...اصولًا هر انقلاب مكتبى، پایهاش بر اساس فكر است. آقاى مطهرى در سالهاى مبارزه، فرصتى بیشتر پیدا كردند و زحماتى كه شاید ده پانزده سال قبل كشیده بودند، در محیط مناسبى آنها را پخته و تنطیم كردند. ایشان افكار خود را یا به قلم درآوردند و یا در سخنرانیها ارائه مىكردند. شیوه تفكر اسلامى خالص را، با اطلاعات و تحلیلهاى دقیق علمى، آن هم تطبیقى، در رابطه با فلسفه غرب و شرق و در نظر گرفتن با جامعهشناسى وارداتى و چیزهایى از این قبیل را ایشان پایهریزى كرد. مىتوان گفت: نوشتهها و سخنان و وجود خود ایشان و موضعگیرىهاى صحیحشان، در شش ماه آخر پیروزى و چند ماه بعد از پیروزى انقلاب، از عظیمترین سرمایههاى انقلاب و خط راستین انقلاب بود و باید براى افكار آقاى مطهرى در موفقیت خط راستین انقلاب، و به اصطلاح جا افتادن خط امام، سهم بزرگى قائل شویم. و این سهم امرى پایدار است، چراكه آثار و نوشتهها و گفتههاى استاد شهید مطهرى در سالهاى بعد نیز مفید و مؤثر خواهد بود.
س- در مورد تصمیمگیرىهاى اجرایى استاد شهید مطهرى چنانچه مطالبى به خاطر دارید، بیان بفرمایید.
ج- تصمیمگیرىهاى اجرایى مرحوم شهید مطهرى بسیار است، مثلًا در انتخاب وزرا؛ آن روزها این طرز تفكر وجود داشت؛ كه «شوراى انقلاب» و «دولت» ائتلاف كنند، (ائتلافى كه آنها نام مىگذاشتند) بدین صورت كه از همه جناحهاى موجود در جامعه از قبیل چپهاى خیلى افراطى كه امروزه محارب شناخته شدهاند، تا چهرههاى معرفى شده از سوى آنها كه نه خط درستى داشتند و نه دیانتى و نه سابقه مبارزاتى و حتّى گاهى تكنوكراتهایى كه بنا بود طرد بشوند، تمایل نشان مىدادند كه در كابینه یا شوراى انقلاب حضور داشته باشند و اتفاقاً بعضىهایشان را هم در جریان آوردند.
آقاى مطهرى در مقابل همه اینها و انتخاب كسانى كه براى كارهاى اجرایى روز به روز مطرح مىشدند، جزو مقاومتكنندگان بود، و مىگفت اینگونه افراد نباید باشند، در عمل و كارهاى اجرایى نیز اگر موضوعى مطرح مىشد و قصد تصمیمگیرى داشتیم، اگر كوچكترین انحرافى از خط اسلام مىدید، از این موارد صحبت زیاد است كه در مقابل آن ایستادگى مىكرد. انشاءالله در فرصتهاى مناسب به آن اشاره خواهم كرد.
س- لطفاً نقش استاد را در ارتباط با رشد استعدادها و شكوفايى فطرت حقيقتجويى جوانان و روشنفكران و دانشمندان بیان بفرمایید.
ج- این مطلب را خود شما بهتر مىتوانید ببینید. اصولًا آقاى مطهرى عنصر متفكّرى بود. حتّى سعى مىكرد در هنگام راه رفتن، از خانه تا مدرسه، از محل كار تا منزل نیز به وجدان خود مراجعه كند. شیوه فكرى استاد آن گونه نبود كه صرفاً كتاب بخواند و تصمیم بگیرد؛ كتابها را قبلًا خوانده بود؛ با محتواهایى كه از افكار مختلف، به دست آورده بود، فكر مىكرد و سخن مىگفت.
سخن گفتنش توأم با تفكّر بود، یعنى كلمات را طورى ادا مىكرد و آهنگ كلامش به گونهاى بود كه انسان را وادار به تفكر مىكرد. در نوشته و قلمش مىبینید كه جملهها و سخنان گوناگونى آورده و با طرح ابعاد و احتمالات انسان را وادار به تفكر مىكند.
استاد در كتاب «انسان و سرنوشت»، مقدمهاى دارد (نمىدانم این مقدمه مال خود كتاب است یا خیر؟) كه در آنجا سرنوشت انحطاط مسلمانان در تاریخ و علل آن را مىنویسد.
وقتى كتاب «علل گرایش به مادیگرى» ایشان را ببینید، متوجه مىشوید كه استاد تا چه اندازه به ریزهكاریها پرداخته است. تكیه ایشان بر مسائل عملى و فكرى است. ایشان فیلسوف بود، مسأله علیّت براى او مسألهاى جاافتادهاى بود. اصلًا نمىخواست هیچ چیزى را بدون ذكر علّت مطرح كند. این جستجوى علّت و انگیزه، در فكر ایشان ریشهداربود. عاشق این بود كه به هر جا كه دست مىگذارد، یك علامت سؤالى بگذارد و به عقب برگردد. این طرز تفكر به شنونده و هم به خواننده مقالات اثر مىگذارد و ما هم در جلساتى كه داشتیم و هم در مسائلى كه مطرح مىشد، اثر این پیگیرى و ریشهیابى را در تفكّر ایشان مىدیدیم.
