جهاد هم خودش یك عاملی است كه جانشین نمی پذیرد؛ یعنی امكان ندارد كه یك
مؤمنِ مسلمانِ جهاد رفته و یك مؤمنِ مسلمانِ جهاد ندیده، از نظر روحیه یك جور
باشند. انسان در شرایطی قرار بگیرد- ما كه قرار نگرفته ایم و نمی دانیم اگر در آن
شرایط قرار بگیریم چه از آب در می آید- كه با كسی روبروست و او به روی وی
اسلحه كشیده، در لحظه ای باید تصمیم بگیرد، شور ایمانی اش چنان ثابت و پابرجا
باشد كه در آن لحظه مرگْ خودش را به خاطر دین و ایمانش در كام اژدهای مرگ
بیندازد. كاری كه از این عامل ساخته است، از عاملهای دیگر ساخته نیست.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 943
حدیثی از پیغمبر اكرم در این زمینه هست (در سنن ابی داود) كه واقعا اعجاز
است. می فرماید:
مَنْ لَمْ یَغْزُ وَ لَمْ یُحَدِّثْ نَفْسَهُ بِغَزْوٍ ماتَ عَلی شُعْبَةٍ مِنَ النِّفاقِ.
مسلمانی كه غزو نكرده باشد (غزو همان جهاد است) یا لااقل در دلش حدیث نفس
غزو نداشته باشد، اگر بمیرد در یك شعبه ای از نفاق مرده است، یعنی خالی از یك
نوع نفاق نیست. البته این از آن نفاقهای غیر مستشعر است كه خود آدم هم نمی داند
منافق است ولی واقعا منافق است.