در
مشارکت کنید
برای ارسال پایان نامه کلیک کنید
عنوان انگليسي:
عنوان عربي:
نويسنده:
روغنی موفق، علیرضا
استاد راهنما:
لاریجانی، صادق
مقطع:
کارشناسي ارشد
استاد مشاور:
رضا رمضانی
رشته گرايش:
فلسفه و کلام اسلامی‬
استاد ناظر:
دانشگاه:
قم
تاريخ دفاع:
1379
واحد:
دانشکده علوم انسانی
منبع:
چکيده:


این نوشتار در 4 بخش تنظیم شده است .گفتار اول: زندگی و آثار: در این بخش زندگی هر یک از دو فیلسوف (ژان پل سارتر و استاد مرتضی مطهری) بصورت زمان بندی شده مورد اشاره قرار گرفته است .بطوریکه زمان تدوین آثار و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی آنها نیز بیان شده است .گفتار دوم: اصل علیت : سارتر بر خلاف تصور بعضیها نه تنها در علوم بلکه حتی در تاریخ معتقد به اصل علیت است .البته او نقش فرد را اصیل دانسته و به عدم شیءانگاری انسان تاکید می ورزد.استاد نیز در هر دو بخش علوم و تاریخ اصل علیت را امری ضروری و سرنوشت ساز میداند.او در بخش تاریخ ضمن آنکه وجود قوانین و سنن اجتماعی را ملحوظ دارد اما به اختیار و تاثیرگذاری انسان اصرار می ورزد.همچنین اصالت را تنها از آن فرد ندانسته و جامعه را هم اصیل و ارزشمند میداند.از نکات دیگری که وی به آن اشاره میکند تاثیر اجتماعی و تفاوتهای فردی است که در این جهت نظراتش با سارتر متمایز میباشد.گفتار سوم: شناخت شناسی: سارتر معتقد است که باید قبل از هر چیزی از خود شروع کنیم.او شناخت خود را مقدمه شناسایی هر چیز دیگری ارزیابی نموده و برای آن ارزش بداهت و یقین زایی قابل است و در همین راستا سخن دکارت را بعنوان اولین حقیقت (برای شروع از خود) می پذیرد او علم را تنها حضور و مشهود دانسته و این مقوله را در شناخت خود نه در شناسایی دیگر امور میسر میداند.اما وی با اینکه شروع از خود را اولین حقیقت میداند اما در عین حال چون انگیزه انسانها را در بدست آوردن آن چیز میداند که هرگز بدان نمی رسند (یعنی خداشدن و موجودی فی نفسه گشتن) حقیقت آنها را خود متناقض و پوچ ارزیابی میکند.استاد در اینکه در راه معرفت باید از خود شروع نمود و اینکه شناخت خود، مقدمه هر شناخت دیگری است با سارتر مشترک است .او همچنین بدیهیات را مبتنی بر علوم حضوری میداند که از رجوع به خود حاصل می گردد.البته صرف علوم حضوری را در این رابطه کافی ندانسته و علم به محسوسات را نیز شرط میداند.همچنین علم را عین حضور دانسته و شناخت خود را در زمره چنین علمی معرفی میکند.استاد برخلاف سارتر هدف انسانها را تقرب به خداوند میداند و آن را چه در طول میسر و چه در انتهای آن امر ممکن و حقیقی میداند.او همچنین دیدگاه سارتر و دیگر اگزیستانسیالیستها را بخاطر عدم توجه به جهان آگاهی و جمود بر درون گرایی، دیدگاهی افراطی ارزیابی میکند.گفتار چهارم: ماهیت انسان: یکی از محورهای اساسی افکار سارتر و دیگر اگزیستانسیالیستها عدم اعتقاد به وجود ماهیت در انسان است .آنها ماهیت انسان را بعد از وجود متحقق میدانند.ماهیتی که بدست اعمال و رفتار آدمی ساخته میشود.استاد ضمن آنکه در تعریف ماهیت با سارتر هماهنگ نیست و آن را امری ذاتی میداند.ایشان اصل وجود ماهیتی را برای انسانها لازم میداند اما با این حال آن را قابل تغییر و تحول دانسته، این تغییر و تحول را نیز به واسطه اعمال و رفتار آدمی ارزیابی میکند. منبع : database.irandoc.ac.ir

کلمات کليدي:
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر (کتاب )◄مطهری، مرتضی◄نقد◄سارتر، ژان پل◄اگزیستانسیالیسم
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است