سید كاظم میرفیضی معروف به شریعتمداری، زمانی با برادر خود در شهر تبریز، دكان قندفروشی داشت. (1) او فعالیتهایی در زمینهی ورود به مجلس شورای ملی شاهنشاهی انجام داد كه با موفقیت توأم نبود. (2)
در زمانی كه حكومت پوشالی پیشهوری در هم شكسته بود و شاه بهعنوان ناجی آذربایجان، پس از آرام شدن اوضاع به این دیار سفر كرد. یكی از برنامههای محمد رضای جوان، دیدار با علمای تبریز بود. اما جوّ آذربایجان به گونهای بود كه علمای متعهد تبریز، ملاقات با شاه را اساساً حرام و فسق میدانستند. اما سید كاظم كه در مدرسهی طالبهی تبریز به سر می برد،، موقعیت را مغتنم شمرده و علاوه بر ملاقات با محمدرضا پهلوی، نطق غرایی در روز چهارشنبه 6 خرداد 1326 در مراسم خوشآمدگویی به شاه ایراد میكند:
«اعلیحضرتا، طلاب علوم دینی فقط انتظار و تقاضا دارند كه تناسب مقام خدمتشان مورد توجه ملوكانه واقع شوند» و در مقام پوزش نسبت به بیمحلی سایر علما به شاه، میگوید: «بینهایت متأسف و شرمنده هستیم و قهراً به آقایان هم دیر خبر رسیده كه نتوانستهاند افتخار شرفیابی حاصل كنند!» (3) در این مراسم، شریعتمداری، ده هزار تومان از شاه دریافت نمود!
این رفتار و سخنان شریعتمداری با واكنش جدی علمای تبریز مواجه شد. شریعتمداری توسط علمای آذربایجان تفسیق شد و از آن خطه بیرون رانده شد. ناچار به قم رفت و در آنجا رحل اقامت افكند. علمای قم، به گذشتهی این روحانی جوان و تازه وارد، به دیدهی اغماض نگریستند و چندان به او سخت نگرفتند.
شریعتمداری در قم رشد كرد و پس از فوت ایت آلله بروجردی به مقام مرجعیت نائل آمد. در همان زمان، سران جبههی ملی، طی نشستی به اتفاق آرا شریعتمداری را شایستهی مقام مرجعیت شیعه دانستند و به تبلیغ او پرداختند. از همان زمان، رابطهی میان ملیگرایان و شریعتمداری آغاز شد و ادامه یافت. (4)
بجز تبلیغ ملی گرایان، حمایت رژیم پهلوی از سید كاظم شریعتمداری نیز در تثبیت مرجعیت وی تأثیر داشت. دولت پهلوی كه اجباراً میبایست مرجعی را میان مردم تبلیغ كند، تصمیم داشت برای تضعیف موقعیت امام از بقیهی كاندیداها حمایت كند. در این زمینه، اولویت با شریعتمداری بود كه خواهان انقلاب علیه سلطنت نبود و از حركتهای انقلابی هم دفاع صریح نمیكرد. البته این امر، خود به خود ذهن انقلابیون را نسبت به وی بدبین میكرد. (5)
شریعتمداری قبل از انقلاب اسلامی
گزارشهای زیادی توسط ساواك تهیه شده كه نشان از تقابل ایتالله شریعتمداری با امام خمینی (ره) دارد. ساواك بارها احساس شریعتمداری نسبت به امام (ره) را گزارش نموده و در مقاطع حساس، از این مساله، برای تضعیف موقعیت امام خمینی (ره) استفاده كرد. البته اظهارات و اقدامات شریعتمداری بر علیه امام خمینی (ره) اوایل شدید بود، اما رفته رفته با نزدیك شدن به سالهای پایانی عمر حكومت پهلوی، این اظهارات به صورت مخفیانهتر بیان می گردد. در آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، یك بولتن 31 صفحهای وجود دارد كه تاریخ آن به 1/7/57 یعنی 4 ماه قبل از انقلاب اسلامی، باز میگردد. ظاهراً مقامات ارشد رژیم پهلوی، در آخرین تلاشهای خود برای حفظ سلطنت، دست به دامان ایتالله شریعتمداری شده اند و از او كمك و راهنمایی خواستهاند. گزارش این دیدار به صورت بولتن در اختیار مقامات بالا و به احتمال زیاد شخص محمدرضا پهلوی قرار گرفت.
