در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
آیا زن به طفیل مرد آفریده شده است؟
پاسخ:

زنان به عنوان نیمی از جامعة انسانی همواره بخشی از فرازهای مهم تاریخ بشری را به خود اختصاص داده اند، گاهی مظلوم بوده اند و ترحم برانگیز و گاهی افتخارآفرین و حماسه ساز، گاهی فراموش شده و بی تأثیر و گاهی در صحنه، شاهد و تأثیرگذار، اما در مجموع می توان گفت زنان هرگز نتوانسته اند آن طور که سزاوار آن بوده اند، باشند، از این رو احقاق حقوق آنان همواره مورد توجه عدالت خواهان و آرمان طلبان و در رأس آنان ادیان توحیدی و پیامبران الهی بوده است.

نگاهی به تاریخچه جامعه جهانی و محتوای کتب آسمانی و متون دینی بیانگر وجود نوعی دغدغه مشترک بشری و الهی نسبت به این امر مهم است. این نگرانی یک واقعیت جهانی است. معضلی که در بخشی از عالم برای رهایی از آن در ورطه معضلات دیگری فرو غلطیده اند و به تعبیر استاد مطهری «قرن ما یک سلسله بدبختی ها را از زن گرفت و یک سلسله بدبختی های دیگر برای او به ارمغان آورد. بدبختی های قدیم غالباً معلول این بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید از آن است که عمداً یا سهواً زن بودن و موقعیت طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضاها و استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده می شود.» آری این از ظلم هایی است که نسبت به زنان صورت پذیرفته که حتی از انتساب مقام انسانیت به زنان نیز دریغ شده و برخی نادانان کوشیده اند، مقام انسانی زن را نیز انکار کنند و یا اگر انسانیت او را پذیرفته اند لااقل او را انسانی طفیلی معرفی کنند چنانکه در سؤال به آن اشاره شد. جای آن دارد تا در این آشفته بازار, اسلام آخرین دین آسمانی را نصب العین خود قرار داده و با مبانی و راهبردهای آن در راه شناسایی و استیفای حقوق حقه زنان آشنا شویم آنگاه به خوبی در خواهیم یافت که هیچ گاه آن به طفیل مرد آفریده نشده است، زیرا:

اوّلاً: از دیدگاه اسلام زن و مرد در خلقت، یک سرشتی هستند نه دو سرشتی. قرآن کریم در این خصوص می گوید: «همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از خود او قرار دادیم.» [1] و نیز می فرماید: «خداوند از جنس شما برای شما همسر آفرید.» [2] در اسلام زن مقدمه وجود مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمی آید. قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر [3] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب می آورد. [4]

در قرآن از آنچه در بعضی کتب مذهبی هست که زن از مایه پست تر از مایه مرد آفریده شده یا این که به زن جنبه طفیلی داده اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد، خبری نیست و در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد. [5]

ثانیاً: آیاتی از قرآن در این خصوص وجود دارد [6] که از هیچ کدام فرعیت و انشعاب خلقت زن از مرد استفاده نمی شود زیرا مخاطب این آیات انسان ها هستند نه مردان.

ثالثاً اگر در این آیات گفته شده خداوند از انسان همسری برایش آفرید ممکن است گفته شود «مراد خداوند این است که همسر انسان همتای او و همجنس اوست و بیگانه با وی نیست نه این که جزئی از اوست و از او خلق شده است. اگر این طور باشد باید گفته شود هر زنی از شوهر خودش خلق شده.» [7] است، لذا مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان بیان می دارد ظاهر آیه «و خلق منها زوجها» این است که همسری از نوع مرد آفرید و افراد انسانی بازگشت به دو فرد همانند و مشابه دارند. به عقیده ایشان آنچه در پاره ای تفاسیر طبق برخی روایات که «خداوند همسر آدم را از دنده او آفرید». نقل شده که مطابق این آیه زن از آدم مشتق شده و بعضی از آدم است سخنی بدون دلیل است و آیه بر آن دلالت ندارد. [8]

بنابراین علی رغم پندارهای غلطی که در مورد زنان وجود دارد در اسلام زن طفیلی مرد نبوده و مرد علت غائی خلقت او به حساب نمی آید. قرآن خلقت زن و مرد را برای یکدیگر [9] و آن دو را پوشش یکدیگر به حساب می آورد. تا به فرموده علامه طباطبایی(ره) هر یک از زن و مرد دیگری را از دنبال شر رفتن و اشاعه آن بازدارد هر کدام برای دیگری لباسی است که با او پلیدی های خود را پنهان سازد.» [10]

افزون بر این قرآن کریم آفرینش زن و مرد را ضمن آیاتی توصیف کرده [11] که از مجموع این آیات می توان دلائل دیگری را برای اثبات استقلال خلقت زن و عدم تابعیت از خلقت مرد به دست آورد که برخی از آنها به شرح ذیل می باشند:

