد غیرت و به زن وفاداری داده است) [8].
ص 27: در نتیجه ی حسادت و افراط در امور جنسی ریاضت طلبی پیدا می شود.
زن در مسیحیت (این افكار، راسل درست كرده اند)
ص 34: در مسیحیت زن مظهر تمام مفاسد بشریت و دروازه ی دوزخ شناخته می شد كه باید از وجاهت خود شرم داشته باشد، چه نشانه ی شیطانی به شمار می رفت.
تقوای زن از نظر خود او دو علت داشت:

جهنم، رسوایی آبستنی
ص 44: تقوای زن دو علت داشت [9]و هردو از میان رفت: یكی ترس از جهنم و دیگر ترس از آبستنی؛ اولی به واسطه ی انحطاط مكتب تئولوژی و دوم به واسطه ی پیشرفت طب و پیدایش قرصهای ضد آبستنی. (چیزی كه از نظر راسل وجود ندارد، علت طبیعی و هدف طبیعی است. )
توصیه ی راسل به زنان و مردان
ص 47: زنان فقط باید از غیر شوهر خود باردار نشوند و شوهران هم در غیر این جهت باید غمض عین داشته باشند.
منع، بیشتر محرك است
ص 58: منع و ایجاد محدودیت نیروی تحریك دارد (الانسان حریص علی ما منع منه) . رجوع شود به صفحه ی 130 كتاب.

جلد یازدهم . ج11، ص: 267
منع نشریات شرم آور
ص 59: نشریات شرم آور نباید ممنوع شود، پدران و مادران نباید اصرار به ستر عورت داشته باشند، اینها همه اخلاق تابو است.
اعتراف راسل به حسن محدودیت
ص 69: اعتراف راسل به اینكه هر اندازه زن و مرد با دیگران معاشرت نداشته باشند روابط زناشویی محكمتر می شود.
عكس مطلب بالا
ص 72: در اینجا درست عكس آنچه در ص 69 گفته است می گوید؛ می گوید: بهترین ضامن استحكام علقه ی زناشویی این است كه زوجین برای یكدیگر هیچ گونه محدودیتی قائل نباشند.
عزل
ص 81: از عزل و جلوگیری از آبستنی بحث می كند (این مبحث از نظر اسلامی كه هیچ مانعی ندارد و از نظر مسیحی كه دخالت در كار خدا خوانده می شود لازم است مقایسه شود) .
پیشنهاد اغماض
ص 107: پیشنهاد اغماض به زن و شوهر در مورد زنا.
آزادی جنسی و طلاق
ص 109: اعطای آزادی جنسی به مرد و زن از طلاق می كاهد و خانواده را استوارتر می سازد.
تسلط بر نفس
ص 109: پیشنهاد راسل و تسلط بر نفس از نظر راسل.
منشأ شرارتها و كینه ها
ص 122: منشأ شرارتها و كینه ها مقررات خشن جنسی است.
هم مُول [10]و هم شوهر
ص 122: زن یك مرد را برای تولید و مرد دیگر را برای عشق خود انتخاب می كند.
روابط جنسی چه وقت اجتماعی است؟
ص 122: روابط جنسی هنگامی اجتماعی (و در نتیجه قابل تحدید) محسوب می شود كه پای تولید نسل در میان باشد.
پدران خوب و عشاق خوب
ص 123: پدران خوب و عشاق خوب! ! !
آزادی موجب كاهش توجه است
ص 129: برای اجتناب از توجه دائم به امور جنسی باید عشق را آزاد و محترم شمرد.
امساك موجب
ر
فزونی و اشباع موجب كاهش رغبت است
ص 130: عطف به ص 58 و 59، اصل «رغبت بر اثر امساك
جلد یازدهم . ج11، ص: 268
فزونی می گیرد و بر اثر اقناع كاهش می یابد» (الانسان حریص علی ما منع منه) .
آیا آزادی از توجه می كاهد؟
ص 130: فقط با آزادی می توان از توجه دائم به امور جنسی منصرف شد! (مقایسه ی نظر راسل و گفته ی سعدی كه در ورقه های حجاب از آنها بحث شد) .
ص 131: محدودیتهایی كه عشق می پذیرد از حدود ممنوعیتهای غذایی نباید تجاوز كند. عفت باید ممنوع شود نه زنا.