در این بولتن ویژه، در خصوص ملاقات یكی از مقامات ساواك با ایتالله سیدكاظم شریعتمداری و مهمترین اظهارات ایتالله شریعتمداری این گونه گزارش شده است:
- اظهار علاقه وی به محمدرضا پهلوی و موافقت با رژیم سلطنتی
- مخالفت ظاهری مشارالیه با رژیم به منظور حفظ ارتباط خود با گروههای سیاسی دیگر و مردم.
- معرفی نجف بهعنوان پایگاهی برای مخالفان و عامل بروز تظاهراتها و قتل عام در كشور و ارسال اعلامیهها از شهر مذكور.
- انتقاد به عملكرد امام خمینی(ره) مبنی بر سكوت در مقابل ظلم و ستم دولت عراق نسبت به مسلمانان.
- موافقت وی (ایتالله شریعتمداری ) با دولت نظامی و برقراری حكومت نظامی در شهرها.
- آزادی زندانیان سیاسی در صورت اطمینان به عدم انجام اقدامات ضدامنیتی از طرف آنان بعد از آزادی.
- توجه بیشتر به اوضاع شهر قم، بیان خطر اقدامات و مخالفتها علیه دولت از طریق رسانههای گروهی بهمنظور متحد نمودن مردم علیه امام خمینی(ره) و عملكرد وی...
در بخشی از این سند آمده است: «آقای شریعتمداری اظهار نمود: سلام مرا به پیشگاه اعلیحضرت برسانید كه اعلیحضرت اطمینان داشته باشند همان مشكلاتی كه امروز ایشان دارند ما هم داریم... من برای حفظ مملكت و صیانت سلطنت فكر میكنم... خمینی و كسانی كه مانند او فكر میكنند كه حكومت اسلامی برای مملكت مناسب است، در خراب كردن قدرت دارد و برای سازندگی، نه سازمانی دارند نه توانایی. من صریحاً میگویم كه با خمینی و اعمال او مخالفم. تعدادی از علما به من مراجعه میكنند و یا بحث راجع به روش من و خمینی، سوال میكنند كه ایا اختلافی داریم؟ من میگویم بلی. او مخالف شاه است در حالیكه من اینطور نیستم... برقراری حكومت نظامی، كار با ارزش و مفیدی بود و باید باقی بماند و من صریحاً میگویم به عرض اعلیحضرت برسانید و به نخستوزیر هم بگویید كه هر چه میتوانند مدت فرمانداری نظامی را طولانیتر كنند». (6)
بنابراین ایتالله شریعتمداری از قبل از انقلاب هم با امام خمینی(ره) سر ناسازگاری داشت و به روشهای انقلابی اعتقادی نداشت. حوادث بعد از انقلاب نشان داد كه او این طرز تفكر را حفظ نموده است.
ایت الله شریعتمداری پس از انقلاب اسلامی
پس از انقلاب، شریعتمداری، خود را در ظاهر همراه با انقلاب نشان داد و تا جایی پیش رفت كه به صورت ضمنی(و نه صراحتاً) خود را صاحب انقلاب میدانست و امام خمینی(ره) را احتمالاً فردی تصور میكرد كه از جریان به وجود آمده، بهره میبرد! شریعتمداری دشمنی خود را با امام خمینی(ره) و یارانش، حفظ كرده بود. فرهاد بهبهانی، از اعضای جمعیت دفاع از آزادی و از افراد نزدیك به نهضت آزادی میگوید: «در اوایل تشكیل جمع هیأت امنا (جمعیت دفاع از آزادی) ما یك سری تماسها با ایتالله شریعتمداری برقرار كرده بودیم. به خاطر میآورم كه ایتالله شریعتمداری، خود اعتراضش علیه اوضاع از ما بیشتر بود و صریحاً به ما گفت: آقایان باید بنشینند و فكری كنند كه كار مملكت از دست آخوند خارج شود...»(7)
شریعتمداری در جریان تصویب قانون اساسی، مخالفت خود را با نحوهی تصویب آن اعلام داشت و مانعی در برابر شكلگیری قانون اساسی محسوب می شد، اما با قاطعیت امام(ره)، از موضع خود عقبنشینی كرد و مخالفت خود را با تشكیل مجلس خبرگان قانون اساسی پس گرفت.
