در
بازدید : 66482      تاریخ درج : 1389/9/9
 

 

مرحوم شهید مطهرى یك چیزى نقل كرد، ...ایشان مى‏گفتند كه ما همسایه‏اى داشتیم (در زمان حكومت جبهه‏ملى در ایران، زمان دكتر مصدق) آدم صادقى هم بوده (این را من از آقاى مطهرى نقل مى‏كنم) او یك مستأجرى داشته و این آقا مى‏گوید كه ما مى‏دیدیم این مستأجر طبقه بالاى ما، اكثر وقت خود را در پشت بام مى‏گذارند و ساعاتى طولانى از شب و روز در پشت بام است.

اول فكر كردیم كفتر بازى مى‏كند. بعد دیده بودیم كاسب است، دلال است، این آدم نمى‏شود كفتر باز باشد و به علاوه شب به پشت بام مى‏رود، این نمى‏شود. در كار این مرد به شك افتادیم.

موقعى بود كه نفت را از ما نمى‏خریدند و دولت دكتر مصدق صادرات را تشویق مى‏كرد. هر چیزى از ایران صادر مى‏شد، از پوست انار تا چیزهاى دیگر. آن موقع خیلى روى صادرات فشار آمده بود و تشویق مى‏شد.

از چیزهایى كه آن موقع صادر مى‏شد، فضله سگ بود كه حالا من نمى‏دانم كدام كشورى مى‏خرید و براى چى مى‏خرید!! بعد مى‏گفت: ما دنبالش را گرفتیم. دیدیم یك مقدار شن و ماسه و خاك و پشم و این چیزها جمع كرده و لوله‏هاى پلاستیكى درست كرده، اینها را گلِ مى‏كند، و در یك لوله پلاستیكى مى‏ریزد و فشار مى‏دهد، اطراف پشت بام از این چیزها درست كرده: شبیه‏ فضله سگ.

ما گفتیم كه اینها چیه درست كردى؟ گفت: براى اینكه خارجى‏ها فضله سگ مى‏خرند، ما فضله سگ تقلبى درست مى‏كنیم! بعد ایشان (شهید مطهرى) جوكش این بود، مى‏گفت: حالا خود فضله سگ چیه كه تقلبى‏اش باشد!!

عراقیها، آن كماندوهاى اصلى تربیت شده‏شان آمد و تپه‏ها را گرفت و بعد هم آن جورى در رفتند، حالا آمدند براى ما كماندوهاى تقلبى بدلى آوردند!! تیپ اینها این است. آن ارتش مى‏خواهد در مقابل این مردم بجنگد؟![1]



[1] . مجموعه آثار حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی> خطبه‏هاى نماز جمعه، ج‏3، ص:279 و 280

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است