اعتراف به اینكه حرارت جنسی با عطش روحی دوتاست
ص 132: اعتراف به اینكه حرارت جنسی با عطش روحی دوتاست. (از همین جا اشتباه راسل بر اینكه اقناع كاهش دهنده ی رغبت است روشن می شود. )
بحث اساسی این است كه آیا طبیعت كه به عقیده ی ما ذی هدف است در ایجاد اخلاق جنسی دخالت نداشته است؟
ص 135: اخلاق جنسی دو منبع داشته است: اطمینان پدری و ریاضت طلبی. هند و ایران منشأ فكر ریاضت طلبی بوده اند. (به هرحال به عقیده ی راسل طبیعت در اخلاق جنسی دخالت نداشته است. بحث اساسی ما در همین جاست. در آخر همین صفحه به هدف بیولوژیك اخلاق جنسی نیمه اعترافی می كند- رجوع شود) .
حدودی كه راسل نیز می پذیرد
ص 137: اعتراف به لزوم حدود و موازینی در اخلاق جنسی.
ص 138: حدود خویشتنداری و محدودیت در اخلاق جنسی نوین كه راسل از آن دفاع می كند.
ص 139: كفّ نفس از نظر راسل.
سخنان راسل در كتاب «در تربیت» فصل تربیت جنسی
4. راسل در كتاب در تربیت ص 149 تربیت جنسی را مورد بحث قرار می دهد. در ص 150 مضرات ایجاد ترس و وحشت شدید نسبت به كارهای به اصطلاح زشت تناسلی مثل بازی با آلات تناسلی (اخلاق تابو) را ذكر می كند. در ص 151 راجع به اینكه نباید اصرار به ستر عورت در حضور طفل داشت و در ص 152 راجع به مضرات تلقین زشتی امور جنسی [مطالبی ] ذكر می كند. در ص 157 حسادت در امر جنسی را تقبیح و ناشی از احساس مالكیت كه خود اخلاق است می داند.
سوسیالیسم و امور جنسی (غیرت)
در اینجا مخصوصاً قابل توجه است كه راسل
جلد یازدهم . ج11، ص: 269
افكار سوسیالیستی خود را تلویحاً ذكر می كند و می گوید:
حس حسادت را نباید همچون اصراری برای تحصیل حق، درست دانست، بلكه باید آن را یك نوع بدبختی برای آن كسی شمرد كه این حس را دارد و نسبت به مقاصد او خطا دانست.

جایی كه عناصر مالكیت داخل و مخلّ مهر و محبت گردد، قوه ی جانبخش آن را از میان می برد و به شخصیت خاتمه می دهد و جایی كه از آن عناصر اثری نیست شخصیت موجود می شود و حیات نیروی زیادتری می یابد.
ایضاً در ص 157 توصیه می كند كه احساسات جنسی را نباید حبس كرد، باید آزاد گذاشت.
اخلاق تابو
5. راسل در كتاب جهانی كه من می شناسم فصل مربوط به اخلاق تابو، ص 68 می گوید: اخلاق جنسی نباید بر تابو مبتنی باشد. وطی و زنا را فقط آنگاه كه موجب آزاری بشود محكوم می كند.
ص 69. با منع نشریات شرم آور مخالفت می كند.
اصل «الانسان حریص علی ما منع منه»
ص 69. اصل «الانسان حریص علی ما منع منه» را مستند قرار می دهد و به داستان امپیدوكل و شجرة النار مثال می زند.
6. رجوع شود به ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی قدیم.
7. در باب اخلاق جنسی در چند قسمت اصلی باید بحث شود:
اول [11]. ریشه ی اخلاق جنسی قدیم چیست؟ آیا فطرت و طبیعت است یا علل اجتماعی؟ آن علل اجتماعی چیست؟ رجوع شود به كتاب لذات فلسفه و ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی صفحه ی 251.
دوم. به عقیده ی طرفداران اخلاق نوین جنسی، علل اخلاق جنسی قدیم از میان رفته است و عصر جدید اخلاق جدیدی ایجاب
جلد یازدهم . ج11، ص: 270
می كند كه هم با عصر و زمان سازگارتر است و هم با منطق و عدالت؛ یعنی علاوه بر زوال علل اخلاق قدیم، اصول خاصی ایجاب می كند كه اخلاق نوینی پیشنهاد كنیم. این اصول عبارت است از:
الف. آزادی فردی باید محترم باشد، آزادی را جز آزادی نمی تواند محدود كند.
