بسم اللّه الرحمن الرحیم
لا أُقْسِمُ بِهذَا اَلْبَلَدِ. `وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا اَلْبَلَدِ. `وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ. `لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ فِی كَبَدٍ. `أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ. `یَقُولُ أَهْلَكْتُ مالاً لُبَداً. `أَ یَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ. `أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ. `وَ لِساناً وَ شَفَتَیْنِ. `وَ هَدَیْناهُ اَلنَّجْدَیْنِ [1].
سوره مباركه بلد است كه از سور كوچك قرآن و از سور مكیه است. در جزء بیست و نهم سوره
دیگری داشتیم به نام سوره «قیامت» كه با «لا اقسم» شروع می شد و این دومین سوره ای است كه با
«لا اقسم» شروع می شود.
لا أُقْسِمُ بِهذَا اَلْبَلَدِسوگند یاد نمی كنم به این شهر. قبلا عرض كرده ایم
[2]كه گاهی قسم
خوردنها و سوگند یاد كردنها ضمنی و كنایی است. انسان گاهی در مورد چیزی كه شایسته سوگند
خوردن است مثلا می گوید: به جان پسرم سوگند یاد نمی كنم؛ یعنی جای سوگند هست و اگر
مقتضی باشد سوگند می خورم. به هر حال اینجا تلویحا نوعی سوگند خوردن است.
لا أُقْسِمُ بِهذَا
اَلْبَلَدِسوگند یاد نمی كنم به این شهر.
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا اَلْبَلَدِ. و حال آنكه تو مقیم هستی به این شهر. گفتیم كه این «سوگند یاد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج28، ص: 550
نمی كنم» به طور كنایه، سوگند یاد كردن است، مثل اینكه می گوییم: «نه به جان تو سوگند» یا «نه به
خدا» كه در فارسی خیلی معمول است. این «نه به خدا» همان مفهوم «به خدا» را می دهد. منتها
اینجا جمله ای اضافه شده:
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا اَلْبَلَدِ. این جمله از آن جمله هایی است كه مثل بسیاری
از موارد در قرآن، به چند صورت معنی می شود و هر چند صورت هم صحیح و درست است.
[2] - . در اول سوره قیامت و وسط سوره تكویر كه می فرماید: فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ.