در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
با توجه به بحث های پلورالیستی و تکافؤ ادله، نظر شهید مطهری را چگونه برآورد می کنید؟ آیا با توجه به بحث های امروزی، ایشان تساهل و تسامح در امر دینداری به معنای «صراط های مستقیم» و جامعه دینداران به جای جامعه دینی را جایز می دانستند؟
پاسخ:

 

 

پاسخ از آقای حداد عادل: بنده یک جواب اجمالی عرض می کنم: اتفاقاً پلورالیسم با عقل گرایی جور در نمی آید. به عقیده بنده پلورالیسم از نتایج همان گرایش افراطی ایمان گرایی است. چون ایمان یک امری قلبی است و هر کسی به چیزی ایمان دارد. وقتی شما دین را فقط و فقط در ایمان قلبی تعریف و محدود کنید آنچنان که جریاناتی در ایران، این را تبلیغ می کنند در آن صورت پلورالیسم معنا پیدا می کند. یعنی مطابق این تفکر، دین مثل سلیقه می شود. اگر امروز یک نفر بگوید من از رنگ قرمز خوشم می آید؛ دیگری بگوید از رنگ سبز خوشم می آید؛ شما می گویید خوب، چه اشکالی دارد. بگذار صد گل بشکفد؛ یکی از رنگ سرخ خوشش می آید، یکی از رنگ سبز، یک از رنگ آبی. چرا؟ برای اینکه موضوع، موضوع سلیقه و عاطفه و گرایش قلبی است. آنهایی که دین را فقط ایمانی معرفی می کنند، می گویند. یکی به اسلام ایمان دارد، یکی به مسیحیت، دیگری به یهودیت، زردشتی گری، هندو و...؛ خوب، ایمان است دیگر! مهم این است که آدم به چیزی ایمان داشته باشد. این با پلورالیسم جور در می آید. اما اگر قرار شد عقل گرا باشید، می گویید آیا هر چیزی شایسته ایمان است؟ آن وقت استدلال، سنجش ارزش استدلال و ایمان ها و... پیش می آید و بعضی مسائل طرد می شود.

شما توجه کنید، اصلاً پلورالیسم به این معنا که می گویند، میوه عقل ستیزی در دین است که اصلاً عقل را کنار بگذارند. کتاب هایی که در دفاع از این معانی نوشته اند را ملاحظه کنید، ببینید چطور بین این پلورالیسم و آن نوع کنار نهادن عقل، ملازمه است. مسأله شیعه و سنی را در نظر بگیرید- با حفظ مراتب وحدت و احترام به برادران اهل سنت- بالأخر ما شیعه هستیم، آیا این شیعه بودن ما یک کار غیرعقلانی است؟ آیا ما می فهمیم که این غیرمعقول است و مستدل نیست و باز هم چسبیده ایم به شیعه بودن خودمان؟! نه! ما برای شیعه بودن استدلال داریم و اگر یک وقت استدلالی مخالف آن پیدا شود و دلالت کند بر اینکه ما نباید شیعه باشیم، خوب، نباید شیعه باشیم، اما پیدا نشده و فعلاً شیعه هستیم. این عقلانیت اقتضا می کند که ما بگوییم تشیع معتبر است. به حکم عقل است که این استدلال ها را پذیرفته ایم. آیا پلورالیسم اصلاً این بحث را مطرح می کند؟ نه! می گوید یک عده شیعه هستند، یک عده سنی، یک عده مسلمان هستند، یک عده مسیحی. ما هم که نمی گوییم سر بقیه را باید برید. خوب، آنها هم جایگاه خودشان را دارند. منتهی اگر شما به وسیله عقل بر رجحان یک عقیده نسبت به عقاید دیگر، معتقد شدید، آیا باید به دلیل پلورالیسم، این عقیده را کنار بگذاری؟ نه! شما بر اساس عقل به عقیده ای معتقد شده ای. باید هم استدلال کنی. حقوق بقیه را هم محترم و محفوظ بداری.

امیدوارم مجموع زحمت هایی که آیت الله مهدوی کنی، دوستان و یارانشان و شما دانشجویان عزیز در این دانشگاه متحمل می شوید، قدم مؤثری در راه رضای خدا، خدمت به اسلام، رضایت امام راحل، مقام رهبری و در مسیر اندیشه های عالم متقی به شهادت رسیده ای مثل استاد مطهری باشد.[1]


[1] - منبع: مجله اندیشه صادق، شماره 6و7

،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است