موضوع دیگری كه شریعتمداری را در برابر امام خمینی(ره) و جمهوری اسلامی قرارداد، غائلهی آذربایجان و حزب جمهوری خلق مسلمان آذربایجان بود. به دنبال اعلام موجودیت حزب جمهوری اسلامی(19/11/1357) كه مؤسسین آن(شهید مظلوم دكتر بهشتی، حجتالاسلام خامنهای، موسوی اردبیلی، باهنر، هاشمی رفسنجانی) از حمایت مؤثر امام خمینی(ره) برخوردار بودند، در روز 24/12/57، حزب جمهوری خلق مسلمان كه حمایت شریعتمداری را پشت خود داشت اعلام موجودیت كرد و ظاهراً پرچمی مقابل حزب جمهوری اسلامی و رهبری امام خمینی(ره) از سوی جبههی مخالف به زمین كوبیده شد. (8)
شریعتمداری خود را در حال رقابت با امام خمینی (ره) میدید و سعی میكرد از همهی ابزارها برای گسترش نفوذ و افزایش دامنهی اعتبارش استفاده نماید. حزب خلق مسلمان تحت حمایت صریح ایتالله شریعتمداری به فعالیتهای ضدانقلابی و جداییطلبانه در آذربایجان ادامه میداد. در مهمترین اقدام، صدا و سیمای آذربایجان به تصرف این حزب درآمد و سایر نهادهای دولتی را نیز تهدید و یا تصرف نمودند.
در این زمان امام خمینی (ره) در قم تشریف داشتند و از قم نهضت را رهبری مینمودند. ادامه كار این گروه ضدانقلابی و حمایت ایتالله شریعتمداری از این گروه امامخمینی (ره) را نگران ساخته بود. حجتالسلام فلسفی در خاطرات خود میگوید امام خمینی (ره) روزی مرا خواست. خدمت ایشان رسیدم. تنها بودند. در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان گفتگو نمودند. از من خواستند نزد ایتالله شریعتمداری بروم و به صورت خصوصی از قول امام خمینی (ره) به او بگویم كه دست از حمایت این حزب ضدانقلاب بردارید. همان موقع حركت كردم و پیام امام (ره) را به او رساندم. شریعتمداری در جواب میگوید من همهجا علناً از این حزب حمایت كردم و اگر بگویم به این حزب بستگی ندارم، اعتبار و حیثیت من از بین میرود. حجت السلام فلسفی از جانب امام قول میدهد كه حیثیت شریعتمداری حفظ و جبران شود. حتی قرار شد مجلسی در مسجد اعظم قم برگزار شود و رادیو و تلویزیون هم پوشش خبری بدهند. در این مجلس ایتالله العظمی مرعشی نجفی، گلپایگانی و امام حضور به هم برسانند و آقای فلسفی منبر برود و از خدمات و فداكاریهای ایتالله شریعتمداری در راه انقلاب تجلیل گردد و به این ترتیب اعتبار شریعتمداری در جریان كنارهگیری از حزب خلق مسلمان صدمه نبیند. با این حال، شریعتمداری حاضر نمیشود دست از حمایت خود از حزب ضدانقلابی جمهوری خلق مسلمان بردارد. (9)
كودتای مذهبی ایتالله شریعتمداری در جریان كودتای نوژه
ایران و جهان، در تاریخ خود كودتاهایی را تجربه كردهاند. در كودتا، تعدادی از نظامیان، مراكز سیاسی و اداری كشور را اشغال می كنند و با اعلام حكومت نظامی، كنترل اوضاع را در دست میگیرند. معمولاً كودتا با خونریزی زیادی همراه نیست و به علت برتری مطلق قدرت نظامیان بر اهل سیاست به سرعت به پیروزی میرسد. در كودتاها حداكثر از تانك استفاده میشود كه این تانكها و ادوات زرهی، بیشتر بهمنظور ایجاد ترس و وحشت است.
