در
بازدید : 394379      تاریخ درج : 1389/7/21
Skip Navigation Links.
مقدمه
خاندان روح الله
ولادت خورشید
Expand كودكیكودكی
Expand دوران تحصیل دوران تحصیل
Expand تشكیل خانواده تشكیل خانواده
آغاز نهضت
قیام 15 خرداد
تبعید و هجرت به نجف
هجرت به پاریس
بازگشت به ایران
پیروزی انقلاب اسلامى
مشكلات مسیر انقلاب
جنگ تحمیلی و دفاع هشت ساله امام و امت
جام زهر
Expand سربازان روح الله سربازان روح الله
Expand رحلت امام خمینى قدس سرهرحلت امام خمینى قدس سره
رهبری آیت الله خامنه ای حفظه الله
Expand اساتید و مشایخ اجازه امام اساتید و مشایخ اجازه امام
Expand شاگردانشاگردان
علماء معاصر امام
Expand روح الله از منظر بزرگان  روح الله از منظر بزرگان
Expand فرازهایی از زندگی فرازهایی از زندگی
Expand خاطرات یارانخاطرات یاران
عوامل موفقیت امام
عناصر موثر در شكل گیری شخصیت انقلابی و معنوی امام
Expand سجایای علمی و اخلاقی امام سجایای علمی و اخلاقی امام
نامه ها وسفارشات اخلاقی عرفانی امام
Expand دیدگاههادیدگاهها
Expand بزرگان از منظر امام بزرگان از منظر امام
اصل ولایت فقیه
نكته ها
سخنان برگزیده
معرفی آثار
معرفی دیگری از آثارامام خمینی
معرفی مقالاتی با موضوع امام خمینی (ره)
معرفی نرم افزارهای مربوط امام خمینی
معرفی فیلمهایی با موضوع امام (در دست تهیه)
امام خمینی در اینترنت
ضمیمه ها
 

عارف فرزانه و عالم وارسته، «حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی» از جمله انسان های هوشمندی بود كه سرمایه‌ عمر خویش را با خدای خود سودا نمود و بر لحظه لحظه‌ آن دیده بصیرت‎آمیز و ژرف ‎نگر گشود. مدّتی به «تحصیل» پرداخت و زمانی «تدریس» را پیشه‌ خود ساخت و عمری را به «تهذیب» خود و دیگران گذراند. و سرانجام با نفس مسیحایی خویش «روح الله» پرورید و «چلچراغ هدایت و رستگاری» در شبستان حوزه آویخت.

ولادت 

«لطف» الهی پسری به خاندان «حاج میرزا شفیع» داد كه «جواد»ش نام نهادند. پدر طفل به پاس این نعمت،‌ چندین روز مردم شهر را از «سفره نعمت» خود بهره‎مند ساخت. «جواد» در دامان مادری مهربان و پدری صالح مراحل رشد و ترقی را پیمود.

تحصیل علوم

صرف، نحو،‌ منطق، معانی بیان و دروس مقدّماتی دیگر را در تبریز فرا گرفت و پس از مدّتی «سطح» را به پایان رساند. سپس به سوی نجف اشرف هجرت كرد.

پای ارادت بر حرم مولای خود نهاد و از آن حضرت استمداد «تحصیل و تهذیب» نمود.

چندی از ورود او به نجف اشرف نگذشته بود كه شعله‎های هدایت یكی پس از دیگری رخ نشان داد.

به درس محدّث محقق،‌ میرزا حسین نوری و فقیه وارسته آیه الله حاج آقا رضا همدانی حضور یافت و با حضور در درس آخوند ملا محمد كاظم خراسانی به تكمیل  معارف پرداخت. حضور در محضر آخوند ملاحسینقلی همدانی بسان اكسیری، میرزا جواد آقا از ملك به ملكوت رسانید، كسی كه نسیم نگاهش غبار رذایل را از صفحه‌ جان انسان ها می‎شست و تأثیری ژرف در كلامش دیده می‎شد.

بازگشت

سال های هجرت و روزهای تشرّف در نجف با انبوه بركات همراه بود و تلاش بسیار در راه تحصیل و تهذیب رهاورد های مباركی در پی داشت. تا اینكه میرزا جواد آقا در سال 1321 قمری / 1270 ش. آهنگ رجعت به ایران كرد و به زادگاهش تبریز وارد شد.

دانش‎پژوهان از بارش دانش وی بهره می‎بردند و مردم نیز با قلبی مطمئن و روحی پرشور اطراف او حلقه می‎زدند. در این سالها بود كه واقعه مشروطه پدید آمد و ارتش روسیه بخشی از آذربایجان را اشغال كرد، مردم بی‎پناه آن خطه به خاك و خون كشیده شدند و شهر تبریز محاصره گردید. راهی غیر از ترك دیار باقی نماند. از این رو حاج میرزا جواد آقا به تهران و از آنجا به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام شتافت و سپس به قم مهاجرت كرد.

