در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
شهید مطهری (ره) در کتاب گفتارهای معنوی، باب هجرت و جهاد، تفسیر آیه «100 سوره نساء» هجرت را از شهری به شهر دیگر، برای کسب ایمان و جلوگیری از دست رفتن آن میداند ولی ایشان از برخی از متصوفه نقل می کند که گفته اند لازم نیست از شهری به شهر دیگر یا از کشوری به کشور دیگر هجرت کرد کدامیک از این تفاسیر درست است؟
پاسخ:

نمونه این هجرتها، هجرت مسلمانان به جبشه و مدینه است، خصوصاً هجرت به مدینه که سرآغاز فصل نوینی از تاریخ اسلام گشت و در مدینه حکومت اسلامی تشکیل شد و زمینه جهانی شدن دین اسلام فراهم شد. اگر مسلمانان به فرمان پیامبر (ص) دست به چنین هجرتی نمیزدند، نه تنها اسلام از محیط مکه فراتر نمیرفت بلکه ممکن بود در همان جا دفن و فراموش شود. روشن است که هجرت یک حکم مخصوص به زمان پیامبر نبوده است بلکه در هر عصر و زمان و مکانی اگر همان شرایط پیش آید مسلمانان موظف به هجرتند. [1]

علامه شهید مطهری در کتاب گفتارهای معنوی ضمن بیان اهمیت هجرت و نقش سازنده آن در تکامل فرد و جامعه، اسارت و جبر محیط را نفی کرده و با توجه به آیه 100 سوره نساء و آیات قبل از آن، [2] هجرت را انتقال از مکانی به مکان دیگر، برای حفظ دین و ایمان فرد و جامعه ضروری دانسته و می فرمایند: برای افرادی که یک نوع تصوف های افراطی دارند حتی سوءتفاهم به وجود آمده به این معنی که آیه را به طور دیگری معنی کرده اند، آیه می گوید: هر کس از خانه خودش بیرون رود در حالی که به سوی خدا و پیامبرش کوچ کرده است... می گویند درست است که مبدأ را خانه خودش ذکر میکند ولی مقصد را خدا و پیامبر ذکر مینماید و این مربوط به قلب انسان است مربوط به اخلاق انسان است، به سوی خدا مسافرت کردن یعنی سیر و سلوک قلبی و معنوی داشتن، مراتب اخلاص را طی کردن بالا رفتن به مقام قرب احتیاج ندارد که انسان خانه اش را رها کند، انسان می تواند زیر کرسی بنشیند در عین حال نفس خودش را تهذیب و تصفیه کند.

به دنبال آن می فرمایند: ولی این مطلب درست نیست و قرآن در این آیه به هر دو هجرت اشاره کرده است. اعجاز بیانی قرآن در این است که ابتدای هجرت را خانه ذکر میکند، همین خانه را نه خانه نفس را، همین خانه گلی که انسان در آن زندگی می کند ولی قرآن می گوید: ای کسی که می خواهی به خانه ای دیگر هجرت کنی، هدفت از این هجرت، فقط باید خدا باشد. مهاجرت مخلصانه توأم با سلوک الی الله، انسان هم می تواند مهاجر باشد و هم عارف سالک، اسلام هجرت جسمی و روحی را با هم میخواهد. انسان هم جسمش باید از شهری به شهر دیگر منتقل شود و روحش از مرحله انانیت به مرحله اخلاص ترقی کند و بالا برود، عهده دار، اجر چنین مهاجری، خداست، مهاجر واقعی باید هم از گناهان هجرت نماید، «المهاجر من هجر السیئات» [3] مهاجر کسی است که از گناهان هجرت نماید. افرادی مانند فُضیل بن عیاض و بشر حافّی کسانی بودند که از گناهان دست شستند و متحول شدند، در پایان میفرمایند: اشتباه و انحراف در این است که بعضی به بهانه اینکه هجرت همان هجرت از گناهان است و جهاد همان جهاد با نفس است، هجرت جسمانی و ظاهری و جهاد با دشمن خارجی را بوسیدند و کنار گذاشتند، اسلام دو هجرت دارد نه یک هجرت، دو جهاد دارد نه یک جهاد، اولیاء دین، رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ، علی ـ علیه السّلام ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ به هر دو معنی مهاجر بودند. پس هجرت عملی و رفتاری چیزی است که هجرت از گناهان آن را پر نمی کند. [4]

در نتیجه، شهید مطهری منحصر کردن هجرت را به هجرت درونی ناردست می دانند و نظر متصوفه را مردود می شمارد و نظر خویش را مطابق قرآن و روایات بیان می دارد.

این نکته به راحتی از سیره ی علمی و عملی پیامبران و امامان به دست می آید که هم به هجرت بیرونی باور داشته اند و هم به هجرت درونی.

قرآن شریف نیز به هردوی آن اشاره دارد و به آن اهتمام بخشیده است.


[1] - مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیستم، 1376، ج 4، ص 92

[2] - نساء: 97.

[3] - مطهری، مرتضی، همان با اندکی تصرف و تلخیص از گفتارهای هجرت و جهاد.

[4] - مطهری، مرتضی، همان با اندکی تصرف و تلخیص از گفتارهای هجرت و جهاد.


پاسخ مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است