در
کتابخانه
بازدید : 385041تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Expand موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Collapse <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فرض دیگر- كه این فرض خیلی بعید نیست چون امثال شیخ مفید و شیخ صدوق آن را قبول كرده اند- این است كه مأمون در ابتدای امر صمیمیت داشت ولی بعد پشیمان شد. در تاریخ هست- همین أبو الفرج هم نقل می كند، و شیخ صدوق مفصلترش را نقل می كند، شیخ مفید هم نقل می كند- كه مأمون وقتی كه خودش این پیشنهاد را كرد گفت: زمانی برادرم امین مرا احضار كرد (امین خلیفه بود و مأمون با اینكه قسمتی از مُلك به او واگذار شده بود ولیعهد هم بود) من نرفتم و بعد لشكری فرستاد كه مرا دست بسته ببرند. از طرف دیگر در نواحی خراسان قیامهایی شده بود و من لشكر فرستادم، در آنجا شكست خوردند، در كجا چنین شد و شكست خوردیم، و بعد دیدم روحیه ی سران سپاه من هم بسیار ضعیف است؛ برای من دیگر تقریباً جریان قطعی بود كه قدرت مقاومت با برادرم را ندارم و مرا خواهند گرفت، كَت بسته تحویل او خواهند داد و سرنوشت بسیار شومی خواهم داشت. روزی بین خود و خدای خود توبه كردم- به آن كسی كه با او صحبت می كند اتاقی را نشان می دهد و می گوید- در همین اتاق دستور دادم كه آب آوردند، اولاً بدن خودم را شستشو دادم، تطهیر كردم (نمی دانم كنایه از غسل كردن است یا همان شستشوی ظاهری) ، سپس دستور دادم لباسهای پاكیزه ی سفید آوردند و در همین جا آنچه از قرآن حفظ بودم خواندم و چهار ركعت نماز بجا آوردم و بین خود و خدای خود عهد كردم (نذر كردم) كه اگر خداوند مرا حفظ و نگهداری كند و بر برادرم پیروز گرداند، خلافت را به كسانی بدهم كه حق آنهاست؛ و این كار را با كمال خلوص قلب كردم. از آن به بعد احساس كردم كه گشایشی در كار من حاصل شد. بعد از آن در هیچ جبهه ای شكست نخوردم. در جبهه ی سیستان افرادی را فرستاده بودم، خبر پیروزی آنها آمد. بعد طاهر بن الحسین را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 120
فرستادم برای برادرم، او هم پیروز شد، مرتب پیروزی و پیروزی، و من چون از خدا این استجابت دعا را دیدم می خواهم به نذری كه كردم و به عهدی كه كردم وفا كنم.

شیخ صدوق و دیگران قبول كرده اند، می گویند قضیه همین است، انگیزه ی مأمون فقط همین عهد و نذری بود كه در ابتدا با خدا كرده بود. این یك احتمال.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است