در
کتابخانه
بازدید : 883404تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Collapse پرورش عقل پرورش عقل
Expand تربیت عقلانی انسان تربیت عقلانی انسان
Expand پرورش استعدادهاپرورش استعدادها
Expand مسئله عادت مسئله عادت
Expand فعل اخلاقی (1) فعل اخلاقی (1)
Expand فعل اخلاقی (2) فعل اخلاقی (2)
Expand فعل اخلاقی (3) فعل اخلاقی (3)
Expand بررسی نظریه نسبیّت اخلاق بررسی نظریه نسبیّت اخلاق
Expand حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق حدیث علی علیه السلام و نظریه نسبیّت اخلاق
Expand پیوند عبادت با برنامه های تربیتی پیوند عبادت با برنامه های تربیتی
Expand كرامت نفس در قرآن و حدیث كرامت نفس در قرآن و حدیث
Expand ریشه الهامات اخلاقی ریشه الهامات اخلاقی
Expand توسعه «خودی» توسعه «خودی»
Expand <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در مسئله تعلیم و تعلّم، عمده این است كه ما ببینیم حدود این مطلب چیست؟ من در یك سخنرانی به نام «فریضه علم» كه در گفتار ماه [1]چاپ شده، بحثی را طرح كردم كه بعضی علمها واجب عینی است؛ یعنی خود آن علم به عنوان یك اعتقاد بر هر مسلمانی لازم و واجب است، مثل معرفة اللّه، علم بِاللّه وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الاْخِر، آن مقدار كه مقدمه ایمان یا از شرایط ایمان است، چون ایمان در اسلام گرایش عَنْ علمٍ است نه گرایش عَنْ تقلیدٍ. این علم واجب عینی است. این را همه علما ذكر كرده اند. پس «طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ» قدر مسلّم شامل آن علمهایی كه از شرایط ایمان است هست. از این كه بگذریم، باید ببینیم كه [علم فریضه ] چیست؟
یك بحث تقریبا لغو و بیهوده ای میان اصناف علمای اسلامی درگرفته راجع به اینكه این علمی كه فریضه است چه علمی است؟ فقها گفتند كه مقصود علم فقه است برای اینكه مقدمه عمل است. علمای اخلاق گفتند خیر، علم اخلاق خیلی از آن لازمتر و واجبتر است. علمای كلام گفتند علم كلام است. علمای تفسیر گفتند علم تفسیر و كتاب اللّه است.
ولی این دیگر بحث ندارد، زیرا علم یا خودش هدف است و یا مقدمه است برای هدفی. هرجا كه خودش هدف است واجب است، مثل همین اصول عقاید.

