عطف به ورقه های روح، خود واقعی و خود خیالی.
1. مثنوی ج 1، ص 91:
خویش را صافی كن از اوصاف خویش
تا ببینی ذات پاك صاف خویش
بینی اندر دل علوم انبیا
بی كتاب و بی مُعید و اوستا
. . . بی صحیحین و احادیث و روات
بلكه اندر مشرب آب حیات
سرّ اَمْسَیْنا لَكُردیّاً بدان
راز اَصْبَحْنا عرابیّاً بخوان
سرّ امسینا و اصبحنا تو را
می رساند جانب راه خدا
جلد یازدهم . ج11، ص: 390
2. گر به ظاهر، عالم اصغر تویی
دان به معنی عالم اكبر تویی
3. مولوی در دفتر 4، داستان سلیمان و بلقیس، تحت عنوان
«تهدید فرستادن سلیمان علیه السلام پیش بلقیس كه اصرار میندیش بر
شرك و تأخیر مكن كه فی التأخیر آفات» می گوید:
مُلك را بگذار، بلقیس! از نخست
چون مرا یابی همه ملك آنِ توست
خود بدانی چون برِ من آمدی
كه تو بی من نقش گرمابه بُدی
نقش اگر خود نقش سلطان یا غنی است
صورت است، از جان خود بی چاشنی است
زینت او از برای دیگران
باز كرده بیهده چشم و دهان
حاجی در شرح (به نقل حاشیه) می گوید:
زیرا كه یافتن علم حضوری به اوست به طور فنای در شهود او
و از اینجاست كه خواجه عبد اللّه انصاری فرموده كه: الهی!
چون در تو نگرم پادشاهم تاج بر سر و چون در خود نگرم
خاكم، بلكه از خاك كمتر. الهی! چون تو را دارم همه را دارم.
مولوی بلافاصله بعد از اشعار بالا می گوید:
ای كه در پیكار، خود را باخته
دیگران را تو ز خود نشناخته
تو به هر صورت كه آیی بیستی
كه منم این، واللَّه آن تو نیستی
یك زمان تنها بمانی تو ز خلق
در غم و اندیشه مانی تا به حلق
جلد یازدهم . ج11، ص: 391
این تو كی باشی كه تو آن اوحدی
كه خوش و زیبا و سرمست خودی
مرغ خویشی، صید خویشی، دام خویش
صدر خویشی، فرش خویشی، بام خویش
جوهر آن باشد كه قائم با خود است
آن عَرَض باشد كه فرع او شده است
گر تو آدم زاده ای چون او نشین
جمله ی ذرات را در خود ببین
چیست اندر خُم كه اندر نهر نیست
چیست اندر خانه كاندر شهر نیست
این جهان خمّ است و دل چون نهر آب
این جهان حجره است و دل شهری عجاب
4. راجع به موضوع اینكه انسان عالم صغیر است و بلكه عالم
كبیر است، رجوع شود به مقدمه ی گلشن راز صفحه ی چهل، راجع به اینكه
اجمال این مطلب از اسلام اخذ شده و تفصیل آن از سُریانیها و
مخصوصاً ابن دیصان. ایضاً رسائل اخوان الصفا ج. . .
ایضاً رجوع شود به نظر متفكران اسلامی درباره ی طبیعت تألیف
دكتر نصر، بخش مربوط به اخوان الصفا و به خود اخوان الصفا كه روی
این مطلب زیاد تكیه كرده اند.
ایضاً فصوص الحكم، فصّ هودی، آنجا كه می گوید:
العالم صورة الحق و هو روح العالم المدیر له فهو الانسان
الكبیر.
ایضاً ورقه های انسان.
ایضاً كتب اسماعیلیه از قبیل ابوحاتم رازی، ابویعقوب
سجستانی، كتب ناصرخسرو.
جلد یازدهم . ج11، ص: 392