بر این اساس همه نوشتهها و گفتههاى استاد متفكرساز است. اصل فطرت انسان و مهمترین سرمایهاش نیز همین است؛ یعنى اتّكا به خرد و اندیشه و فكر. و این امر با آثار استاد مطهرى احیاء شده است.
س- برخورد شهید مطهرى با مسائل و بحرانهاى موجود جامعه كه بعضاً قابل پیشبینى بود، در شرایطى كه مرزها كنترل نداشت و گروهكهاى ضدانقلاب نیز دست به توطئه مىزدند، در شوراى انقلاب چگونه بود؟
ج- در پاسخهایى كه قبلًا دادهام شما مىتوانید جواب این سؤال را پیدا كنید. قبلًا اشاره شد كه ایشان حساسترین فردى بود كه این خطر گروهكها را احساس مىكرد، و براى او اصل این بود كه خط اسلامى در اجرا به تفكّرات دیگر آلوده نشود. او این زنگ خطر را پیش از پیروزى انقلاب به صدا درآورد، و بعضاً موجب انزواى او شد. در آن روزها، برخى مراكز روشنفكرى و مراكز تند و انقلابى، ایشان را منزوى كرده بودند.
بعد از پیروزى انقلاب هم، چون نمىتوانستند او را منزوى كنند، بیشتر از پیش هشدار مىداد، در چند روزى كه اداره بیت امام به عهده ایشان و من بود، (وقتى كه امام وارد شده بودند، موقتاً ما دو نفر با هم آنجا را اداره مىكردیم) ایشان به شدت مواظب بود كه عناصر ناسالم از گروهكها یا غیرگروهكها به آنجا نفوذ و اخلال نكنند، و همیشه بیدار و هشیار بود.
س- موضعگیرى استاد شهید مطهرى در قبال رهنمودها و هشدارهاى امام در ارتباط با مسائل كشور در شوراى انقلاب چگونه بود و ایشان با آن عدّه از لیبرالها و سازشكارهایى كه اوامر امام امّت را جدّى نمىگرفتند، چگونه برخورد مىكرد؟
ج- مرحوم مطهرى مرید امام بودند و به امام ارادت داشتند؛ حساب رهبرى سیاسى و یا یك جریان سیاسى نبود؛ آدم عارفى بود؛ عرفان امام را خوب مىشناخت. پیش از مسایل سیاسى، در مسائل عرفانى مرید امام بود؛ شاگرد باوفاى امام بود، و به افكار امام ایمان كامل داشت. بنابراین عمق سخنان امام را مىدانست، آنگونه نبود كه صرفاً افكار و نظرات ایشان را بداند، همه چیز ایشان را مىدانست. هرچند دستورها و فرامین سیاسى براى او تازگى داشت، ولى افكار را مىشناخت؛ طبعاً اگر كسى مىخواست در این قبیل مسائل مقاومت كند، ایشان مقاومت مىكرد.
حساسیت بیشتر مرحوم مطهرى در آن زمان روى جریان چپ بود؛ یعنى آن موقع، خطر لیبرالیسم براى ما زیاد محسوس نبود؛ چون لیبرالها بیشتر با انقلاب ساخته بودند و مسؤولیت گرفته بودند، و در جریان كارها بودند؛ خطر چندانى احساس نمىشد. خطر، گرایش به چپ بود و هیاهوى آن زمان، اغلب متعلق به چپها بود. ایشان بیشتر روى آنها حساسیت نشان مىدادند.
مسأله لیبرالها بعد از مرحوم شهید مطهرى، كمكم جزو مسائل حساسیتبرانگیز شد. البته همان موقع هم آنها حاضر نبودند به خاطر همان روحیه لیبرالى، تسلیم اسلام فقاهتى بشوند. ایشان با كسانى كه فكر مىكردند كه بعضى از احكام اسلام الآن قابل اجرا نیست، مبارزه مىكرد.
س- جناب عالى در شرایط فعلى انقلاب، به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهرى، چه توصیهاى براى تلاش جوانان در جهت تداوم انقلاب اسلامى دارید؟
ج- در رابطه با سومین سالگرد شهادت استاد، توصیه من به جوانان این است كه از كتابها و نوشتههاى ایشان غفلت نكنند. این نیست كه با یك بار خواندن كتاب، مسأله تمام شده است.
این افكار و آموختهها باید همیشه همراه انسان باشد. جوانان سعى كنند كه ارتباطشان را با این آثار قطع نكنند و شما هم سعى كنید از طریق مطبوعات كه دائماً در اختیار مردم قرار مىگیرد به هر شكل كه مىدانید، این آثار را زنده نگاه دارید چرا كه سرمایه عظیمى است.[1]
[1] .مجموعه آثار حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی> مصاحبهها، ج2، ص: 47 تا ص:51