چرا فدک برای حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) تا این حد مهم بوده است و چه انگیزه ای برای رسیدن به آن داشته اند ؟
شهید مطهری در مورد فدک می فرماید:
یادم هست که از وقتی بچه بودم گاهی میدیدم بعضی افراد برایشان یک شبهه پیدا میشود که چرا حضرت زهرا با آن مقام عصمت و قداست رفت در مسجد پیغمبر و از مسئله فدک دفاع کرد، در حالی که آنها کسانی بودند که: وَ یُطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ اسیراً. انَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ «انسان/ 8 و 9»، یا علی خودش میگوید: وَ ما اصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ و به قول شاعر فارسی:
آن که رست از جهان فدک چه کند *** آن که جست از جهت فلک چه کند
بعد من رسیدم به این جا که دو مسئله است: رفتن دنبال حق مغصوب برای نجات دادن حق یک مسئله است، یک ارزش بسیار عالی اسلامی و انسانی است، و رفتن برای این که گرسنه ماندهام، میخواهم شکمم را سیر کنم که صرفا انگیزه حیوانی داشته باشد مسئله دیگری است. اگر صرفا مسئله سیر شدن شکم باشد بله مسئله مهمی نیست. چنین انسان هایی که در حالی که گرسنه هستند آنچه دارند به دیگران میدهند آنجا هم میگفتند مال دیگران است. اما نه، یک وقت من مال و ثروت دارم، ایثار میکنم، حق خودم را خودم میدهم و به دیگری ایثار میکنم؛ ارزش این کار [محفوظ است.] یک وقت حق من را دیگری به زور میگیرد، اینجا اگر حقم را نگیرم ضد ارزش است، اگر بگیرم ارزش است. دنبال حق رفتن ارزش است. [1]
و باز استاد مطهری در جای دیگری از آثار خود آورده اند :
پیغمبران مردم را دعوت به عدالت میکنند نه دعوت به منافع. نمیگویندای انسان چون منفعتت اینجاست برو دنبال آن. اصلًا اساس دعوت انبیا بر این نیست که بخواهند منفعت پرستی را [تقویت کنند و بگویند] به دلیل اینکه منفعت داری این کار را بکن، مال تو را خورده و به دلیل اینکه مالت را خورده نه به دلیل احترام حق، برو آن را بگیر. چون دو مسئله است. یک وقت میگوید پول است، مگر از پول هم میشود گذشت، پولت را خورد و مالت را برد، برو از او بگیر. این میشود پول پرستی. یک وقت به او میگوید حق پایمال شده. وقتی که پای پایمال شدن حق در میان باشد، برای یک دینار حاضر است تا پای ریختن خون خودش هم جلو برود و حال آنکه همان آدم حاضر است صد برابر این را در راه خدا انفاق کند. پس برای او پول ارزش ندارد و مسئله پول مطرح نیست.
گاهی بعضی افراد اعتراض میکنند که علی و زهرا (سلام اللَّه علیهما) که اساساً دنیا برایشان ارزش ندارد، تمام پول و ثروت دنیا برای آنها پشیزی ارزش ندارد، کسی که میفرماید این دنیای شما در نزد من از یک عطسه بز بیارزشتر است، آنوقت چطور مسئله فدک که پیش میآید حضرت زهرا دنبال مال دنیا میرود؟ بردند که بردند. آیا این ارزش داشت که یک زن، دختر پیغمبر با آن حشمت و جلالت و عفاف، بیاید در مسجد پیغمبر میان مردم یک خطبه غرّا بخواند که مال من را بردند؟ مگر مال دنیا چه ارزش دارد؟
جواب این است که اشتباه میکنید. یک وقت دنبال مال دنیا رفتن است؛ بله، زهرا میخواهد فدک را به یک نفر ببخشد؛ مثل مقداری جو است که به او بخشیده باشد. و یک وقت صحبت این است که عدالت و حق پایمال شده. اینجاست که میان حق خودش و حق غیر هم فرق نمیگذارد. اینجا اگر اقدام نکند مسئول است یعنی حق و عدالت را خوار کرده و بییاور گذاشته است. پس اینها جهاتش خیلی فرق میکند.
خود امیرالمؤمنین در کارهایش این تناقض ظاهری دیده میشود یعنی آنجایی که مسئله مادیت و پول مطرح است [ارزشی برای آن قائل نیست.] اما آنجا که مسئله حق مطرح است، یک ذرهاش هم برایش ارزش دارد. آدمی که این همه برای مردم دارد صحبت میکند که دنیا بیارزش است و تمام خطبه هایش نقد دنیاپرستی است، بعد یک دقیقه بخواهد چراغ بیت المال بسوزد زود آن را فوت میکند. مگر غیر از این است که مال دنیا مصرف شده؟ اگر دنیا ارزش ندارد این هم ارزش ندارد؛ این چیست که اینقدر برایش اهمیت قائل میشوید؟ نه، دو حساب است، حسابها نباید با همدیگر مخلوط شود [2]
منبع :
انجمن شهید مطهری
[1] -مجموعه آثار ج 24 ص 360