در
کتابخانه
بازدید : 978699تاریخ درج : 1391/03/27
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
جلد یازدهم
مقدمه
Expand انقلاب حقیقیانقلاب حقیقی
Expand فطرتفطرت
Expand فلسفه اخلاقفلسفه اخلاق
Expand عرفانعرفان
Expand عشقعشق
Collapse زنزن
زن- تأثیر زن در مرد از راه اسرارآمیز كردن خود
ستاد قدرت زن
زن و علاقه به جلب دل مرد
زن- تأثیر عشق و محبت زن در مرد
زن- محبت مرد به زن و ریشه ی آن از نظر عرفان
تأثیر زن در مفتون كردن مرد یا قدرت زن
تأثیر زن در مرد یا نوع قدرت زن
زن و تسلط او بر مرد
زن- عشق و امتناع ظریفانه
زن پارسا، زن و میل به تبرّج (زیبایی «به معنی» میل به ظهور و فرار از اختفا)
زن- از نظر نظامی (مذمت زن)
زن- زنان فاضله
زن- اشعار خوب و نغز سعدی درباره ی زن (مدح زن)
زن- شركت كردن زنان مسلمان در غزوات
زن- انتظار اسلام از زن
تفاوت زن و مرد
تفاوت زن و مرد و احتیاج بیشتر زن به حمایت و نفقه
تفاوتهای زن و مرد
تفاوت زن و مرد و مسئله ی مساوات
تفاوت زن و مرد و تساوی آنها
تفاوتهای زن و مرد
تفاوتهای زن و مرد- تابلویی كه در كتاب «زن، جنس برتر» كشیده است
اختلافات جنسی زیست شناسی
وظایف وظیفة الاعضائی
عوارض اجتماعی
تفاوت زن و مرد در احساسات و در تعدی و تجاوز كاری
تفاوتهای زن و مرد- خودكشی، ورّاجی، مذهبی بودن، خرافات و جادو و جنبل، رانندگی و تصادفات
تفاوتهای زن و مرد- عقل و هوش
تفاوتهای زن و مرد- زن و احساسات مادرانه و احساسات خانوادگی، زن و عشق، زن و نبوغ
تفاوتهای زن و مرد در رازداری و مرموزی، خواب دیدن، نیرو و انرژی، مقاومت در مقابل بیماری، زبان باز كردن دركودكی، بیماریهای روحی، بهبودی از بیماری، ابتلا به گازسمی، ضربان قلب، نوع رقابت
تفاوتهای زن و مرد- رشد سریع زن (بلوغ)
تفاوت زن و مرد- بی ثباتی احساسات زن
تفاوتهای زن و مرد- زن و موسیقی و نقاشی، مجسمه سازی، ادبیات
تفاوتهای زن و مرد
تفاوت زن و مرد- مرد مظهر طلب و زن مظهر مطلوب (نظر مولوی درباره ی عشق و كشش مرد و زن)
تفاوت زن و مرد- عقل زن
زن- تفاوت زن و مرد، حكومت و قوامت مرد بر زن
تفاوت زن و مرد- زن اسیر محبت است
نظر اروپایی درباره ی زن
تاریخ حقوق- زن، عنصر گناه و فریب مرد- بدبینی به زن
تفاوت زن و مرد
تفاوتهای زن و مرد- راز تفاوتها
تفاوت زن و مرد- مدارك
تفاوتهای زن و مرد- نوع احساسات زن
تفاوتهای زن و مرد
تفاوتهای زن و مرد
تفاوت زن و مرد- در خودكشی
تفاوتهای زن و مرد- مرد عاشق زیبایی زن و زن عاشق عشق مرد به اوست
زن و عقل- تفاوتها
زن- استعداد عقلی زنان- تفاوتها
زن- عفاف زن، فلسفه ی طبیعی عفاف
زن- عفاف، رابطه ی جنسی، زنا
زن در اسلام- تفاوت نوع علاقه ی مرد و زن به یكدیگر وتفاوت هر دو با نوع علاقه به اشیاء
نقش تاریخی زن
نفوذ زن در مرد
قدرت و تأثیر عظیم زن در مرد
زن- رابطه ی حسن و عشق و تجلّی و ظهور
زن- تحكیم موقعیت زن
مبانی حقوق زن از نظر اسلام
تأثیرات زن در شخصیت مرد
Expand <span class="HFormat">فهرست ها</span>فهرست ها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
رجوع شود به نمره ی 31، صفحه ی 136 [یادداشتهای استاد مطهری، ج 5] . در صفحه ی 96 آنجا كه از اصل وحدت زن و مرد صحبت می كردیم گفتیم كه علاقه ی مرد به زن از نوع علاقه ی انسان به ابزار زندگی از قبیل اسب و گوسفند و زمین نیست [1]. بعد در صفحه ی 97 كه نوع مظالم را تشریح می كردیم گفتیم كه این مظالم ناشی از خودپرستی مرد و قصد ظلم مرد نیست. اكنون می گوییم كه نوع علاقه ی مرد به زن و وحدت آندو و تناسب بین آنها به نحوی است كه نوعی حكومت معنوی و عاطفی، زن بر مرد دارد، در مقابل حكومت جسمانی و
جلد یازدهم . ج11، ص: 526
عقلانی مرد بر زن. مرد از لحاظ جسم و از لحاظ فكر بر زن غالب است ولی از لحاظ دل محكوم زن است. هرچند تجاذب طرفینی است اما برعكسِ اجسام، در اینجا جسم كوچك جسم بزرگ را به طرف خود می كشاند.
حكومت معنوی زن بر مرد
در صفحه ی 93 و 110 [یادداشتهای استاد مطهری، ج 5] گفتیم و بعد هم خواهیم گفت كه سنت خلقت این است كه جنس ذكور طالب و جنس اناث به صورت مطلوب درآید، از این طرف اظهار نیاز و از آن طرف ناز باشد، زن بر قلب مرد حكومت كند، مرد بر جهان حكومت كند و زن بر مرد [2]. همین جهت است كه عشق و تغزل را به وجود آورده [3]. عشق و تغزل تا پای اسارت و خضوع و محكومیت در كار نباشد معنی ندارد. چرا بشر نمی تواند خود را كشته ی عشق اسب و گاو و الاغ و حتی مظاهر جمال غیر زن بخواند، اما خود را كشته ی این مظهر می خواند و این عیب نیست بلكه كمال است. چه خوب می گوید مولوی:

