در
آرشیو خبر
721 مورد
بازدید : 4581      تاریخ درج : 1387/10/16
مشارکت کنید
برای ارسال خبر کلیک کنید

از نگاه شهید مطهری حادثه عاشورا و تاریخچه آن، دو صفحه دارد؛ یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلمانی. در نگاه دوم، قهرمان حادثه یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، شمر وامثال اینها است.
منبع خبر:
www.iqna.ir

گام نخست در الگوپذیری قیام عاشورا این است که راز جامعیت اسلام در کربلا درک شود و بر اساس آن، تفسیری صحیح از این حادثه ارائه شود. از نگاه شهید مطهری حادثه عاشورا و تاریخچه آن، دو صفحه دارد، یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلمانی.  

در صورتی این نکته از عاشورا قابل برداشت است که قرائتی الگوساز از آن صورت گیرد. بی تردید پیشوایان دینی از زمان پیغمبر اکرم(ص) و ائمه طهار(ع) دستور اکید و بلیغ داده اند که باید نام حسین بن علی(ع) زنده بماند و باید سوگواری آن حضرت هر سال تجدید بشود. سؤال اساسی این است که چرا چنین دستوری داده اند و چرا این همه به این موضوع اهتمام داشته اند؟ از این رو تحلیل ما از قیام امام حسین(ع) تعیین کننده است.

از نگاه شهید مطهری حادثه عاشورا و تاریخچه آن، دو صفحه دارد؛ یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلمانی. در نگاه دوم، قهرمان حادثه یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، شمر وامثال اینها است.

وقتی این صفحه تاریک مطالعه شود فقط ظلم است، جنایت است و رثاء بشریت، که هیچ چیز غیر از گریه، زاری و مرثیه را نمی طلبد اما اگر صفحه مقابل مطالعه شود قهرمان این صفحه نورانی حسین است و اهل بیت و اصحاب او. این صفحه دیگر جنایت وتراژدی نیست بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است، تجلی حقیقت، انسانیت و حق پرستی است.

البته هر دو صفحه این واقعه یا بی نظیر است یا کم نظیر و باید به هر دوی آنها پرداخت و آن را مورد تجزیه و تحلیل عبرت آموز قرارداد، اما به قول آن استاد فرزانه: چرا ما صفحه نورانی این داستان را کمتر مطالعه می کنیم در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنایی آن می چربد و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن خیلی می چربد[1]؛ اگر ما صفحه نورانی تاریخ حسینی را خواندیم آن وقت از جنبه رثائی اش می توانیم استفاده کنیم و گرنه بیهوده است[2]؛

پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگرئید وگرنه رثای یک آدم نفله شده بیچاره بی دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد و گریه ملتی برای او معنی ندارد. در رثای قهرمان بگرئید برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالت خواه بشوید.

شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادی خواه باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه؟[3]

بنابراین بر اساس یک تفسیر که متاسفانه رواج هم یافته است پاسخ پرسش فوق این می شود که ترغیب ائمه(ع) و اهتمام آنان در برپایی عزای حسینی «برای این است که تسلی خاطری برای حضرت زهرا(س) باشد.» در این صورت «خیال می کنیم حسین بن علی(ع) در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دل سوزی کنند یا - العیاذ بالله - حضرت زهرا(س) بعد از هزار و سیصد سال آن هم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه کنند تا تسلی خاطر پیدا کند!»[4]

این نگاه نه تنها حیات بخش، پویا و حرکت زا نیست بلکه به تعبیر شهید مطهری مسخره و نتیجه ای جز خرابی دین و رکود در جامعه ندارد. اما در تفسیر دیگر، حرکت سیدالشهدا(ع) اسوه است و برای همه آزادی خواهان و غیرتمندان عالم طوفنده و جوشان است. در این تفسیر «حسین بن علی درس غیرت به مردم داد، درس تحمل و بردباری به مردم داد، درس تحمل شداید و سختی ها به مردم داد.

اینها برای ملت درس های بسیار بزرگی بود. پس این که می گویند حسین بن علی(ع) چه کرد و چطور شد که دین اسلام زنده شد، جوابش همین است که حسین بن علی(ع) روح تازه دمید، خون ها را به جوش آورد، غیرت ها را تحریک کرد، عشق و ایده آل به مردم داد، حسّ استغنا در مردم به وجود آورد، درس صبر و تحمل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شداید به مردم داد، ترس را ریخت، همان مردمی که تا آن مقدار می ترسیدند، تبدیل به یک عده مردم شجاع و دلاور شدند.»[5]

از این منظر امام حسین(ع) پیام آور اسلام است، عاشورا نمایشگاهی می شود که ابعاد مختلف اسلام به نمایش گذاشته شده تا انسان های دیگر از آن الگوبرداری کنند و در هر جامعه ای که شرائط زمان امام حسین(ع) را پیدا کرد قیام حسینی به راه افتد. با این تفسیر امام حسین(ع) دیگر مختص به یک زمان و مکان خاص نیست، برای همیشه تاریخ است وچون روحی در کالبد اجتماع حضور دارد. برای همین درس های بزرگ است که استاد مطهری اصرار دارد حادثه کربلا در وجهه حماسی آن مورد تحلیل قرار گیرد و به یک سوژه بزرگ برای مسلمانان تبدیل شود:

«این که من تأکید می کنم که حماسه حسینی و حادثه کربلا و عاشورا باید بیشتر از این جنبه مورد استناد ما قرار بگیرد، به خاطر همین درس های بزرگی است که این قیام می تواند به ما بیاموزد. من مخالف رثاء و مرثیه نیستم، ولی می گویم این رثاء و مرثیه باید به شکلی باشد که در عین حال آن حس قهرمانی حسینی را در وجود ما تحریک و احیا کند.

حسین بن علی(ع) یک سوژه بزرگ اجتماعی است. حسین بن علی(ع) در آن زمان یک سوژه بزرگ بود، هر کسی که می خواست در مقابل ظلم قیام کند، شعارش «یا لثارات الحسین»[6] بود. امروز هم حسین بن علی(ع) یک سوژه بزرگ است، سوژه ای برای امر به معروف و نهی از منکر، برای اقامه نماز، برای زنده کردن اسلام، برای این که احساسات و عواطف عالیه اسلامی در وجود ما احیا بشود.»[7]

********************************************************************

پی نوشت ها:

شهید مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، مجموعه آثار، ج 17، ص 668.

همان، ص 33.

همان، ص 32.

همان، ص 33.

همان، ص 59.

مسند الامام الرضا، ج 1، ص 148.

حماسه حسینی، مجموعه آثار، ج 17، ص 59.

منبع: پیام های عاشورا و خطر تحریف، مهدی پورحسین


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است