بعلاوه، یك وقت هست پای فرد در میان است و یك وقت هست پای جمع در میان
است. باز مثال به همان پدر و مادر می زنیم كه چند پسر و دختر در خانه شان هست
و همه را هم دوست دارند. یكی از این بچه ها نسبت به افراد دیگر متعدی و متجاوز
است. پدر و مادر، تنها این بچه را دوست ندارند كه بگویند مطابق میل او رفتار
می كنیم. اگر میل هم مقیاس باشد، میل افراد دیگر را نیز باید در نظر بگیرند؛ یعنی آن
كسی كه می خواهد از روی كمال محبت با بچه های خودش رفتار كند، گذشته از
اینكه میل نباید مقیاس باشد بلكه مصلحت باید مقیاس باشد، همچنین مصلحت
جمع باید مقیاس باشد نه مصلحت فرد. و چقدر موارد ما می بینیم كه مصلحت جمع
با مصلحت فرد جور در نمی آید؛ یعنی اگر مصلحت یك فرد را در نظر بگیریم،
مصلحت افراد دیگر و بلكه مصلحت آن سازمان و جامعه ای كه این فرد جزء آن
است از بین می رود و در نهایت، خود آن فرد هم صدمه می بیند. این است كه در
مواردی مصلحت فرد فدای مصلحت جامعه می شود. و از اینجاست كه در مواردی
خود محبت- كه گفتیم ریشه اش قصد خیر و احسان داشتن است- ایجاب می كند
عدم نرمی را، ایجاب می كند خشونت را، ایجاب می كند حداكثر آنچه را كه طرفْ آن
را برای خودش بدی تلقی می كند مثلاً اعدام را، آنجا كه پای مصلحت جمع در میان
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 913