زُیِّن للناس حق آراسته است
زانچه حق آراست چون تانند رست
چون پی یسكن الیهاش آفرید
كی تواند آدم از حوّا برید
رستم زال ار بود و ز حمزه بیش
هست در فرمان اسیر زال خویش
آن كه عالم مست گفتارش بُدی
كلّمینی یا حمیرا می زدی
آب غالب شد بر آتش از نهیب [4]
زآتش او جوشد چو باشد در حجیب
جلد یازدهم . ج11، ص: 527
چون كه دیگی حایل آمد آن دو را
نیست كرد آن آب را كردش هوا
ظاهراً بر زن چو آب ار غالبی
باطناً مغلوب و او را طالبی
اینچنین خاصیتی در آدمی است
مهرْ حیوان را كم است، آن از كمی است
گفت پیغمبر [5]كه زن بر عاقلان
غالب آید سخت بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند
زان كه ایشان تند و بس خیره روند
كم بودْشان رقّت و لطف و وداد
زان كه حیوانی است غالب بر نهاد
مهر و رقّت وصف انسانی بود [6]
خشم و شهوت وصف حیوانی بود
پرتو حق است و آن معشوق نیست
خالق است آن گوییا مخلوق نیست [7]
در حدیث است رسول اكرم می فرمود: تعجب می كنم از مردمی كه زن را می زنند و حال آنكه می خواهند آنها را در بغل بگیرند و ببوسند [8](قریب به این مضمون) ؛ یعنی اینها به زن به چشم یك محبوب نگاه نمی كنند، به چشم یك موجود خشن نگاه می كنند.

