1. انسان آرمانی و كار آرمانی، یا انسان آنچنان كه مورد
آرزوست و كار به گونه ای كه مورد آرزوست.
2. آیا بالفطره نوعی آرمان كلی و عمومی برای انسان هست كه
مورد قبول و تحسین و تكریم همه ی وجدانها باشد یا آنكه آرمان
مشتركِ نوعی وجود ندارد، آرمانها فردی یا قومی و گروهی است و
به هر حال تابع عوامل خارج از وجدان فطری انسان است؟
3. بحث بالا به آن چیزی مربوط می شود كه در درس حكمت
عملی (دانشكده ی الهیات، ترم اول سال 55- 56) گفته ایم كه فرق
حكمت نظری و عملی در هست و باید است، ولی برخی بایدها كلی
و عمومی است، یا از آن جهت كه مقدمه ی یك هدف مشترك است و یا
خودْ همان هدف مشترك است.
4. مسئله ی اخلاق همان مسئله ی معنویت انسان است، مسئله ی
آرمانی بودن امری از غیر نوع سود و منافع است. تفاوت حیوان و
انسان مسلماً یكی در همین است كه انسان برای اموری از غیر نوع
منافع ارزش قائل است. از نظر ما این بدان جهت است كه ذاتاً آن چیز
جلد یازدهم . ج11، ص: 300
ارزش برای انسان دارد و معنویتی است ملایم با معنی انسان، و از نظر
اگزیستانسیالیسم انسان برای آنها ارزش می آفریند (و در حقیقت
اعتبار می كند، و ما گفته ایم در مورد وسیله ها می توان اعتبار ارزش
كرد نه در مورد هدفها) . ماتریالیسم هم چاره ای ندارد كه به اصطلاح
ایده آلیسم اخلاقی را بپذیرد، با اینكه این تفكیك منطقی نیست.
5. معنویت اخلاقی ملازم است با نوعی قداست، تعالی، برتری،
ارزش برتر، خضوع و فروتنی، حتی عشق انسانها به آن.
6. حكما اخلاق را از نوع حكمت دانسته اند كه باید از طریق
فلسفی و عقلانی و تحلیلی آن را كشف كرد، نه بدیهی است و نه
تجربی (و قهراً نه صرفاً نقلی و تعبدی) . ولی البته- اگرچه آنها
نگفته اند- نوع اقامه ی برهان و نوع تجزیه و تحلیل متفاوت است، شاید
بیشتر به فطرت و وجدان وابسته باشد. البته افلاطون كه خیر را مانند
یك موجود دانسته است، برایش طرز تحقیق و متد تحقیق در
حكمت نظری و حكمت عملی یكسان است.
متأسفانه حكمای ما درباره ی متد تحقیق در حكمت عملی بحث
كافی نكرده اند و این بر عهده ی ماست.
7. بحث باید این طور شروع شود:
الف. تفاوت انسان و حیوان، اینكه آدمیت چیز جداگانه ای است
از خورد و خوراك و شئون حیوانیت و حتی از سخن گفتن و غیره.
ب. انسان یك تفاوت دارد با حیوان در آنچه هست و تفاوتی
دیگر دارد كه انسان یك امر بالقوه است و باید بشود، ولی حیوان
هرچه هست به دست خلقت شده است
[1].
ج. حالا كه انسان موجود بالقوه است و قابلِ شدن است، آیا یك
مدل عالی آرمانی دارد یا نه؟ آیا انسان آرمانی، كارهای آرمانی
چیست؟ انسان ایده آل و انسان كامل چه تعریفی دارد؟
د. انسان آرمانی یعنی آنچه باید باشد. اینجا بحث «باید» مطرح
جلد یازدهم . ج11، ص: 301
می شود، طبق آنچه راسل از یك طرف، آقای طباطبایی از طرف
دیگر گفته اند كه «باید» یك امر نسبی است و مربوط است به هدفی
كه هركس قبلاً دارد، قهراً آرزو و آرمان نیز بستگی دارد به شخصیت
هر فرد و تربیت او و محیط او و تاریخ او.
و از طرف سوم، نظریه ی ما كه در درسهای حكمت عملی دانشكده
گفته ایم كه «بایدِ» مطلق و كلی و آرمان مطلق و كلی داریم و آن را
توجیه كرده ایم از سه راه كه یك راه آن مورد قبول ماست. ضمناً راه
ما نظیر راه كانت راه اثبات روح است.
هـ. راه و متد علمی و تحقیقی اخلاق چیست؟ آیا همان راهی
است كه افلاطون رفته كه شناخت خیر عیناً همان شناخت حق و واقع
است، یا راه آقای طباطبایی كه راه لغویت است، یا راه تجربه است
مثل آنچه در كتاب [كلیات فلسفه ] ترجمه ی آقای دكتر مجتبوی آمده
است، یا راه چهارمی در كار است. البته حق همین است.
و. به طور كلی در معیار اخلاقی بودن چه نظریه ها ابراز شده
است؟
- رجوع شود به ورقه های معیارهای اخلاقی و به جزوه ی درس
حكمت عملی دانشكده.
[1] . ورقه های اخلاق اسلامی.