در میان احكام قضایا آنكه از همه مهمتر است و در همه جا به كار می آید اصل
تناقض است. ما قبلاً گفتیم كه اگر دو قضیه از لحاظ موضوع و محمول وحدت داشته
باشند اما از لحاظ كمّ و كیف یعنی از لحاظ كلیت و جزئیت، و ایجاب و سلب با
یكدیگر اختلاف داشته باشند، رابطه ی این دو قضیه رابطه ی تناقض است و این دو قضیه
را «متناقضین» می نامند.
و هم گفتیم كه حكم متناقضین این است كه از صدق هر یك كذب دیگری لازم
می آید و از كذب هر یك صدق دیگری لازم می آید. به عبارت دیگر: هم اجتماع
نقیضین و هم ارتفاع نقیضین محال است.
بنا بر بیان فوق، موجبه ی كلیه و سالبه ی جزئیه نقیض یكدیگرند و سالبه ی كلیه و موجبه ی
جزئیه نیز نقیض یكدیگرند.
در تناقض علاوه بر وحدت موضوع و محمول، چند وحدت دیگر هم شرط است:
وحدت در زمان، وحدت در مكان، وحدت در شرط، وحدت در اضافه، وحدت در
جزء و كل، وحدت در قوّه و فعل، كه مجموعاً هشت وحدت می شود و در این دو بیت
بیان شده اند:
در تناقض هشت وحدت شرط دان
وحدت موضوع و محمول و مكان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج5، ص: 80
وحدت شرط و اضافه، جزء و كل
قوه و فعل است، در آخر زمان
پس اگر بگوییم: «انسان خندان است، اسب خندان نیست» تناقض نیست، زیرا
موضوعها وحدت ندارند، و اگر بگوییم: «انسان خندان است، انسان چهارپا نیست»
تناقض نیست، زیرا محمولها وحدت ندارند. اگر بگوییم: «اگر كسوف رخ دهد نماز
آیات واجب است و اگر رخ ندهد نماز آیات واجب نیست» تناقض نیست زیرا
شرطها مختلف اند. اگر بگوییم: «انسان در روز نمی ترسد، انسان در شب می ترسد»
تناقض نیست، زیرا زمانها مختلف اند. اگر بگوییم: «وزن یك لیتر آب در روی زمین
یك كیلوگرم است و در فضای بالا مثلاً نیم كیلوگرم است» تناقض نیست، زیرا مكانها
مختلف اند. «علم انسان متغیر است، علم خدا متغیر نیست» تناقض نیست، زیرا
اضافه ها- یعنی مضافٌ الیه های دو موضوع- مختلفند. اگر بگوییم: «كل مساحت
تهران 1600 كیلومتر مربع است و بخشی از مساحت تهران (مثلاً شرق تهران)
1600 كیلومتر مربع نیست» تناقض نیست، زیرا از لحاظ جزء و كل مختلف اند. اگر
بگوییم: «هر نوزاد انسان بالقوّه مجتهد است و بعضی از نوزادهای انسان بالفعل
مجتهد نیستند» تناقض نیست، زیرا از لحاظ قوه و فعلیت اختلاف است.
عین این شرایط در متضادتین و داخلتین تحت التضاد و متداخلتین نیز هست؛
یعنی دو قضیه آنگاه متضادند و یا داخل تحت التضادند و یا متداخل اند كه وحدتهای
مزبور را داشته باشند.