هرجا هم كه خودش هدف نیست، اگر هدفی از هدفهای اسلامی متوقف به آن باشد، از باب مقدمه واجب، واجب می شود. خود فقها این سخن را می گویند كه آموختن مسائل، واجب مقدّمی ولی واجب تهیُّؤی است و به اصطلاح واجب نفسی تهیّؤی است، یعنی آن چیزی كه بر ما واجب است عمل كردن است. مثلاً ما باید نماز بخوانیم، ولی اینكه انسان بخواهد درست نماز بخواند، بدون اینكه مسائل نماز را بداند امكان ندارد. پس برای اینكه انسان برای خواندن نماز آماده شود، یعنی بتواند نماز را صحیح بخواند، واجب است مسائل نماز را یاد بگیرد.
اختصاص به نماز و روزه و این گونه تكالیف ندارد. هر وظیفه ای از وظایف اسلامی كه نیازمند به علم باشد، همان علم برایش واجب می شود به عنوان یك واجب نفسی تهیّؤی؛ یعنی واجبی كه ما را آماده می كند برای واجب دیگر، واجبی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 698
كه نوعی واجب مقدّمی است. علم اخلاق هم طبعا [یك واجب نفسی تهیّؤی است. ] اسلام از ما «یُزَكّیهِمْ» می خواهد، تزكیه نفس می خواهد. آن هم كه بدون علم ممكن نیست. پس آموختن مسائل روانی و اخلاقی، مقدمتا برای اینكه تزكیه نفس حاصل بشود لازم است.
همچنین وقتی ما باید یك سلسله دستورات را از قرآن بیاموزیم، بدیهی است آموختن خود قرآن و تفسیر آن واجب است. و دایره علم آن وقت توسعه پیدا می كند كه ما گذشته از واجبهای عینی یك سلسله واجبهای كفایی داریم، یعنی واجبهایی كه باید براساس تقسیم كار صورت بگیرد. نظیر اینكه وجود پزشك لازم است، پس علم پزشكی واجب كفایی است، یعنی واجب است به طور وجوب كفایی كه در میان مردم به قدر كفایت پزشك باشد كه بیماران به آنها مراجعه كنند. پزشك كه بدون علم نمی شود و یا همین جور از زمین نمی روید، از آسمان هم كه نمی افتد، همین انسانها باید پزشك بشوند، پس باید علمش را بیاموزند. آن كه اسلام می خواهد این است كه پزشك لازم است، ولی بدیهی است كه مقدمه اش را هم باید تهیه كرد. این است كه علم پزشكی واجب كفایی است. حدش چیست؟ حد معین ندارد. در هر زمانی به هر حدی كه امكان دارد، به همان حد واجب است. یك زمان بر مردم واجب بود قانون بوعلی را بخوانند، امروز واجب است كه یك چیز دیگر بخوانند چون بهتر از آن آمده.
مثال دیگر، تجارت است. آیا در نظام اقتصادی اسلام وجود یك عده واسطه كه كالا را از تولیدكننده به مصرف كننده برسانند، تأیید و تثبیت شده كه عده ای شغل آزادی به عنوان واسطه میان مصرف كننده و تولیدكننده داشته باشند؟ اگر تأیید شده، علم تجارت هم آموختنش واجب است.
مثال دیگر: قرآن می فرماید:
أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ اَلْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اَللّهِ وَ عَدُوَّكُمْ [2].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 699
آیا تهیه قوّه به اندازه ای كه تُرْهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّكُمْ، واجب است یا واجب نیست؟ بله واجب است. ولی این كار خود به خود كه انجام نمی شود، با بیل برداشتن كه قوّه به دست نمی آید. قوّه به دست آوردن راه دارد، راهش هم علم است. در چه حد؟ همان حدی كه تُرْهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّكُمْ كه در زمانهای مختلف، مختلف می شود.
بنابراین طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَةٌ عَلی كُلِّ مُسْلِمٍ تكلیفش روشن است. بعضی از علمها واجب عینی است و بر هر فردی واجب است و بعضی از علمها واجب كفایی است به اعتبار اینكه مقدمه یك واجب [كفایی ] است و مقدمه واجب، واجب است. بنابراین جای شك و شبهه در این جهت نیست. چون بعضی ها می گویند این علمی كه واجب است، فقط و فقط اختصاص دارد به علوم دینی یعنی علومی كه موضوع آن علومْ مسائل دینی است، یعنی آموختن خود دین. نه، آموختن خود دین یك علم است، آموختن چیزی كه انسان بخواهد وظیفه دینی اش را [به وسیله آن ] انجام بدهد علم دیگری است. منحصر نیست كه مردم باید خودِ دین را بیاموزند اما آن چیزهایی را كه اجرای دین موقوف به آنهاست دیگر نیاموزند. باید آنها را هم بیاموزند. منتها خود دین را كه باید بیاموزند، قسمتی از آن، واجب مستقل و عینی [است مثل معرفة اللّه ] و قسمت دیگر واجب مقدّمی است [مثل آموختن احكام نماز. ] چه كسی گفته ما دین را باید بیاموزیم؟ اسلام كه نگفته دین را بیاموزید، گفته دین را عمل كنید.

ولی وقتی می خواهیم دین را عمل كنیم، بدون آموختنش ممكن نیست. پس باید دین را بیاموزیم تا به آن عمل كنیم. در آن وظایف دیگری هم كه دین به عهده ما گذاشته است [مثل تأمین پزشك مورد نیاز جامعه اسلامی ] بدیهی است كه تا وظایف را نیاموزیم، نمی توانیم عمل كنیم. باید وظایف را بیاموزیم تا بتوانیم عمل كنیم. به هرحال مطلب خیلی واضح و روشن است.
پس ما تا اینجا به دو مسئله اشاره كردیم: یكی اینكه در تعلیم و تربیت اسلامی به مسئله رشد فكری و تعقل اهمیت فراوان داده شده، و دیگر اینكه به خود تعلیم [نیز اهمیت داده شده است ] و تعلیم هم یك حدود مشخص ندارد كه بگوییم علم كلام چطور؟ علم تفسیر چطور؟ علم اخلاق چطور؟ فیزیك چطور؟ ریاضیات چطور؟ اسلام نیامده كه علوم را مشخص كند و بگوید فیزیك بیاموزید یا نیاموزید، ریاضیات بیاموزید یا نیاموزید، فلسفه بیاموزید یا نیاموزید. یك چیزهایی گفته
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 700
كه آنها را باید انجام داد و آنها توقف دارد به آموختن اینها، پس باید اینها را آموخت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 701

[1] - . [در كتاب ده گفتار اثر استاد شهید نیز به چاپ رسیده است. ]
[2] - . انفال/60
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است