ب. برای اینكه انسان سعادتمندانه زیست كند باید میان غرایزش هماهنگی و سازگاری باشد، آشفتگی غرایز بزرگترین عامل بدبختی است. برای اینكه هماهنگی برقرار باشد، همه ی غرایز را باید پرورش داد و تقویت كرد. ایجاد محدودیت برای عشق به نام عفت و قبح فحشا موجب پریشانی و واخوردگی غریزه ی عشق می گردد.
ج. رغبت انسان در اثر منع افزایش می یابد و در اثر ارضاء كاهش، پس محدودیتها را باید از میان برداشت [12].
سوم. مواد پیشنهادی حضرات در اخلاق جنسی عبارت است از:
الف. رفع ممنوعیت از كشف عورت.
ب. رفع ممنوعیت از آزادی عشق و آزادی زنا ولو در مورد مردان و زنان متأهل.
ج. الغای مفاهیم حیا، عفت، فحشا و غیرت. . .
د. رفع ممنوعیت از ازدواج با محارم، بلكه از معاشقه با محارم.
هـ. رفع ممنوعیت از نشر آثار قبیحه.
و. (به عقیده ی بعضی) رفع ممنوعیت از استمنا و اَمْرَد بازی.
ز. رفع ممنوعیت از جلوگیری از آبستنی.
به عقیده ی راسل ممنوعیتهای
ر
ح. رفع ممنوعیت از نزدیكی كردن با زن در ایام عادت.
در همه ی موارد نامبرده به عقیده ی راسل فقط اگر یك دلیل منطقی در كار هست برای زیان داشتن آن از لحاظ بهداشت (مثل استمناء و
جلد یازدهم . ج11، ص: 271
آمیزش در ایام حیض فرضاً) و یا اگر موجب زیان یك فرد دیگر می شود، به دلیل بهداشتی (در اول) و دلیل اجتماعی (در دوم) می توان آن را ممنوع كرد،
جنسی دلیل بهداشتی یا اجتماعی باید داشته باشد ولی دلیل اخلاقی نمی تواند داشته باشد
اما دلیل اخلاقی در كار نیست؛ اگر فقط متكی به دلیل اخلاقی محض باشد، اخلاق تابو یعنی تحریم بدون دلیل و فقط به حكم تقلید خواهد بود.
چهارم. اخلاق جنسی اسلامی بر پایه ی چه اصولی استوار است؟ فلسفه ی این اخلاق چیست؟ تفاوت میان اخلاق جنسی اسلامی و اخلاق جنسی قدیم غربی، به هر حال فلسفه ی اخلاق جنسی اسلامی چیست؟
8. در باب اخلاق جنسی اولاً باید در باب ریشه و اساس و هدف اخلاق به طور كلی بحث كرد. فرق اخلاق و تربیت چیست؟ چرا اخلاق مفهوم مقدسی دارد بر خلاف تربیت؟ چرا در حیوانات تربیت صادق است و اخلاق صادق نیست؟ آیا جز این است كه در اخلاق مفهومی از تعالی و تقدس هست، جنبه ی معنوی دارد؟
9. باید ثابت شود كه همان طوری كه در حاشیه ی كتاب جهانی كه من می شناسم گفته ایم راسل آزادیخواه آنچنان فلسفه ی اخلاقی ساخته است كه پایه ی دیكتاتوریها و زورگوییها و قلدریهای جهان را مستحكم كرده است. رجوع شود.
10. ما در عین اینكه به تقدس اخلاق و حسن و كرامت ذاتی برخی از امور نفسانی و بالاخره به اصالت اخلاق اعتقاد داریم، در عین حال قوای نفسانی را شریر بالذات و شایسته ی منكوب كردن نمی دانیم و معتقدیم كه قوای نفسانی باید رشد داده شوند و استعدادهای نفسانی پرورش یابند.
نقض به اخلاق اقتصادی و اخلاق سیاسی
11. خود آقای راسل حس قدرت طلبی را در بشر حسی اصیل می داند. ما از او می پرسیم ایشان در اخلاق سیاسی و اقتصادی چه فتوا می دهند و آیا مدعی هستند كه هر گونه ممنوعیت و محدودیتی در اخلاق سیاسی و اقتصادی «تابو» است و منشأ فساد و شرارت می شود، یا این گشاد بازی را فقط در اخلاق جنسی كه زیانش فوری
جلد یازدهم . ج11، ص: 272
هست فتوا می دهد؟
12. ما در اخلاق سیاسی و اقتصادی و جنسی همه یكسان معتقدیم كه در همه ی اینها استعدادهای انسان باید پرورش یابد و چیزی از استعداد مكتوم انسان مهمل باقی نماند. در عین حال معتقدیم با این غرایز نباید بازی كرد و نباید اینها را به صورت یك عطش بی منطق روحی كه پایان پذیر هست درآورد.