1. زن چون مرد خلیفه خدا است. [12]

2. هنگام خلقت از زن چون مرد پیمان گرفته شده شیطان را پرستشگر نباشند. [13]

3. نخستین زن از جنس نخستین مرد آفریده شده است [14] و مردان و زنان بسیار دیگری از آن دو آفریده شدند [15] و زنان و مردان دیگر نیز از جنس یکدیگر خلق شده اند. [16] همان گونه که از آیات برمی آید همسر انسان از جنس انسان است نه جزئی از آن: وگرنه باید همسر هر انسانی جزئی از خود او باشد. نیز برخی مفسرین همچون علامه طباطبائی کلمه «مِن» در آیات فوق را «نشویه» دانسته که برای بیان منشأ پیدایش اشیا به کار می رود. [17]

4. پس از اخذ پیمان الهی، زن و مرد در بهشت ساکن شدند و یکسان مورد هشدار قرار گرفتند که از شجره دوری گزینند وگرنه از ظالمان خواهند بود. [18]

5. شیطان هر دو را گمراه کرد و از بهشت خارج ساخت. [19]

6. هر دو به پیشگاه خدا اظهار توبه، پشیمانی و استغفار کردند. [20]

بنابراین همه آنچه در قرآن در رابطه ویژگی ها و توانائی های معنوی انسان مطرح شده است بدون هیچ تفاوتی و به طور یکسان شامل زن و مرد می شود. روح الهی در کالبد هر دوی آنها دمیده شده است. [21] ویژگی هایی چون اعتدال در خلقت [22] ابزار ادراکی مناسب برای کمال [23] فطرت الهی [24] و وجدان اخلاقی [25] و بر دوش کشیدن امانت الهی که آسمان و زمین از آن امتناع ورزیدند، [26]هدف واقع شدن برای خلقت آسمان ها و زمین و آنچه در زمین است [27] و مشمول تعلیم الهی شدن، [28] و توفیق شرکت در کلاس آموزش و پرورش پیامبران [29] همه از دیدگاه قرآن به طور یکسان در مورد زنان و مردان جاری است چه این که در عرصه نیل به ارزش های انسانی مردی و زنی ملاک تقدم و تأخر نیست و ارزش هایی چون ایمان و عمل صالح [30]علم [31]و تقوی [32] هجرت [33] و در یک کلام مجموع ارزش های الهی [34] در حوزه جنسیت تفسیر نمی شود و هیچکدام از دو جنس را در طی مدارج انسانی بر دیگری تفوق و برتری نیست.



[1] - نساء:1.

[2] - نساء، روم.

[3] -«خلق لکم ازواجاً لتسکنوا الیها».

[4] - «هن لباس لکم و انتم لباس لهن».

[5] - مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، انتشارات صدرا، ص 147.

[6] - نساء:1، «یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً». اعراف:189، «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها». زمر:6. «خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها». روم:21 «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً». نحل:72، «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً». شوری:11، «جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً»

[7] - زن، مهدی مهریزی، قم، نشر خرم، 1377، ص 23.

[8] - طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلی، 1403 ق، 1983 م، ج 4، ص 136.

[9] - بقره:187، «هن لباس لکم و انتم لباس لهن».

[10] - المیزان، ج 2، ص 44 ذیل آیة فوق.

[11] - بقره:30، 34، 35 و 37. حجر:28 ـ 31. طه:115. یس:6، طه:121. اعراف:23، 189. نساء:1. زمر:6. روم:21. نحل:72. شوری:11.

[12] - بقره:30.

[13] - یس:6 و بقره:34.

[14] - نساء:1، اعراف:189. زمر:6.

[15] - نساء:1.

[16] - روم:21. نحل:72. شوری:11.

[17] - طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی، 1403 ق.

[18] - بقره:34.

[19] - بقره:35.

[20] - اعراف:23.

[21] - حجر:28 ـ 31. « فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ»، و ص:72 و سجده:9.

[22] - تین:4. «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم». انفطار:7. «الذی خلقک فسویک فعدلک».

[23] - مؤمنون:78. «وَ هُوَ الَّذِی خلقَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً ما تَشْکُرُونَ».

[24] - روم:30. «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها..»

[25] - شمس: 7، 8. «وَ نَفْسٍ وَ ما سَویها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها».

[26] - احزاب:72. «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ».

[27] - جاثیه:13. بقره:29 و 22.

[28] - رحمن:1 ـ 4. علق:4 ـ 5.

[29] - جمعه:2.

[30] - نحل:97.

[31] - مجادله:11.

[32] - حجرات:13.

[33] - آل عمران:195.

[34] - احزاب:35.


مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است