مثلاً چرا در اسلام ازدواج یك امر مقدس و یك عبادت تلقی شده، با اینكه از مقوله
لذات و شهوات است؟ یكی از علل آن این است كه ازدواج اولین قدمی است كه
انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی برمی دارد. تا قبل از
ازدواج، فقط «من» وجود داشت و همه چیز برای «من» بود. اولین مرحله ای كه این
حصار شكسته می شود، یعنی یك موجود دیگری هم در كنار این «من» قرار
می گیرد و برای او معنی پیدا می كند (كار می كند، زحمت می كشد، خدمت می كند نه
برای «من» بلكه برای او) در ازدواج است
[1]. بعد كه دارای فرزندان می شود، دیگر
«او» «او» ها می شود، و گاهی آنچنان «او» ها می شود كه كم كم این «من» بیچاره
فراموش می شود و همه اش می شود «او» و «او» ها. و اینها قدمهای اوّلی است كه
انسان از حالت منی و خودخواهی خارج می شود و به سوی غیردوستی می رود و
«او» هم مورد توجهش قرار می گیرد.
تجربه های خیلی قطعی نشان داده است
[2]كه افراد پاك مجرّد كه برای اینكه
بیشتر به اصلاح نفس خودشان برسند، به این عنوان و به این بهانه ازدواج نكرده اند
و یك عمر مجاهده نفس كرده اند، اولاً اغلبشان در آخر عمر پشیمان شده اند و به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 942
دیگران گفته اند ما این كار را كردیم، شما نكنید. و ثانیا با اینكه واقعا ملاّ بودند، در
فقه و اصول مجتهد بودند، حكیم و فیلسوف بودند
[3]، عارف بودند، تا آخر عمر و مثلاً
در هشتادسالگی باز یك روحیه بچگی و جوانی و یك خامیهایی در اینها وجود
داشته است. مثلاً یك حالت سبكی خاصی كه گاهی یك جوان دارد، می بینی همان
حالت در این آدم هشتادساله هست. و این نشان می دهد كه یك پختگی هست كه
جز در پرتو ازدواج و تشكیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در
جهاد با نفس پیدا نمی شود، با نماز شب پیدا نمی شود، با ارادت به نیكان هم پیدا
نمی شود. این را فقط از همین جا باید به دست آورد و لهذا هیچ وقت نمی شود كه
یك كشیش یا كاردینال به صورت یك انسان كامل در بیاید، اگر واقعا در
كاردینالی خودش صادق باشد.
من نمی دانم آن دو پیغمبری كه قرآن آنها را «حَصور» می نامد، نقص عضوی و
جنسی داشته اند یا [علت دیگری در كار بوده است. ] عده ای صریحا می گویند
حضرت عیسی در خیلی جنبه ها از خیلی پیغمبران برتر و بالاتر بوده، در عین حال
این نقصی است برای او (و برای حضرت یحیی) ؛ یعنی عیسی با پیغمبری كه مزایای
او را داشته و این نقص را نداشته فرق می كند، آن پیغمبر از او كاملتر بوده است.
عامل تشكیل خانواده كه خود یك عامل اخلاقی است- و این، یكی از علل
تقدس ازدواج در اسلام است- عاملی است كه جانشین نمی پذیرد.
[1] - . البته در ازدواج، ملاك عشق است. ازدواج بی محبت را نمی گویم.
[2] - . و در این جهت ماها بیشتر تجربه داریم، چون افراد مجرّد یعنی پاكان مجرّد در میان روحانیین بیشتر بوده اند.
[3] - . اغلب اینها حكیم و فیلسوف هستند.