روایت بسیار معروفی داریم كه در كتاب العقل و الجهل كافی، بحار و تحف العقول
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 702
آمده است
[1]و روایتی است كه هشام بن الحَكَم
[2]متكلّم معروف از حضرت موسی بن
جعفر علیه السلام (خطاب به خود هشام) نقل كرده است كه روایت بسیار مفصلی است و
من قسمتهایی از آن را سالها پیش یادداشت كردم و اكنون همان قسمتها را برای شما
می خوانم. در آنجا حضرت به این آیه قرآن كه در سوره زمر است استناد می فرمایند:
فَبَشِّرْ عِبادِ. `اَلَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ اَلَّذِینَ هَداهُمُ اَللّهُ
وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا اَلْأَلْبابِ [3].
آیه عجیبی است: بشارت بده بندگان مرا، آنان كه سخن را استماع می كنند
[4].
بعد چكار می كنند؟ آیا هرچه را شنیدند همان را باور می كنند و همان را به كار
می بندند یا همه را یكجا رد می كنند؟ فَیَتَّبِعونَ اَحْسَنَهُ نقّادی می كنند، سبك سنگین
می كنند، ارزیابی می كنند، آن را كه بهتر است انتخاب می كنند و آن بهترِ انتخاب شده
را پیروی می نمایند. آنوقت می فرماید: چنین كسانی هستند كه خدا آنها را هدایت
كرده (یعنی هدایت الهی و استفاده از نیروی عقل این است) وَ اُولئِكَ هُمْ اُولُوا الاَْلْبابِ
اینها براستی صاحبان عقل هستند. این، دعوت عجیبی است.
حضرت خطاب به هشام این طور می فرماید: یا هِشامُ! اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالی بَشَّرَ
اَهْلَ الْعَقْلِ وَ الْفَهْمِ فی كِتابِهِ فَقالَ خدا اهل عقل و فهم را بشارت داده و فرموده: فَبَشِّرْ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 703
عِبادِ، الَّذینَ یَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعونَ اَحْسَنَهُ. . .
از این آیه و حدیث كاملاً پیداست كه یكی از بارزترین صفات عقل برای
انسان همین تمییز و جدا كردن است؛ جدا كردن سخن راست از سخن دروغ، سخن
ضعیف از سخن قوی، سخن منطقی از سخن غیرمنطقی، و خلاصه غربال كردن. عقل
آن وقت برای انسان عقل است كه به شكل غربال در بیاید؛ یعنی هرچه را كه وارد
می شود سبك سنگین كند، غربال كند، آنهایی را كه به درد نمی خورد دور بریزد و
به دردخورها را نگاه دارد.
حدیثی هست كه ظاهرا از پیغمبر اكرم و ناظر به همین مطلب است، و از این
احادیث زیاد است. می فرماید:
كَفی بِالْمَرْءِ جَهْلاً اَنْ یُحَدِّثَ بِكُلِّ ما سَمِعَ [5]برای جهالت
انسان همین بس كه هرچه می شنود نقل كند (خوش باوری) . بعضی ها خاصیت ضبط
صوت و گرامافون را دارند. كأنّه هرچه دیگران می گویند پر می شوند و بعد هم در
جای دیگر تحویل می دهند، بدون آنكه تشخیص بدهند كه آنچه كه می شنوند
[صحیح است یا غلط. ] خیلی چیزها انسان می شنود، كمی از آن را باید قابل قبول و
قابل نقل بداند. قبلاً هم عرض كردیم بعضی از عالمها هستند (عالمهای خیلی عالم)
كه كمتر از آنچه كه عالمند عاقلند. (عقلی كه در اینجا می گوییم، معیارش یكی همین
است) . عالمند به معنای اینكه اطلاعات بسیار وسیعی دارند. كمتر عاقلند برای اینكه
هرچه را از هرجا دیدند جمع می كنند و برایشان فرق نمی كند، همه را هم
پس می دهند بدون اینكه فكر بكنند كه این [با واقع ] جور در می آید یا جور
درنمی آید. و عجیب این است كه با اینكه ما در روایات خودمان داریم كه راوی
باید نقّاد باشد و هرچه را كه می شنود روایت نكند، مع ذلك می بینیم كه در میان
همین راویان و محدّثان یا مورخان خودمان فراوان دیده می شوند [افرادی كه این
اصل را رعایت نمی كنند. ]
[1] - . اصول كافی، ج /1ص 14 و تحف العقول، ص 384
[2] - . هشام از اصحاب حضرت صادق و حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام است و خیلی هم مورد علاقه این دو امام بوده است. از متكلمین اصحاب امام و از فضلا و كسی است كه متكلمین بسیار بزرگ آن عصر- كه فرنگیها آنها را جزء نوابغ می شمارند و افراد فوق العاده ای بوده اند از قبیل نظّام و ابوالهذیل علاّف- در مقابل این مرد خضوع می كردند. شبلی نعمان در كتاب تاریخ علم كلام می نویسد كه ابوالهذیل علاّف كسی بود كه همه از بحث با او احتراز داشتند یعنی اینقدر قوی بود و او از تنها كسی كه بیم داشت با او بحث كند هشام بن الحكم بود.
[4] - . اینجا كلمه «سماع» هم نیست. نمی گوید: «سَمِعَ الْقَوْلَ» یا «یَسْمَعونَ الْقَوْلَ» ، می فرماید: یَسْتَمِعونَ الْقَوْلَ یعنی به سخنان گوش فرا می دهند، در سخنان دقت می كنند. چون سماع با استماع فرق می كند. سماع یعنی شنیدن ولو اینكه انسان نخواسته باشد بشنود. استماع گوش فرا دادن است.
[5] - . جامع الصغیر، ج /2ص 90 [و در آن بجای جَهلاً، كِذْبا وَ إثْما آمده است. ]