كلام رهبر عظیم انقلاب آیة الله خمینى (ره) درباره مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى، و مرحوم قاضى (قدّه)
مرحوم صدیق ارجمند آیة الله شیخ مرتضى مطهّرى رحمةُ الله علیه به حقیر گفت: من خودم از رهبر عظیم انقلاب: آیة الله خمینى أعلى اللهُ تعالى مقامَه شنیدم كه میفرمود: در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقاى تبریزى است [1]و ایضاً شنیدم كه میفرمود: قاضى كوهى بود از عظمت و مقام توحید.[2]
[1] - ذكر یك دستور از كتاب «أسرار الصّلوة» مرحوم حاج میرزا جواد آقا تبریزى
مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تبریزى از اعاظم تلامذه مرحوم آیة الحقّ و سند التّوحید معلّم ربّانى حاج شیخ حسینقلى همدانى رضوان الله علیهما است. و كتب وى عبارتند از: «لقاء الله» و «أسرار الصَّلوة» و «المراقبات» (أعمال السَّنة) كه الحقّ مستغنى از تعریف است، بالاخصّ كتاب «لقاء الله» ایشان آتشى مخصوص دارد و براى فتح باب سالكین إلى الله كلید و رمز موفّقیّت است. ما در اینجا به ذكر یك دستور از كتاب «أسرار الصّلوة» وى، طبع سنگى، ص 46 اكتفا مىنمائیم؛ میفرماید:
من از بعضى أجلّاء مشایخ خودم كه همانند او حكیم عارفى، و معلّم حاذقى را در راه خیر، و طبیب كاملى را ندیدهام پرسیدم: كدامیك از أعمال جوارح را كه شما تجربه نمودهاید اثرش در قلب بیشتر است؟! فرمود: سجده طویله در هر روزى كه آنرا ادامه دهد، و طول بدهد جدّاً تا اینكه یكساعت و یا سه ربع ساعت به طول انجامد و در آن بگوید: لَآ إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَنَكَ إِنِّى كُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ. «هیچ معبودى نیست جز تو اى خداوند! تو پاكى و منزّه و مقدّس مىباشى! من هستم كه رویّه و دأبم این بوده است كه از ستمگران بودهام.» بطوریكه نفس خود را گرفتار و محبوس در حبس عالم طبیعت مشاهده نماید و مقیَّد و مغلول به قیدها و غلهاى اخلاق رذیله بنگرد، و خداوند را تنزیه كند كه: تو این كار را از روى ظلم و ستم به من ننمودى! و من بودم كه به نفس خودم ستم نمودم و آنرا در این مهلكه عظیمه وارد ساختم.
و دیگر خواندن سوره قدر را در شبهاى جمعه و عصرهاى جمعه یكصد بار. مرحوم استاد قُدّس سرّه میفرمود: من در میان أعمال مستحبّه عملى را نیافتهام كه مانند این سه چیز مؤثّر باشد. و در روایات مطالبى وارد است كه حاصلش این است: در روز جمعه صد نفحه یا صد رحمت نازل مىشود، نود و نه تاى آن براى كسى است كه سوره قدر را در عصر جمعه یكصد بار قرائت كند، و براى او همچنین نصیبى در آن یك نفحه و یا یك رحمت دیگر نیز هست.- انتهى. منبع: روح مجرد، ص: 286
[2] - منبع: روح مجرد، ص: 286