تدریس و تهذیب در قم

سال 1329 ق. قم پذیرای وجود حاج میرزا جواد آقا شد. در آن ایام این شهر از حداقل امكانات محروم بود، جمعیتی اندك داشت و هنوز حوزه علمیه مقدّس و پربركتشان تأسیس نشده بود.

این عارف فرزانه اندكی پس از ورود، به درخواست برخی از افراد پارسا، جلسات درس و محافل اخلاق برپا كرد.

درس «فقه» كه متن آن مفاتیح فیض كاشانی بود و در پی آن درس «اخلاق و عرفان» برای عموم مردم كه در مدرسه فیضیه تشكیل می‎شد. درس دیگری برای بعضی از خواص در منزل حاج میرزا برقرار می‎شد كه اخلاق و عرفان موضوع آن بود. علاوه بر این، نماز جماعت در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نیز از سوی ایشان اقامه می‎گردید؛ كه امام خمینی و آیه الله بهاء‌الدینی از جمله افرادی بودند كه در نماز حاج میرزا جواد آقا شركت می‎كردند.

تابناكی سال های حضور این شخصیت علمی عرفانی، زمینه‎ساز هجرت بسیاری از علما و بزرگان به سوی این خطه گردید. در آن ایام عوام و خواص از وجود ایشان بهره‎ های وافر می‎بردند و منزل وی دارالشفای روان مردم زجر دیده و مصیبت زده بود.

گویا تقدیر چنین بود كه پاكی و قداست در حوزه علمیه قم به دست چنین وارسته‎ای پاك، پی‎ریزی شود تا دهه‎ای بعد، پای همّت و تلاش به وسیله حاج شیخ عبدالكریم حائری به میان گذارده شده و حوزه علمیه قم، قامت سبز خود را برافرازد.

آنان كه با حالات ملكوتی و عبادی این فرزانه عارف آشنا بودند ایشان را از بكّائون* می‎شمردند. عبدی صالح كه سه ماه رجب، شعبان و رمضان را پی در پی روزه می‎گرفت و در قنوت نمازهای نافله این بیت حافظ را مكرر می‎خواند:

زان پیشتر كه عالم فانی شود خراب   ما را ز جام باده گلگون خراب كن

شاگردان درس اخلاق

حوزه درس حاج میرزا جواد آقا، سرچشمه نوری بود كه دل های شیفتگان را، روشن و آفتابی می‎نمود. پلكان ملكوت برای ره‎پویان وارستگی محسوب می‎شد. تأثیر كلام ژرف آن استاد خود ساخته، بذر صلاح و اصلاح در گستره دلها می‎افشاند؛ به طوری كه هر یك از شاگردان، خود پرچمدار صلاح و سداد شدند و جمع بسیاری را به سر منزل مقصود رهنمون ساختند.

برخی از شاگردان مرحوم ملكی (ره) عبارتند از:

1. امام خمینی - قدس سره الشریف -

نفس مسیحایی حاج میرزا جواد آقا، صمیم جان خمینی عزیز را چنان تأثیر بخشید كه «روح الله» گردید و بیرق انقلابی سترگ را به دست خویش گرفت. از این رو امام راحل (ره) در كتاب «معراج السالكین»، چون سخن از عرفان می‎شود، استاد خود را «شیخ جلیل القدر» لقب داده و «عارف بالله» می‎خواند و علاقه مندان به تهذیب و وارستگی را به مطالعه كتابهای ایشان راهنمایی می‎نماید.

و در كتاب «چهل حدیث»، بیدار دلان را به «رساله لقاء الله» آن برزگوار رهنمون می‎شود.

آن فرزانه كبیر، در جای دیگر كه از قم و قبرستان شیخان سخن به میان می‎آید خطاب به استاد شهید مطهری می‎فرماید:

«در قبرستان قم یك مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقا تبریزی است.»

2. حاج آقا حسین فاطمی قمی

دانشمندی الهی و پر مهر كه سالیان بسیار خوشه چین گستره دانش استاد خود بود و تدریس اخلاق و تربیت نقوس بسیاری را به عهده داشت.

3. آخوند ملاعلی همدانی

عالم ربانی و فرزانه‎ای شایسته كه از همدان به قم هجرت كرد و طوبای وجود خود را با انبوه معارف الهی از حاج میرزا جواد آقا بركت بخشید و تأثیری جاودان در روح خود ایجاد كرد.

4. حاج شیخ عباس تهرانی

5. سید محمود مدرّسی

6. حجه الاسلام سید محمود یزدی

7. محمود مجتهدی

8. شیخ اسماعیل بن حسین «تائب»

9. حاج میرزا عبدالله شالچی

تالیفات ایشان

مرحوم میرزا جواد آقا ملكی علاوه بر تربیت نفوس مستعده در زمان حیات پر بركت خود آثار ارزنده و گران سنگی به جی گذاشته است از جمله:

1- اسرا الصلاه- به زبان عربی كه به فارسی هم ترجمه شده است.

