پرسش:
دنیا از دید علی علیه السلام چگونه است ؟
پاسخ:
علی علیه السلام میفرماید: دنیا! تو را طلاق دادم و سه طلاقه هم کردم و دیگر رجعتی در این طلاق نیست. اعْزُ بی عَنّی ای دنیا! از من دور شو! فَوَ اللَّهِ لا اذِلُّ لَکِ فَتَسْتَذِلّینی وَ لا اسْلَسُ لَکِ فَتَقودینی[1] دنیا! به خدا قسم هرگز تسلیم و رام تو نمیشوم که مرا خوار و زبون کنی. علی علیه السلام همیشه در مقابل دنیا یعنی در مقابل اشیاء، یک حالت عصیان و تمرد و سرکشی دارد و هیچ اجازه نمیدهد که دنیا در روح او چنگ بیندازد. وَ لا اسْلَسُ لَکِ[2] من مهارم را به دست تو نمیدهم که به هرجا که بخواهی بکِشی و ببری. این همان زهد اسلامی و ترک دنیای اسلامی است، یعنی آزاد زیستن نسبت به نعمتهای دنیا و خود را نفروختن به نعمتهای دنیا.
باز علی علیه السلام میفرماید: الدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ، وَ النّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فیها نَفْسَهُ فَاوْبَقَها وَ رَجُلٌ ابْتاعَ نَفْسَهُ فَاعْتَقَها[3] : مردم در بازار دنیا دو دستهاند: یک دسته در بازار دنیا خود را میفروشند و پولِ فروختن خودشان را میگیرند، و دسته دوم مردمی هستند که در دنیا خود را میخرند و آزاد میکنند.
یک وقت علی علیه السلام درهم یا دیناری را که مال خودشان بود کف دست گرفت، قدری به آن نگاه کرد و فرمود: ای پول! تو تا وقتی که در دست من هستی مال من نیستی؛ درست عکس آنچه ما میگوییم. ما میگوییم تا وقتی پول مال من است که در جیب من است و وقتی خرج کردم از دست من رفته است. علی علیه السلام عکس این را فرموده است: تو تا وقتی که در دست من هستی مال من نیستی، زیرا تا وقتی که در دست من هستی باید مال تو باشم و نوکر تو باشم و تو را نگهداری کنم. تو آن وقت مال من هستی که تو را خرج کرده باشم و الّا تا وقتی که تو را نگه داشتهام تو مال من و در خدمت من نیستی، من مال تو و در خدمت تو هستم.
علی علیه السلام از جلو یک قصابی میگذشت[4]. قصاب چشمش که به علی علیه السلام افتاد عرض کرد: امروز گوشتهای خوبی آوردهام، اگر میخواهید بخرید. حضرت فرمود: پول ندارم. قصاب گفت: من برای پولش صبر میکنم. فرمود: من به شکم خود میگویم صبر کند. چرا از تو گوشت بگیرم که تو بخواهی برای پولش صبر کنی؟ من شکمم را وادار به صبر میکنم که این مقدار ذلیل و مقروض و مدیون تو نباشم[5]
[1] - نهج البلاغه، نامه 45
[2] - «سلَس» حالت شتر یا حیوان دیگری را میگویند که وقتی مهار شد، اگر آن را به دست بچهای هم بدهند رام دنبال او میرود.[ سلَس یعنی انقیاد[
[3] - نهج البلاغه، حکمت 133
[4] - سعدی این داستان را در مورد یک عارف به شعر درآورده است ولی چنانکه در احادیث ماست، این واقعه در مورد علی علیه السلام است.
[5] - مجموعهآثاراستادشهیدمطهری؛ ج23؛ صفحه 294 و 295
،