در
مشارکت کنید
برای ارسال سوال کلیک کنید
 
پرسش:
آیا مذهب تشیع منحصرا انقلابی است یا اسلام دین مبارزه است؟ در صورت دوم پس چرا سایر فرق اسلامی انقلابی نیستند؟
پاسخ:

 

استاد مرتضی مطهری در کتاب ارزشمند آینده انقلاب اسلامی می فرمایند:

سایر فرق اسلامی را نمی شود زیاد محکوم کرد، به دلیل این که حرکتها و نهضت های اسلامی انقلابی، همین الان در همه کشورهای اسلامی وجود دارد. شما بروید در ترکیه، الان چنین حرکتی در میان گروهی وجود دارد و گروه خوبی هم هستند. در افغانستان خودمان  الان وجود دارد. همین طور در کشورهای عربی. در مصر از دیرباز نهضت اسلامی وجود داشته. نهضت اخوان المسلمین اگرچه به آن خلوص و صفای اوّلی خودش باقی نمانده، یک نهضت اسلامی انقلابی است. شیخ حسن بنّاء که مؤسس اخوان المسلمین بود بسیار مرد با ارزشی بود و یک حرکت انقلابی بسیار عالی در مصر به وجود آورد که در سایر کشورهای اسلامی نفوذ کرد. اطلاعات ما متأسفانه ضعیف است و در این زمینه چه خوب است که مطالعه شود.الان در اندونزی یک نهضت اسلامی قوی وجود دارد، در فیلیپین نهضت اسلامی وجود دارد. کم و بیش در همه کشورهای اسلامی نهضت اسلامی وجود دارد. ولی در هیچ کشوری نهضت اسلامی به قوّت و نیرومندی نهضت اسلامی که در ایران وجود پیدا کرد [نیست در گذشته هم همین طور بوده، یعنی نهضتهایی به عمق و قوّت نهضتهای اسلامی که در ایران و در شیعه پیدا شده در جاهای دیگر پیدا نشده.

نهضتی به عمق نهضت تنباکو در جای دیگر ما سراغ نداریم. یا نهضتی از قبیل نهضت مشروطیت که رژیمی را به رژیم دیگری تبدیل کرد. یا نهضت ملی شدن صنعت نفت که می دانیم روحانیت سهم عظیمی در آن داشت. یا نهضت استقلال عراق. اصلا استقلال عراق مدیون نهضت اسلامی عراق به رهبری مرحوم آیت اللّٰه میرزا محمد تقی شیرازی است. تا برسیم به نهضت اخیر ایران.

البته در شیعه به دو دلیل این گونه است: یک دلیل این که شیعه به اسلام واقعی نزدیک تر است از اهل تسنن یعنی در شیعه انحراف از اسلام خیلی کمتر است تا اهل تسنن. البته در شیعه ی اصلی که هیچ انحرافی نیست، مقصودم تشیعی است که امروز در دست ماست.

[دلیل دیگر، استقلال روحانیت شیعه است. کتابی است به نام روحانیت ] پیشرو در نهضت مشروطیت که کتاب خوبی است و [نویسنده آن ] یک نفر آمریکایی است که مسلمان شده. آقایانی که در [خارج ] بوده اند مثل آقای دکتر یزدی که اینجا هستند او را بهتر از من می شناسند. به هر حال من کتابش را خوانده ام خودش را نمی شناسم. در این کتاب این موضوع را خوب تشریح کرده که روحانیت در شیعه از ابتدا مستقل از دستگاههای حکومتی بوده و شیعه هیچ وقت این اصل را نپذیرفته که اولی الامر را بر هر حاکمی تطبیق کند. آیه قرآن که فرمود: یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنوا اَطیعُوا اللّٰهَ وَ اَطیعُوا الرَّسولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ  شیعه از اول، خلفای به ناحق را اولی الامر ندانست یعنی ولایت امر آنها را انکار کرد و تشیع و روحانیت شیعه از اساس بر انکار حقانیت این حکومتهای موجود است. در نتیجه روحانیت در شیعه همیشه یک نهاد متکی به مردم بوده، از بودجه مردم ارتزاق کرده نه از بودجه دولت، و از دولت هیچ وقت ابلاغ نگرفته است.

شخصیتهای بزرگی در میان اهل تسنن بودند اما نظام اجتماعی شان اقتضا می کرده که اینها زیر بلیت حکام باشند. مردی مثل شیخ محمد عبدُه را جامعه زمانی قبول می کرد که خدیو عباس ابلاغ مفتی بودنش را صادر کند. شیخ محمود شلتوت در زمان ما- که واقعا مرد بزرگی بوده و به شیعه هم خیلی خدمت کرده- اگر عبدالناصر به او ابلاغ نمی داد کسی او را به عنوان یک مفتی قبول نمی کرد. در دفترش هم که نشسته بود عکس عبدالناصر بالا سرش بود، مثل یک نوکر دولت بود. اگر در مجالس رسمی وارد می شد حداکثر این بود که هم ردیف رئیس دیوان عالی کشور یا دادستان کل کشور بنشیند؛ در صورتی که شما می بینید حتی در همین دوره های اخیر یک پیشنماز تهران اگر به هزار زحمت می خواستند که در مجلس مدرسه سپهسالار که شاه نشسته برود پهلوی شاه بنشیند، نمی رفت چون اگر چنین می کرد میان مردم خرد می شد؛ یعنی اساس در تشیع بر استقلال روحانیت است و هر وقت روحانیین به دستگاههای سلطنت و حکومت نزدیک شده اند به زمین خورده اند.

روحانیت شیعه به حکم این که استقلال داشت می توانست در مقابل حکومت ها ایستادگی کند ولی روحانیتهای اهل تسنن به حکم وابستگی اش نمی توانست در مقابل حکومتها ایستادگی کند. نهضتهای اسلامی در غیر شیعه شاید اغلب از میان غیر روحانیین برخاسته، ولی در شیعه اغلب رهبری اش با روحانیین بوده است.پس این فرق میان نهضت ما و نهضتهای اسلامی دیگر وجود دارد. [1]

،
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است