پرورش استعدادها نه پردادن هوسها
خود راسل اعتراف دارد در كتاب زناشویی و اخلاق صفحه ی 132 كه حرارت جنسی با عطش روحی دو تاست. در نمره ی 19 خواهیم گفت پرورش استعدادها غیر از پردادن هوسهاست.
بوالهوسی غیر از عشق است
13. آقای راسل از عشق زیاد یاد می كند و در صفحه ی. . . زناشویی و اخلاق اعتراف دارد كه بوالهوسی غیر از عشق است.
14. به عقیده ی ما همان طور كه در صفحه ی 270 و 271 از راسل نقل كردیم، بسیاری از مسائل اخلاق جنسی ریشه ی بهداشتی و اجتماعی دارد نه ریشه ی اخلاقی كه به حسن و قبح ارتباط داشته باشد، اما معتقدیم منحصر كردن توجه به امور جنسی از آن جهت كه نفس را از تعالی باز می دارد جنبه ی قبح ذاتی به اصطلاح ما به خود می گیرد [13]- رجوع شود به ص 275.
15. اگرچه این مطلب را كه می گویند آزادی را جز آزادی محدود نمی كند قبول نداریم و شاید در مقاله هایی تحت عنوان «انسان و آزادی» آن را مورد بحث قرار دهیم، ولی چون فعلاً بحث ما در این است كه مصلحت اجتماع گفته های ما را ایجاب می كند، نیازی به آن بحث نداریم.
16. سخن ما بعد از بیان سه اصل اخلاق نوین جنسی و بعد از
جلد یازدهم . ج11، ص: 273
بیان ریشه هایی كه آنها ذكر كرده اند برای اخلاق قدیم، فعلاً در دو مطلب است: یكی فلسفه و پایه ی اخلاق اسلامی (نه اخلاق قدیم) ، دیگر بحث در اركان اخلاق نوین جنسی.
17. یك مطلب مورد قبول همه است كه ضمیر انسان مانند تركیبات بدنی او اختلال پذیر است. در انسان اختلالات روحی و روانی پیدا می شود و این مطلب مسلّم شده است كه انسان گاهی از ناحیه ی خود بیش از دیگران آزار می بیند و همین مطلب سبب شده كه در بشر حس بدبینی نسبت به خود پیدا شود. ولی یك مطلب هست و آن اینكه كدام مكتب اساس تفكر خود را بر شریر بالذات بودن نفس و كدام مكتب بر عروض اختلال گذاشته است؟ و ثانیاً منشأ اختلالها را چه چیز دانسته است؟ آیا آزادی یا محرومیت؟ اینجاست كه باز دو راه و دو روش خودنمایی می كند.
18. مسئله ی عمده، ارزش خانواده است. زندگی خانوادگی از نظر غالب [مكاتب غربی ] از شئون زندگی فردی است و برای تكمیل خوشی فرد است، ولی از نظر اسلام مقدمه و پایه ی اساسی زندگی اجتماعی است [14]. اجتماع خانوادگی از نظر ما طبیعی است نه قراردادی و وظایف آن را غیر آن قادر به انجام آن نیست. مفاسد اروپا.
پرورش دادن استعدادها غیر از پردادن هوسهاست
19. ما اصل «پرورش» دادن غرایز را می پذیریم، اما معتقدیم پرورش دادن غیر از «پر» دادن است. پر دادن، خود موجب یك سلسله اختلالات روانی و مفاسد اجتماعی می شود. پرورش دادن و شكوفان كردن یك استعداد موجب نشاط روح و ازدیاد مسرت و سلامت جسم و جان و طول عمر و زدوده شدن غم از خاطر و موجب بهبود و تقویت اجتماع می گردد. ولی پردادن غرایز و هوسها سبب غمهای جانكاه و ازدیاد ناراحتیها و طغیانهای روحی و بیماری
جلد یازدهم . ج11، ص: 274
اعصاب و كوتاهی عمر و تیرگی دل و وقوع جرمها و بروز جنایتها و جنونها می شود، موجب ازدیاد بیماریهای روحی می شود.