در سال 1359، كودتایی در ایران طراحی شد كه در هیچ نقطهای از جهان سابقه نداشت. این كودتا بیشتر شبیه جنگ بود. در این كودتا، قرار بود محوریت با نیروی هوایی باشد و از هواپیماهای جنگنده و بمبافكن استفاده گردد. این موضوع در جهان سابقه نداشت. كودتای نوژه كه حاصل طراحی چندین نهاد اطلاعاتی و امنیتی و سیاسی بود، ابعاد بسیار وسیعی داشت و به گونهای طراحی شده بود كه احتمال شكست در آن صفر بود. در جریان انقلاب، از سربازان برای سركوب مردم استفاده شده بود. اما در كودتای نوژه، ارتشیان متخصص شامل خلبانان و كماندوها كه در زمان شاه برای جنگ با ابرقدرت شوروی آموزش دیده و تربیت شده بودند، در مقابل مردم بیدفاع قرار میگرفتند. اگر در جریان انقلاب مردم سینه در برابر گلوله سپر میكردند، در جریان كودتا قرار بود از بمبهای خوشهای و 750 پوندی برای قتل عام مردم استفاده شود. در مرحلهی اول، هواپیماهای بمب افكن به بمباران مراكز حساس سیاسی و انقلابی میپرداختند و سپس مردم بیدفاع را كه برای دفاع از انقلاب به میدان آمده بودند به وسیلهی شكستن دیوار صوتی میترساندند و در صورت نیاز، از بمبهای چند تُنی برای كشتن مردم استفاده میشد.
در مرحلهی بعد و پس از اینكه تهران و شهرهای بزرگ به صورت مناطق جنگ زده و ویرانه درآمد، نیروهای كماندو وارد عمل می شدند و به پاكسازی مناطق میپرداختند. اگر این اتفاق میافتاد، وحشتناكترین كشتار در قرن بیستم و كل تاریخ جهان رقم میخورد. زیرا كودتاگران پیشبینی كرده بودند در جریان عملیات نظامی، یك میلیون نفر كشته میشوند و این آمار ممكن است تا پنج میلیون نفر كشته برسد! این آمار 5 میلیون كشته با توجه به تجهیزات و بمبهای بهكار رفته كاملاً منطقی بوده و اغراق نیست. به جز هواپیماهای بمب افكن و شكاری كه در این عملیات بهكار گرفته میشد و به دلایل امنیتی تعداد دقیق آن اعلام نشده است، از لشكر یك (گارد جاویدان سابق)، لشكر دو، لشكر 92 زرهی اهواز، لشگر 81 باختران، نیروهای ویژه هوابرد (نوهد) و سایر گروه های ارتشی، به علاوه ی حزب دموكرات، كومله و گروه های تجزیه طلب آذربایجان، كردستان، سیستان، بلوچستان، خوزستان و... استفاده میشد. همهی این گروهها در جریان كودتا قرار داشتند و آمادگی خود را برای درگیری مسلحانه حفظ نموده بودند. بهعلاوه قرار بود در صورتی كه كودتا دچار مشكل شد، كشور عراق هم وارد عمل شود و به كودتاگران كمك كند. در صورت ادامه بحران، آمریكا خود بهصورت مستقیم وارد عمل میشد و با استفاده از پایگاه ها و ناوهای خود در منطقه، به حمایت از كودتاگران میپرداخت. شوروی هم در جریان این كودتا قرار داشت.
این كودتا از سه شاخهی نظامی، سیاسی و ایدئولوژیك تشكیل شده بود. علیرغم به كار بردن سلاحهای سنگین و هماهنگی و همكاری گروههای ضد انقلاب هنوز یك مشكل وجود داشت. مشكل این بود كه اولاً چگونه نیروهای درگیر در كودتا، در اجرای مأموریت های محوله دچار تردید نشوند و ثانیاً پس از چنین كشتار وحشتناكی چگونه میتوان به دولت كودتا مشروعیت بخشید؟
كلید حل هر دو مشكل در شاخهی ایدئولوژیك كودتا نهفته بود. سران كودتا، با علمایی كه احتمال می دادند از جمهوری اسلامی و امام خمینی(ره) كینه داشته باشند تماس گرفتند و از آنها درخواست كمك نمودند. در رأس این افراد، ایتالله شریعتمداری قرار داشت.
