در باب معاشرت، آن چیزی كه اثرش فوق العاده است پیدا شدن حالت ارادت است.
مسئله ارادت و شیفتگی به یك شخص معین، بالاترین و بزرگترین عامل است در
تغییر دادن انسان؛ و این اگر بجا بیفتد فوق العاده انسان را خوب می كند، و اگر نابجا
بیفتد آتشی است كه آدمی را آتش می زند.
ارادت از مقوله محبت و شیفتگی است. اگر انسان فردی را ایده آل و انسان
كامل تلقی كند و بعد شیفته اخلاق و روحیات او بشود، فوق العاده تحت تأثیر او
قرار می گیرد و فوق العاده عوض می شود. این است كه عرفا و متصوّفه به مسئله
ارادت پیدا كردن به یك شیخ و مرشد، فوق العاده اهمیت می دهند. حالا من به حرف
آنها كار ندارم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 937
اساسا اینكه ما در اسلام راجع به محبت اولیاء [توصیه هایی ] داریم و مثلاً
می گوییم حب امیرالمؤمنین چنین و چنان است، برای چیست؟ آیا این شرك
نیست؟ اگر این مسئله ای كه عرض می كنم مطرح نباشد، شرك است.
امیرالمؤمنین عالیترین انسانها، ولی ما مأموریم خدا را پرستش كنیم و همه
پیغمبران وسیله هستند برای رساندن انسان به خدا. بسیار خوب، علی انسان كامل،
ما چرا نسبت به او محبت داشته باشیم؟ ! پاسخ این است كه محبت پیغمبر و محبت
امیرالمؤمنین و محبت هر كاملی بزرگترین عامل اصلاح و تربیت انسان است.
فلسفه محبت اولیاء این است.