در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
یک سوال رایجی که بر دین زرتشت وارد میشود تهمت وجود دو خدا در این دین است. مقالات زیادی در این خصوص خواندم ولی در هنگام خواندن یسنا - هات 30 - بند دوم بر وجود دو خدا در این دین تردید کردم . سپاسگزار خواهم بود اگه در این خصوص یاریم نمایید
پاسخ:

 

شهید مطهری در کتاب ارزشمند «خدمات متقابل ایران و اسلام» درباره دین و آیین زرتشت و اینکه دین رزتشت توحیدی است یا ثنوی چنین می فرماید:

برای دانستن جواب این سوال که آیا زرتشت موحد بوده یا ثنوی؟ اگر اوستای دوران ساسانی را ملاک قرار دهیم شک نیست که زردشت ثنوی بوده‏ است، ولی همچنان که گفتیم، محققان تنها قسمت مختصر «گاتها» را قدیمی و از آن زردشت می‏دانند، و قسمتهای دیگر را الحاقی می‏شمارند. مندرجات گاتها هر چند صراحت تمام ندارد ولی به توحید از ثنویت نزدیکتر است و برای بیان بیشتر به توضیح واژه توحید می پردازیم.

توحید مراتبی دارد: توحید ذات، توحید صفات، توحید افعال، توحید در عبادت.

توحید ذات عبارت است از بی مانندی ذات حق از لحاظ وجوب‏ وجود و قدم ذاتی و استقلال و لایتناهی بودن، همه ما سواء اعم از مجرد و مادی ممکن بالذات و حادث بالذات است و قائم به او و محدود است. «لیس کمثله شی‏ء. و له المثل الاعلی».

توحید صفاتی عبارت است از اینکه همه کمالات ذات، عین ذات است، و  اگر عالم یا قادر یا حی یا نور است به معنی اینست که عین علم و قدرت و حیات و روشنایی است او به تمام معنی احد و واحد و فرد است لازمه‏ وجوب ذاتی و لایتناهی بودن ذات حق این است که هیچ غیری و ثانیی برای او و در مرتبه او فرض نمی‏شود و به عبارت دیگر: لازمه کمال ذاتی حق، عینیت‏ صفات با ذات است ، مغایرت صفات ذات با ذات مستلزم محدودیت ذاتست یعنی تنها در مورد امور متناهی و محدود فرض صفت مغایر با ذات‏ ممکن است.

توحید در افعال عبارت است از اینکه موثر و فاعل حقیقی در نظام‏ موجودات منحصرا ذات او است و هر فاعل و مؤثری به خواست او و به مشیت‏ او فاعل و مؤثر است. هیچ موجودی اعم از مجرد یا مادی، با اراده یا بی‏ اراده از خود استقلال ندارد و نظام علت و معلول تنها مجرای اراده و مشیت‏ ذات حق است، هستی ملک او است و او در ملک خود شریک ندارد «لم یتخذ صاحبه و لا ولدا و لم یکن له‏ شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا ».

توحید در عبادت مربوط است به عکس العمل بنده در برابر خالق، یعنی‏ همان طور که او یگانه در ذات و در صفات و در افعال است، انسان نیز در مقام پرستش باید تنها او را پرستش کند و به او ملتجی شود . «و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین ».

آنچه در مورد زردشت محقق است این است که او به توحید در عبادت دعوت‏ می‏کرده است. اهورامزدا که از نظر شخص زردشت نام خدای نادیده خالق‏ جهان و انسان است؛ تنها موجودی است که شایسته پرستش است. زردشت که‏ رسما خود را مبعوث از جانب اهورامزدا می‏خوانده است مردم را از پرستش‏ دیوها که معمول آن زمان بوده است نهی می‏کرده است.[1]

در خاتمه یادآوری می‏کنیم که تردید ما در توحیدی بودن‏ آیین زردشت تنها از جنبه تاریخی است. یعنی اگر تاریخ و مدارک تاریخی‏ را ملاک قرار دهیم و محتویات اسناد و مدارک تاریخی موجود را با موازین‏ علم توحید بسنجیم؛ نمی توانیم آیین زردشتی را آیین توحیدی بدانیم و تئوری‏زردشت درباره نظام خلقت، طبق این مدارک و اسناد به نحوی است که فرضا «انگرامئنیو» را آفریده اهورامزدا تلقی کنیم با توحید سازگار نیست، ولی ما مسلمانان می‏توانیم از زاویه دیگر به آیین زردشت نظر افکنیم و با ملاک دیگری درباره این آیین قضاوت کنیم که آن از زاویه فقه و حدیث و با ملاکات خاص اسلامی است که جنبه تعبدی دارد و برای یک مسلمان با ایمان حجت و معتبر است. از این زاویه و از این نظر هیچ مانعی نیست که‏ آیین زردشتی را یک آیین توحیدی بدانیم، یعنی آیینی بدانیم که در اصل و ریشه توحیدی بوده و همه شرکها چه از ناحیه ثنویت و چه از ناحیه آتش‏ پرستی و چه از ناحیه های دیگر، بدعتهایی که بعدها الحاق شده‏اند؛ تلقی شود.

اعتبار اسناد تاریخی اگر به مرحله قطع و یقین برسد کافی است که از نظر فقهی نیز ملاک قرار گیرد، ولی چون غیر توحیدی بودن آیین زردشتی به حسب اصل و ریشه مسلم نیست، اگر موازین‏ فقهی ایجاب کند؛ هیچ مانعی نیست که این آیین، توحیدی تلقی شود و به‏اصطلاح، زردشتیان از اهل کتاب تلقی شوند.

در گذشته که مسلمین آنها را همشأن و همطراز خدای اهورامزدا می‏شناسد[2] و کسانی که زردشت را ثنوی می‏دانند می‏گویند ثنویت بعد از زردشت‏ استوارتر گشت.

پ ، ژ ، دومناشه می‏گوید: دوگانه پرستی گاتهای زردشت به دوگانه پرستی استوارتری مبدل شد که‏ تمام موجودات عالم را میان خیر و شر تقسیم می‏کرد.[3]

کتاب (وندیداد) که جزئی از اوستای فعلی است و چاپ شده است صریحا «انگرامئینو» را آفریننده نواحی بد زمین، سرمای یخبندان زمستان، حرارت سوزان تابستان، مارها و افعیها...  معرفی می‏کند.[4]

 

 

 

 

 

 



[1] - خدمات متقابل ایران و اسلام شهید مطهری  صفحه 223 و 224

[2] - تاریخ جامع ادیان صفحه . 315

[3] - تمدن ایران ، ترجمه دکتر بهنام ، صفحه . 188

[4] - خدمات متقابل ایران و اسلام ، شهید مطهری، صفحه 235 الی 237.


پایگاه شهید مطهری : 57-h،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است