در
کتابخانه
بازدید : 1630995تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (10)</span>آشنایی با قرآن (10)
Collapse <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (11)</span>آشنایی با قرآن (11)
Collapse <span class="HFormat">تفسیر سوره دهر</span>تفسیر سوره دهر
Expand تفسیر سوره دهر (1) تفسیر سوره دهر (1)
Expand تفسیر سوره دهر (2) تفسیر سوره دهر (2)
Expand تفسیر سوره دهر (3) تفسیر سوره دهر (3)
Expand تفسیر سوره دهر (4) تفسیر سوره دهر (4)
Collapse تفسیر سوره دهر (5) تفسیر سوره دهر (5)
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره مرسلات</span>تفسیر سوره مرسلات
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نبأ</span>تفسیر سوره نبأ
Expand <span class="HFormat">تفسیر سوره نازعات</span>تفسیر سوره نازعات
Expand <span class="HFormat">آشنایی با  قرآن (12)</span>آشنایی با قرآن (12)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (13)</span>آشنایی با قرآن (13)
Expand <span class="HFormat">آشنایی با قرآن (14)</span>آشنایی با قرآن (14)
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آیه دیگر در اواخر سوره مباركه وَالصّافّات است. سوره وَالصّافّات را هم همه نوشته اند كه مكیه است، از سوره هایی است كه در مكه نازل شده. در آخر این سوره آیات عجیبی است: وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا اَلْمُرْسَلِینَ. سخن ما درباره بندگان فرستاده ما گذشته است. یعنی چه سخن ما گذشته است؟ یعنی این قضا و قدرِ حتمی است و وعده حتمی ماست در ازل، كه چه؟ إِنَّهُمْ لَهُمُ اَلْمَنْصُورُونَ كه پیروزی از آنِ این بندگان ماست. وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ اَلْغالِبُونَ َ غلبه و پیروزی نهایی از آنِ جنداللّه و اهل ایمان است. این همان ریشه مطلبی است كه این جهان بینی را به یك مسلمان می دهد كه آینده جهان به دست اهل ایمان است، آینده جهان آینده دین و مذهب است، آینده حكومت حق است. البته، هم از نظر كلی هم از نظر جزئی؛ یعنی ضمنا اشاره به وضع پیغمبر در زمان خودش هم هست.
بعد به پیغمبر چنین خطاب می كند: فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّی حِینٍ فعلاً از اینها رو بگردان تا یك وقت كمی، یعنی چه؟ می خواهد بگوید: ای پیغمبر! تو و مؤمنین به حكم اصلی كه خدا فرموده است كه در هر مبارزه ای كه اهل ایمان از روی كمال ایمان و خلوص ایمان با بی ایمانها می جنگند و مبارزه می كنند پیروز خواهند شد، تو و اصحاب تو پیروز خواهید بود. فقط كمی صبر می خواهد. فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتّی حِینٍ فعلاً از اینها رو بگردان- یعنی فعلاً كاری به كارشان نداشته باش- تا یك مدت كمی. (حَتّی حینٍ یعنی تا وقتی. )وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ [1]آنوقت برو آنها را ببین، آنها هم خواهند دید كه وضع چیست. در مكه دارد این حرف را می زند.
پس اینكه در مكه اذن جهاد داده نشده بود یك مطلب است و راست است، [و اینكه سخن جهاد مطرح نبود مطلب دیگری است. ]
دستور صریح امامت و خلافت امیرالمؤمنین یعنی دستور نصب او در آیه قرآن دو ماه قبل از وفات پیغمبر رسید. آیات دیگر مثل آیهإِنَّما وَلِیُّكُمُ اَللّهُ [2]كه مسئله صلاحیت منحصر به فرد امیرالمؤمنین را بیان می كند قبلش نازل شده بود ولی آیه ای كه به پیغمبر دستور رسید كه او را رسما تعیین و نصب كن و به مردم اعلام كن، در سوره مائده و بعد از حجه الوداع بود كه در حدود دو ماه به وفات پیغمبر مانده بود. دستورهای قرآن البته همین طور است، هر دستوری در یك موقعی كه مناسب ترین موقعش بود به مردم اعلام شد.
پس اینكه اذن جهاد به مردم در مدینه داده شده بود شك ندارد و باید هم همین طور می شد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 236
اما اینكه اینها خواسته اند اینچنین استفاده كنند كه اصلاً در مكه پیغمبر فكر جهاد نمی كرد [درست نیست. ] آنها وحی را نمی خواهند به صورت وحی قبول كنند، لذا می گویند اصلاً در مكه پیغمبر فكر جهاد هم نبود، یعنی پیغمبر تا در مكه بود تصمیمش این بود كه مانند مسیح رفتار كند و اصلاً دنبال این مسائل نرود، یكمرتبه در مدینه كه آمد تغییر روش داد.
حال از این آیات چه فهمیده می شود؟ از این آیات معلوم می شود كه در مكه هم سخن جهاد بوده، اجازه اش نبوده است. ما آیات در این زمینه زیاد داریم كه فعلاً همین مقدار كافی است.
إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْكَ اَلْقُرْآنَ تَنْزِیلاً. ای پیامبر! ما قرآن را تدریجا بر تو نازل كردیم؛ یعنی این امر كه تدریجا دستورها را می دهیم، بر اساس یك حكمتی است. اگر هم مخاطب پیغمبر است [برای آگاه كردن دیگران است. ] گفتیم قرآن نَزَلَ عَلی «ایاك اعنی و اسمعی یا جارة» [3]یعنی بسیار جاها خطاب به پیغمبر است كه دیگران درست مطلب را بدانند. فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ پس صبر كن، انتظار داشته باش فرمان پروردگارت را كه به موقع خواهد رسید. وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراًرا به این پیشنهادهای این گنهكارها و كفورها (بسیار كافرها) هیچ گوش نكن. مفسرین گفته اند «آثم» اشاره است به عتبة بن ربیعه، «كفور» اشاره است به ولید بن مغیره، چون او بیشتر اهل فسق و فجور بود و این بیشتر اهل عناد. اینها بودند كه هر كدام می آمدند و پیشنهاد می كردند. دو تن از سران بزرگ قریش بودند. عتبه پدر بزرگ معاویه است و پدر هند معروفه مادرِ [معاویه ] است. مورخین نوشته اند خودش شخصا آمد به حضرت پیشنهاد كرد كه من یك دختر زیبای قشنگی در خانه دارم بیا به تو بدهم، می دانی كه در میان قریش هیچ كس از من (او تعبیری كرده كه من به فارسی تعبیر دیگری غیر از این ندارم) خوش تخم تر نیست، یعنی بچه های من همه زیبا هستند. ولید بن مغیره خیلی پولدار بود، با پول می آمد تطمیع می كرد. قرآن اشاره به اینها می كند، می فرماید:

رهایشان كن؛ دستور، دستوری است كه در آینده خواهیم داد، دماغ همه اینها را به خاك خواهیم مالید. در آیه ای در سوره وَ القلم بود كه می گفتند راجع به همین ولید بن مغیره است: سَنَسِمُهُ عَلَی اَلْخُرْطُومِ [4]. این خرطومِ او را، این دماغ گنده او را كه قد خرطوم فیل است داغ خواهیم كرد. اتفاقا همان سوره هم سوره مكی است.

[1] - . صافّات/171- 175.
[2] - . مائده/55.
[3] - . [جمله داخل گیومه یك مثل عربی است و معادل آن در فارسی این ضرب المثل است: به در می گویم تا دیوار گوش كند. ]
[4] - . قلم/16.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است