می فرمود: زن را نزنید مگر با چوب مسواك. (داستان مردی كه با عصای مسواك، زن خود را می زد. ) رجوع شود به احادیث در ذیل آیه ی «واهجروهنّ فی المضاجع و اضربوهنّ» - تفسیر المیزان، ج. . . ص. . .

جلد یازدهم . ج11، ص: 528
هارون الرشید می گوید [9]:

ملك الثلاث الآنسات عنانی
و حللن فی قلبی بكل مكان
ما لی تطاوعنی البریة كلها
و اطیعهنّ و هنّ فی عصیانی
ما ذاك الاّ انّ سلطان الهوی
و به قوین اعزّ من سلطانی
ناصرالدین شاه می گوید:

ای روی ماه تو را صد بنده همچو پری
در رفتن تو رسد خجلت به كبك دری
پیش تو بنده شدن بهتر ز پادشهی
پای تو بوسه زدن بهتر زتاجوری
شخص دیگر می گوید:

بر ران جهان نشان فرمان من است
در گوش فلك حلقه ی پیمان من است
با این همه سلطنت كه امروز مراست
تحصیل رضای دوست ایمان من است
ناپلئون از همه ی فتوحات فقط تحسین ژوزفین را می خواست.
لهذا یكی از مطالب مربوط به زن، تحلیل نوع حبّ مرد به زن است كه با سایر حبها فرق دارد. از نظر روانكاوان نیز این حب با سایر حبها فرق دارد. چقدر اشتباه است كه كسانی تاریخ مرد و زن را از نظر حس استخدام تفسیر كرده اند.
خلاصه ی مطلب این كه علاقه ی مرد و زن به یكدیگر با علاقه به اشیاء، متفاوت است و خود آن دو علاقه هم هر كدام شكل خاص و تظاهرات و تجلیات خاص دارد.

[1] . علاقه ی انسان به ابزار زندگی ناشی از علاقه به خود است، نوعی خودپرستی است ولهذا جنبه ی نوعی دارد. قالیچه ی مورد محبت انسان هرچه باشد قابل تبدیل است، اما عشق جنبه ی شخصی دارد، همان طوری كه علاقه به فرزند نیز چنین است و ناشی از خودپرستی هم نیست. بلكه حتی نوع علاقه ی مرد به زن با نوع علاقه ی زن به مرد متفاوت است. نوع علاقه ی مرد طلب و رفتن دنبال و تصاحب عملی است، و نوع علاقه ی زن تدبیر در راه تسخیر قلب مرد است. لهذا میل به تبرّج در زن خیلی قوی است. شاید از نظر فلسفه ی داروین، خود حس كوشش زن در تسخیر مرد مولود ضعف قوای جسمی و روحی اوست و تدبیر هر ضعیفی در مقابل قوی این نوع تدبیر است.
[2] . زن آرزویش ناپلئون شدن و جهانگیری نیست، بلكه ناپلئون گیری و نادرگیری است. (ر. ك: ورقه ی نقش تاریخی زن)
[3] . رجوع شود به ورقه های عشق و زندگی كه بحث جامعی شده.
[4] . مثال آب و آتش بسیار مثال كاملی است برای تسلط ظاهری مرد بر زن و تسلط معنوی و نهانی زن بر مرد، خصوصاً با در نظر گرفتن این كه یكی بارد و سرد و بی حرارت است و دیگری گرم و آتشین است.
[5] . انهنّ یغلبن العاقل و یغلبهنّ الجاهل.
[6] . رجوع شود به نمره ی 31 صفحه ی 136 [ج 5] و به ورقه های عشق و زندگی نمره ی 11.
[7] . مثنوی، ج /1ص 64.
[8] . رجوع شود به صفحه ی. . . متن حدیث.
[9] . داستانی نقل می كنند كه هارون از زبیده می ترسید و ابونواس آن را ثابت كرد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است