در
کتابخانه
بازدید : 882860تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی</span>بخش اوّل: بحثهای ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینی
Collapse <span class="HFormat">بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان</span>بخش دوّم: بحثهای انجمن اسلامی پزشكان
Collapse پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی پرورش جسم و پرورش استعداد عقلانی
Expand تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین» تاریخچه «تعقل از نظر مسلمین»
Expand عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت عوامل تربیت (1) : تقویت اراده- عبادت
Expand عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه عوامل تربیت (2) : محبت، تقویت حس حقیقت جویی، مراقبه و محاسبه
Expand عوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهادعوامل تربیت (3) : تفكر، محبت اولیاء، ازدواج، جهاد
Expand عوامل تربیت (4) : كارعوامل تربیت (4) : كار
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مسئله دیگر مسئله عدد است. انسان همان طور كه گوسفندصفت از گذشتگان پیروی می كند، در مقابل جمع و عدد كه قرار می گیرد می خواهد همرنگ جماعت شود. می گویند: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» . وقتی جماعت رسوا باشد، همرنگ جماعت شدن رسوا شدن است. ولی در انسان تمایل به اینكه همرنگ جمع شود زیاد است. در فقها این قضیه زیاد است. یك فقیه مسئله ای را استنباط می كند ولی جرأت نمی كند ابراز نماید. می رود می گردد ببیند در فقهای عصر، همفكر و هم رأی برای خودش پیدا می كند یا نه، و كمتر فقیهی است كه وقتی رفت گشت و دید هیچ كس چنین چیزی نگفته جرأت كند فتوایش را اعلام نماید؛ یعنی وقتی خودش را در راهی تنها می بیند وحشت می كند. سایر رشته ها هم چنین است، گو اینكه حالا تكروی مد شده و فرنگیها تكروی را مد كرده اند؛ یعنی قضیه روی غلطك افراط افتاده است، هركس كوشش می كند یك جور مخصوص باشد كه بگویند فكر تازه ای دارد، درست بر ضد قدما. قدما اگر یك حرفی از خودشان بود از تنهایی وحشت می كردند بگویند، و برای اینكه بگویند ما تنها نیستیم عده ای را همفكر خود اعلان می كردند. بوعلی تصریح می كند كه من هر حرفی دارم به زبان ارسطو می گویم، برای اینكه اگر به زبان خودم بگویم كسی قبول نمی كند. ملاّصدرا اصرار دارد كه حرف قدما را بیاورد و حرفهای خودش را با آنها توجیه كند؛ چون آن وقت پیروی از جمع مد بود. حالا بعكس اگر كسی سخنی بگوید كه دیگری آن را گفته است، دیگر ارزشی ندارد. ولی به هرحال قرآن [معیار قرار دادن ] كثرت را مذمّت می كند و می گوید كثرت معیار نیست.
امام علیه السلام می فرماید: قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه می فرماید:
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سَبِیلِ اَللّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاّ یَخْرُصُونَ [1].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 867
اگر اكثر مردم را پیروی كنی تو را گمراه می كنند؛ چون اكثر مردم تابع عقل نیستند، تابع گمان و تخمین اند، همینكه چیزی در خیالشان پیدا می شود دنبالش می روند.

چون اكثر این جور هستند، پس به اكثر اعتماد نكن.
این هم خودش نوعی دیگر استقلال بخشیدن به عقل است و دعوت به اینكه عقل باید معیار باشد.

[1] - . انعام/116
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است