نیروهای ارتشی علیرغم اینكه در دوران طاغوت تربیت شده بودند، فرزندان همین مملكت بودند و به اسلام و روحانیت اعتقاد داشتند. آنها حاضر نبودند بر علیه اسلام و روحانیت كودتا نمایند. سران كودتا، برای اینكه به افراد خود اطمینان دهند این كودتا بر علیه اسلام و انقلاب نیست آنها را به قم میفرستادند تا با ایتالله شریعتمداری دیدار كنند و پس از تایید شریعتمداری، با اطمینان خاطر در عملیات شركت كنند. (10) بسیاری از این افراد مقلد ایتالله شریعتمداری بودند و واضح است كه وی تا چه حد بر آنها نفوذ داشت. یكی از كودتاگران كه به قم و بیت ایت الله شریعتمداری رفته بود از تجمع خلبانان و ارتشیان در بیت وی خبر میدهد كه برای استفسار از جریان كودتا به قم آمده بودند. (11)
ایتالله شریعتمداری در مورد اصل كودتا سخنی نگفت ولی در پاسخ به مراجعین مرتباً تكرار میكرد «ظلم هرگز پایدار نمیماند»(12) این جمله توسط كودتاگران به معنای تایید كودتا تفسیر میشود.
شریعتمداری در مرحلهی دوم كودتا نقش مهمتری را برعهده دارد. زمانی كه جماران در سه سورتی پرواز با خاك یكسان شده است و امام خمینی(ره) از صحنهی سیاست حذف شدهاند، شریعتمداری وارد عمل میشود. در طراحی كودتا، خانهای در حوالی یوسف آباد برای انتقال شریعتمداری از قم به تهران اجاره شده بود. شریعتمداری در این خانه مستقر میشد و بهعنوان رهبر مذهبی، كودتا را تایید میكرد. (13) زمانی كه رادیو و تلویزیون به دست كودتاچیان تصرف میشد، وی مستقیماً یا به وسیلهی نوار و اعلامیه با مردم سخن میگفت و مردم را به همكاری با كودتا فرامیخواند.
كودتاگران بهصورت مستقیم با پسر ایتالله شریعتمداری در ارتباط بودند. (14) از طرف دیگر كودتاگران مطمئن بودند در صورتی كه امام خمینی(ره) نباشند و ایتالله شریعتمداری بهعنوان یك مرجع تقلید پیام بدهد و از كودتا حمایت نماید، ارتش انگیزهای برای مقاومت ندارد و به سرعت به كودتاگران تسلیم میگردد.
سران كودتا روی شریعتمداری بسیار حساب میكردند. فرماندهی كودتا (بنی عامری) در جلسهای عنوان داشته بود:
«با علما و روحانیونی كه طرفدار ایتالله شریعتمداری می باشند دست به دست هم دادیم تا یك اسلام نوین در سطح مملكت پیاده كنیم». (15)
كودتای نوژه به لطف خدا شكست خورد و خائنان به سزای عمل خود رسیدند. اما شریعتمداری به علت اینكه به صورت مستقیم در كودتا دست نداشت، تحت تعقیب قرار نگرفت و متأسفانه بخشهایی از مصاحبهی كودتاگران كه به نقش شریعتمداری در كودتا اذعان نموده بودند از صدا و سیما پخش نشد. كودتاگران در بازجوییها و مصاحبه ی تلویزیونی خود به ارتباط كودتا با بیت ایتالله شریعتمداری اعتراف نموده بودند اما این بخش از اعترافات و مصاحبهها به دلایل امنیتی و سیاسی حذف شد و به اطلاع عموم نرسید. (16) شاید اگر در آن زمان به جای مصلحتاندیشی، مردم را در جریان دخالت شریعتمداری در كودتا قرار میدادند، فرصت برای توطئههای بعدی فراهم نمیشد.