مقایسه ی اخلاق جنسی با اخلاق اقتصادی و اخلاق سیاسی
چرا این همه تیمارستان در كشورهای به اصطلاح پیشرفته زیاد است؟ آیا فقط معلول زیادی و فشار كار است؟ یا معلول فشارهای روحی و حرص و آزها [15]و حكومت و فشار و سنگینی سه چیز: پول، مقام، زن است، معلول احساس محرومیتها و مغبونیتهای بی منطق است، معلول این است كه هیچ كس به مقام و مرتبه ای كه لیاقت آن را دارد و به پولی كه از طریق مشروع به دست آورده و به همسری كه پیمان همدلی و وفاداری او را امضا كرده است قانع نیست و بالاخره معلول بیدار كردن تمناهای كاذب در این سه قسمت است. آقای راسلِ سوسیالیست گیرم در مورد پولْ اساس اختصاص را انكار كند، در مورد مقام و كسب قدرت چه می گوید؟ آیا جای انكار است كه مصلحت اجتماع ایجاب می كند هركس شغل و پیشه ای را انتخاب كند و عاشق همان شغل و پیشه باشد و فعالیت جسمی و روحی خود را در همان شغل متمركز كند [16]؟ آیا سعادت اجتماع در گرو این نیست كه هركس كار خود را بهترین كارها بداند و مصداقكل حزب بما لدیهم فرحونباشد؟
اسلام در اخلاق جنسی همان را می پذیرد كه جهان اروپا لااقل در اخلاق اقتصادی و اخلاق سیاسی پذیرفته است
اسلام همان چیزی را كه اروپا در اخلاق اقتصادی و سیاسی پذیرفته است، در اخلاق جنسی می پذیرد و می گوید نه مقام باید به شكل دلربایی و «مرا در آغوش بگیر» جلوه گری كند و نه كار افراد باید معاشقه با مقام باشد. پول نیز همین طور. در عین اینكه دنیا دنیای رقابت است، نباید این موضوعات وسیله ی هوسبازی و بیكاری و جنگ و نزاع باشد.
20. در مقاله ی اول گفتیم آن پایه ی اصلی كه در اخلاق جنسی مسیحی هست یعنی پلیدی ذاتی رابطه ی جنسی، در اخلاق اسلامی وجود ندارد و قهراً اخلاق اسلامی از عوارض ناشی از آن فكر مبرا و
جلد یازدهم . ج11، ص: 275
منزه است.
پایه ها و مشخصات اخلاق جنسی اسلامی
دیگر گفتیم كه اخلاق اسلامی پایه ی اجتماعی برای نسل [امروز] و برای نسل آینده دارد؛ جنبه ی اخلاقی اش مربوط به قبح ذاتی این امور نیست [17]، مربوط است به اسارت شخصیت نسبت به تمایلات كه خود راسل هم احیاناً دیگران را به كفّ نفس یعنی شخصیت مافوق اسیر احساسات بودن توصیه می كند. پس حتی راسل شخصیت انسان را به تسلیم بودن به هر گونه هوسی و احساسی تجویز نمی كند [18].
معانی عالی اخلاق اسلامی
جنبه ی دیگر اخلاقی قضیه این است كه از نظر جهان بینی اسلامی، انسان نباید همّ و توجه خود را محدود كند به قدرت و پول و زن كه یكی معبود نیچه ها و ماكیاول ها و دیگری معبود ماركس ها و سومی معبود فروید است. بشر معبود خود را نباید در عضلات بازو و نه در شكم و نه در پایین تر از شكم جستجو كند، [باید] در بالاتر از همه ی آنها بجوید، و گفتیم اسلام تدابیری اتخاذ كرده است كه هم غریزه پرورش یابد و سركوب نشود و هم طاغی نشود.
ایراد به جنبه ی تابو در اخلاق قدیم
در مقاله ی دوم گفتیم كه به عقیده ی فروید و اتباع او چون اخلاق قدیم مبنی بر ترس و وحشت بی منطق بوده ناراحتی و عوارض روحی ایجاد كرده، پس باید طرد شود. و گفتیم به عقیده ی امثال راسل روابط جنسی مادامی كه به غیر زیانی نرسد نباید محدود شود و روابط زن با بیگانه اگر توأم با بچه دار شدن نباشد زیانی به حقوق شوهر نمی رساند، پس حقوق شوهر و به عبارت دیگر حقوق خانوادگی محدود است به بچه دار شدن و بس. و گفتیم اینها مدعی هستند كه اخلاق كهن عللی داشته كه از میان رفته و یا در حال از میان رفتن است و بعلاوه ظالمانه بوده است. گفتیم كه استدلال می كنند كه طبق اصل آزادی، لزوم پرورش استعدادها از نظر تربیت، اصل روانیِ «الانسان حریص علی ما منع» ، باید اخلاق نوین جنسی
جلد یازدهم . ج11، ص: 276
را كه مبنی بر آزادی، رفع محدودیت، پرورش یافتن استعدادهاست عملی كرد. (از این سه اصل، اولی فلسفی و دومی تربیتی و سومی روانی است. )
در مقاله ی سوم سرچشمه هایی كه طرفداران اخلاق نوین جنسی برای اخلاق كهن فرض كرده اند از مالكیت و. . . و قسمتی از مواد پیشنهادی آنها از قبیل اینكه همه گونه محدودیتی در روابط زنان و مردان حتی در مورد حقوق خانوادگی جز از نظر اطمینان پدری برداشته شود و ستر عورت و. . . ذكر شد.
