در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
استاد شهید مطهّری، در مورد قضا و قدر حتمی و غیر حتمی، در یکی از بحث ها فرمودند: ‏بعضی به مقیاس انسان تفسیر کرده‏ اند گفته‏ اند واقعیت هایی که تغییر و تبدیل آنها در اختیار انسان است تقدیرشان غیر حتمی است مثلا برای بشر (لااقل در حال حاضر) تغییر دادن اوضاع جوی از لحاظ گرما و سرما و برف و باران و بادها و تغییر دادن اوضاع عمومی زمین از لحاظ زلزله‏ ها و طوفانها و سیلابها غیر مقدور است بشر چه بخواهد و چه نخواهد اینها صورت می‏گیرند پس آنها امور حتمیه هستند و مقدرات الهی در این امور حتمی است اما تغییر اوضاع اجتماعی و اصلاح امور به موازین عدالت و رفاه عمومی و سعادت همگانی مقدور بشر است و خواست‏ بشر می‏تواند اینها را عوض کند پس اینها امور غیر حتمیه هستند و مقدرات الهی در این امور غیر حتمی است. و بعد در رد این قضیه گفته اند: این تفسیر صحیح نیست زیرا وجهی ندارد قدرت و امکانات بشر را ملاک حتمی یا غیر حتمی بودن مقدرات قرار بدهیم. زبان اخبار و آثار دین هم با این تفسیر قابل تطبیق نیست.
پاسخ:

در پاسخ به سؤال شما ، توجه به سه نکته می تواند راه گشا باشد .

نکته 1 : شهید مطهری پیش از بیان نظریه ای که در سؤال شما مطرح شد ، در ضمن نظریه خود می گویند : « از این رو مجرّدات علوی که فاقد امکان استعدادی می باشند و همچنین موجودات طبیعت در بعضی حالات که استعداد بیش از یک آینده را ندارند . سرنوشتشان حتمی است و امّا آن دسته از پدیده های طبیعت که استعداد بیش از یک آینده را دارند ، سرنوشتشان غیر حتمی است »

چنانکه در عبارت فوق آمده علاوه بر مجرّدات علوی، سرنوشت موجودات طبیعت در بعضی حالات نیز حتمی است بنابراین تصوّر اینکه سرنوشت و تقدیر انسان نسبت به بعضی از امور حتمی باشد ،ممکن است اما باید توجّه داشت که شرط این « بعضی حالات » آن است که در آن ، موجودات طبیعی استعداد بیش از یک آینده نداشته باشند که شاید مصداق روشن آن ، محالات عقلی باشد بعنوان مثال این که انسان در یک زمان خاص ، نتواند در دو مکان مختلف حضور داشته باشد ، تقدیر حتمی انسان است که قابل تغییر نیست .

نکته 2 : اما اینکه چرا نظریه ای که ملاک حتمی و غیر حتمی بودن قضا و قدر را انسان قرار داده ، دقیق نیست به این خاطر است که چنانکه شهید مطهری فرموده دلیلی ندارد قدرت و امکانات بشر ملاک باشد ، توضیح آنکه قضا و قدر الهی تنها مربوط به انسان نیست بلکه تمام پدیده های طبیعت اعم از آنها که اختیار دارند یا آنها که هیچ گونه اختیاری ندارند مورد تدبیر الهی اند و قضا و قدر الهی بر آنها حاکم است . به همین جهت اینکه انسان با امکاناتی که دارد قدرت بر تغییر و تبدیل واقعیتهایی را نداشته باشد دلیل آن نیست که مقدرات آن واقعیتها حتمی باشد چون اولا تنها بشر نیست که از اختیار برخوردار است بلکه به طور قطع اجنّه نیز از این نعمت برخوردارند و لذا قدرت آنها بر تغییر واقعیتها نیز ملاک است . ضمنا بنابر بعضی نظریه ها حداقل بعضی از حیوانات از درک و شعور ویژه ای برخوردارند و شاید بتوان حدّ بسیار ضعیفی از اراده را برای آنها نیز در نظر گرفت . ثانیا : صرف نظر از مختار بودن بعضی از موجودات دیگر غیر از انسان ، باید به این نکته توجّه کرد که قدرت و اختیار نداشتن انسان نسبت به بعضی از امور دلیل آن نمی شود که آن امور دارای قضا و قدر و سرنوشت حتمی باشند چرا که هر یک از پدیده های طبیعت ولو از خود اختیار نداشته باشند اما ممکن است تحت تاثیر عوامل مختلفی ( اعم از انسان و غیر انسان و اعم از موجودات مختار و غیر مختار ) قرار بگیرند در نتیجه ، آنها نیز تحت تاثیر عوامل گوناگون ، سرنوشتهای گوناگونی خواهند داشت ( بر خلاف موجودات علوی که تنها تحت تاثیر یک سلسله علل خاصّند و سرنوشت های متفاوت در مورد آنها قابل تصوّر نیست ) ، لذا از آنجا که قضا و قدر الهی همه موجودات را در بر می گیرد نه فقط انسان را ، نمی توان انسان و قدرت و امکانات او را مقیاس و ملاکی برای حتمی و غیر حتمی بودن پدیده ها دانست .

نکته 3 : نکته دیگری که می توان به عنوان تأییدی بر ردّ نظریه مذکور ذکر کرد این است که همانطور که از تعبیر « لا اقل در حال حاضر» که در این نظریه ذکر شده استفاده می شود ، قدرت و امکانات بشر در هیچ زمانی قابل تعریف نیست و نمی توان در هر دوره ای قدرت بشر را محدود به توانایی ها و امکانات آن دوره کرد لذا قدرت و امکانات بشر نمی تواند ملاک دقیقی باشد . البته چنانکه در نکته 1 تذکر داده شد بعضی از امور هستند که به طور قطع ، قدرت انسان شامل آنها نمی شود که چنانکه گفته شد خود شهید مطهری در نظریه خود به آن اشاره کرده اند و گفته اند که در بعضی از حالات که موجودات طبیعی استعداد بیش از یک آینده را ندارند سرنوشت حتمی وجود دارد .

در هر صورت با توجه به نکات فوق به نظر می رسد نقد شهید مطهری صحیح و به جا باشد و نظریه مذکور از دقت کافی برخوردار نباشد .


پرسش : 6292. h،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است