شریعتمداری و كودتای قطبزاده
دو سال پس از كودتای نوژه در اردیبهشت 1361، كودتای جدیدی كشف شد كه در پی براندازی جمهوری اسلامی بود. قطبزاده با همراهی ایتالله شریعتمداری رهبری این كودتا را برعهده داشتند. این بار دخالت شریعتمداری در كودتا مستقیم بود. او 500 هزار تومان به كودتاگران كمك كرده بود و اعتراف نمود كه در جریان كودتا بوده ولی اقدامی در جهت جلوگیری از آن به عمل نیاورده است. زمانی كه اعترافات متهمین منتشر شد، خشم مردم برانگیخته شد و جامعه ی مدرسین قم، پس از بررسی اعلام كرد كه شریعتمداری شرایط مرجعیت را از دست داده است و دیگر تقلید از او جایز نمیباشد. شریعتمداری با صدایی لرزان و ظاهری مضطرب در صفحهی تلویزیون ظاهر شد و ضمن استغفار، تعهد كرد كه دیگر در امور مشابه شركت نداشته باشد.
شریعتمداری تا پایان عمر یعنی فروردین 1365 كه به علت سرطان كلیه درگذشت، در انزوا بود. امروز دیگر شریعتمداری فقط به عنوان یك عبرت و تجربهی تلخ در مورد عواقب دنیازدگی و جاهطلبی روحانیت مطرح است.
عالم اخلاقی ایتالله مشكینی دربارهی شریعتمداری می گوید:
«من بیست سال است كه این آدم را میشناسم. این آدم تقوی نداشت از روز اول. این آدم عدالت نداشت. این آقا آنقدر حب ریاست داشت كه اگر در راه حب ریاستش هزارها تومان، میلیون ها تومان، سهم امام مصرف می شد، تلف میشد، این آقا حاضر بود تلف بشود، نامش را به خوبی ببرند. چندین انسان تلف بشوند، خونها ریخته شود ولی این آقا به یك مقام بالاتر برسد... به خدا از روز اول، وجود این مرد، چوب لای چرخ این انقلاب بود». (17)
در بخشی از سخنان امام (ره) در خصوص كودتا آمده است:
توطئهای كه معلوم است چنانچه موفق به كشفش هم نشده بودیم و قیام هم كرده بودند مردم آن را خفه میكردند. ما از این امور ترس نداریم. ما از قشرهای خودمان میترسیم، شما صنف روحانیت اگر چنانچه كارهایی خدا نخواسته انجام دهید كه از چشم ملت بیفتد ولو در دراز مدت، آن روز است كه دیگر فانتوم لازم نیست، خود ملت شما را كنار میزنند و ملت هم بیهادی كاری نمیتواند انجام بدهد... من خوفم از این است كه ما نتوانیم، روحانیت نتواند آن چیزی كه بر عهده اوست صحیح انجام دهد»
منبع: سایت مركز اسناد انقلاب اسلامی به نقل از hawzah.net
ارجاعات:
1- افشای چهرهی دوم شریعتمداری، سازمان تبلیغات اسلامی، 1361 صفحه 33 بنا بر نقل حجت السلام صفایی
2- همان
3- روحانی، سید حمید، شریعتمداری در دادگاه تاریخ، دفتر اسناد انقلاب اسلامی قم 1361، صفحه 37
4- همان، صفحه 44
5- جعفریان، رسول، جریانها و جنبشهای سیاسی مذهبی، مركز اسناد انقلاب اسلامی 1381
6- آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی. شماره بازیابی1089 صفحات 71
7- بهبهانی، فرهاد، داستان یك اعتراف، نشر آثار برتر، 1382
8- كودتای نوژه، موسسهی مطالعات پژوهشهای سیاسی، بهار 84، صفحه 146
9- خاطرات و مبارزات حجتالسلام فلسفی، مركز اسناد انقلاب اسلامی 1382، صفحات 399396
10- كودتا نوژه، صفحه 169
11- ری شهری، محمد، خاطرهها، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صفحه 398
12- همان صفحه 396
13- كودتای نوژه، صفحه 52
14- ری شهری، صفحه 391
15- كودتای نوژه، صفحه 171
16- ری شهری، صفحه 169
17- افشای چهره دوم... صفحه 10