21. ریشه ی حیا از نظر ویل دورانت یكی از چهار چیز است. . . و فلسفه ی حیا از نظر ما- ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی قدیم ص 245.
22. ارزش حیا از نظر بالا بردن مقام زن- ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی قدیم ص 246.
23. رد نظر ویل دورانت و نقض به نظریه ی او راجع به ریشه ی حیا و عفت- ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی قدیم ص 246.
24. اعتراف راسل به اینكه حساسیت شوهران نسبت به همسران از حساسیت عشاق نسبت به معشوقه های خود بیشتر است، چرا؟ ریشه ی اخلاق جنسی قدیم ص 249.
25. به عقیده ی راسل محبت پدری نوعی خود پرستی است- ریشه ی اخلاق جنسی قدیم ص 249.

[1] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[2] 1. [عبارات داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[3] . مؤلف در اینجا حسادت را دخالت نمی دهد ولی حقیقت این است كه غیر ازحسادت و اطمینان پدری، این حس را طبیعت به زن داده است و به مرد هم غیرت داده است كه غیر از حسادت است.
[4] . اینها مثل این است كه حیا را حس تنفر از خود می دانند كه اینچنین توجیه و تفسیرمی كنند، در صورتی كه حیا به معنی این نیست كه مثلاً بدن یا عورت- هرچند سوأة نامیده می شود- چیزی است كه انسان او را برای خود عیب و نقص می داند، بلكه چیزی است كه انسان نظر دیگران را به او بد می داند، به این جهت نیز سوأة نامیده می شود.
[5] . چرا همین جهت را ناشی از خود طبیعت ندانیم كه هدف داشتن وی مسلّم است و آن را ناشی از حوادث طبیعی و انتخاب طبیعی بدانیم؟ !
[6] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[7] . معلوم نیست مقصود زنای زن بی شوهر است یا شامل زنای شوهردار نیزمی شود. ر
اگر شامل زنای شوهردار هم هست پس موضوع حسادت (قطع نظر از غیرت) مرد كجا رفت؟ و اگر مقصود دوره های كمونیسم جنسی است كه زنا مفهوم ندارد.
[8] [عبارت داخل پرانتز از استاد شهید است. ]
[9] . ر. ك: ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی ص 250.
[10] [یعنی معشوق ]
[11] . قسمت اول، مواد اخلاق جنسی است كه در ورقه های ریشه ی اخلاق جنسی قدیم بیان شده است.
[12] . از این سه اصل چنان كه می دانیم اصل اول فلسفی و اصل دوم تربیتی و اصل سوم روانی است.
[13] . نظر راسل به عدم پلیدی ذاتی رابطه ی جنسی است كه مورد قبول ماست، ولی از نظرما از آن جهت اخلاقی است كه انسان نوعی از آزادی را كه آزادی از هواهای نفسانی از قبیل پول پرستی و مقام پرستی و شهوت پرستی است باید برای خود حفظ كند (چنان كه در ورقه های اخلاق جنسی، خلاصه ی مقالات مكتب اسلام، صفحه ی 231 گفته ایم) .
[14] . به عقیده ی طرفداران به اصطلاح اخلاق نوین جنسی، زناشویی و اجتماع منزلی فقطاز جنبه ی اطمینان پدری جنبه ی اجتماعی به خود می گیرد و بس.
[15] . و مصداق «و من اعرض عن ذكری فان له معیشة ضنكاً» است.
[16] . و آیا نباید برای این عشق و احترام تدابیری به كار برد و صِرف پند و اندرز كافی است؟ !
[17] . در نمره ی 14 به این مطلب اشاره شد، مراجعه شود.
[18] . رجوع شود به نمره ی 14.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است