زن خوب فرمانبر پارسا
كند مرد درویش را پادشا
(سعدی)
زنان را همین بس بود یك هنر
نشینند و زایند شیران نر
(فردوسی)
زنان را ز هر خوبی ای دسترس
فزونتر همان پارسایی است و بس
(اسدی طوسی)
جلد یازدهم . ج11، ص: 478
بلای زن در آن باشد كه گویی
تو چون خور روشنی چون مه نكویی
بر آن گفتار شیرین رام گردد
نیندیشد كزآن بدنام گردد
(فخرالدین گرگانی)
از جمله مسائل كلی مربوط به زن «میل به تبرّج» است كه شدیداً
در زن وجود دارد، بسیاری از منافع خود را فدای این میل می كند، از
خوراك و استراحت خود به خاطر خودنمایی چشم می پوشد. این
خصوصیت موضوع یك مسئله ی ذوقی هم در عرفان شده است كه
«زیبایی مساوی است با تمایل به ظهور و گریز از اختفا» . در مسئله ی
خلقت گفته اند به صورت حدیث قدسی:
كنت كنزاً مخفیاً فاحببت ان
اعرف. . . یا اینكه جامی می گوید:
پری رو تاب مستوری ندارد
چو در بندی سر از روزن برآرد
سعدی می گوید:
خوب رویان گشاد رو باشند
تو كه رو بسته ای مگر زشتی؟
روزنامه ی فكاهی توفیق در شماره ی 22 سال 41، صفحه ی 11
می نویسد:
تشبیه زن به سرو از لحاظ قامت نیست، بلكه به این علت است
كه در سرمای زمستان با دامنهای مد بالای زانو و پای لخت
مثل سرو در برابر سرما استقامت دارند.
این، شوخی لطیفی است برای نمایاندن میل مفرط زن به تبرّج.
تشبیهات زن به سرو مثل این شعر شاطر عباس صبوحی:
سرو قد! سیب زنخدان تو دیدم گفتم
چشم بد دور كه سروی ثمر آورده برون
حافظ می گوید:
جلد یازدهم . ج11، ص: 479
می شكفتم ز طرب زان كه چو گل بر لب جوی
بر سرم سایه ی آن سرو سهی بالا بود
ایضاً:
رخ برافروز كه فارغ كنی از برگ گلم
قد برافروز كه از سرو كنی آزادم