2- المراقبات یا اعمال السنه- عربی كه به فارسی هم ترجمه شده است.

3- رساله لقاء الله- عربی كه به فارسی هم ترجمه شده است.

4- كتابی در فقه-هنوز چاپ نشده است.

5-رساله ی در باب حج

6-حاشیه فارسی بر غیه القصوی ترجمه عروه الوثقی

بوی گل را از كه جوییم، از گلاب

اینك كه فرصت حضور در محضر عارف فرزانه، حاج میرزا جواد آقا ملكی برایمان میسّر نیست، سیره آسمانی و راه و روش زندگانی و عبادات آن والامقام را از زبان شاگردانش جویا می‎شویم:

آیت الله حاج سید حسین فاطمی:

«او خودش دستوالعمل اخلاقی بود. شب كه می‎شد در صحن خانه دیوانه‎وار قدم می‎زد و مترنم بود كه:

گر بشكافند سراپای من      ****                جز تو نیابند در اعضای من

آخرین حرفش در بیماریش این بود كه گفت "الله اكبر" و جان تسلیم كرد.»

محقق ارجمند شیخ محمد رازی:

ایشان ماه های رجب و شعبان را روزه بودند و در مدرسه فیضیه درس اخلاق عمومی می‎گفتند. اكنون كه سی سال از رحلت آن عالم ربّانی می‎گذرد، در و دیوار مدرس و فضای مدرسه، صدای حزین و گریان و ناله‎های شوق و سوزان او را به گوش هوش می‎رساند كه می‎گوید:

«اللهم ارزقنا التجافی عن دار الغرور و الانا به الی دارالخلود والاستعداد للموت قبل الفوت».

ارتباط وی با حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء بسیار و ملازمتش به تقوا و ورع فراوان بود. مراقبتی بسیار به نوافل و حضور و توجه دایمی فراوان داشت و لحظه‎ای از یاد خداوند بیرون نمی‎رفت.

مرحوم حاج میرزا عبدالله شالچی:

«مرحوم استادم، آیت الله ملكی، اجتهاد فكری و درونی داشت. در برداشتهای درونی قوی بود. ایشان دستورهایی در خوردن، خوابیدن و اعمال و رفتار ارائه می‎دادند كه بسیار مؤثر بود و شخصی را پاك و پیراسته كرده، به سوی الله رهنمون می‎‎نمود.

... الان نیز مرقد ایشان - در قبرستان شیخان قم - محل حوایج است. من هر وقت حاجتی داشته باشم بر سر قبر ایشان می‎‎روم.»

وفات

... سرانجام آخرین آفتاب از خورشید حیات و زندگانی اندیشمند عارف، حاج میرزا جواد آقا ملكی تبریزی نمایان شد و روز یازدهم ذی‌حجه سال 1343 قمری فرصت دیدار و هنگام لقاء رخ نشان داد.

چگونگی حضور آن عارف فرهیخته را در ملكوت از زبان فرزانه وارسته، حاج آقا حسین فاطمی آگاه می‎شویم:

روز پنجشنبه، عید قربان بود. صبح، مسجد جمكران رفتم و قبل از ظهر به منزل برگشتم. چون وارد شدم خبر دادند كه حاج میرزا جواد آقا جویای احوال شما شده‎اند. چون از كسالت وی اطلاع داشتم بدون هیچ معطلی به خدمتشان رفتم، ایشان به حمام رفته، خضاب بسته و پاك و مطهر در بستر نشسته بودند. در ظاهر منتظر اذان بودند اما انتظار بیش از این مقدار بود. چون ظهر فرا رسید در بستر شروع به اذان و اقامه كردند. با گفتن هر جملهای بهجت بیشتر و آرامش فراوانتری سراغ او میآمد. پس از اذان، دعای تكبیرات افتتاحیه را ترنم كردند. سپس دو دست را بالا برده تا تكبیرهالاحرام بگویند كه گویی درهای آسمان برای ورود او گشوده شد لبهایش حركت كرد و دستها به لرزش افتاد و با آخرین كلام اولین دیدار حاصل شد؛ «الله اكبر»

مرغ روحش از بدن پاكش به سوی عالم قدس پرواز كرد و به سوی یار و محبوب دیرینه خویش، پر كشید.

ساعاتی بعد، مردمان وارسته و رادمردان عرصه تهذیب و اخلاص، پیكر معطر وی را تشییعی باشكوه نمودند و در جوار حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به خاك سپردند.

رحمت الهی بر او باد روزی كه پای حیات بر زندگانی گذارد، زمانی كه به اوج ابدیت پر كشید و هنگامی كه زنده شده و در پیشگاه الهی حاضر می‎گردد.

 

منبع با تصرف : www.tebyan.net 


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است