در
بازدید : 126375      تاریخ درج : 1389/9/6
 

امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران، در جمع اقشار و طبقات مختلف مردم و از جمله اعضای جهاد سازندگى

صبح روز هشتم تیر ماه

بسم الله الرحمن الرحیم

آقایان جهاد سازندگی تشریف دارند و امیدوارم كه در این جهاد سازندگی ما در سایر جهادات همه موفق و مؤید باشند البته این پیشامد منتظره گریه حضار البته این پیشامد برای همه ملت ما ناگوار بود و یك اشخاصی كه برای خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمت گزاران این كشور بودند اشخاصی بودند كه آنقدری كه من از آنها می شناسم از ابرار بوده اند از اشخاص متعهد بوده‌اند كه در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است.(گریه بسیار شدید حضار) ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم مراتب فضل ایشان و مراتب تفكر ایشان و مراتب تعبد ایشان بر من معلوم بود و آنچه كه من راجع به ایشان متأثر هستم شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت بهشتی در بین )گریه شدید حضار( مخالفین انقلاب، افرادی كه بیشتر متعهدند مؤثرتر در انقلابند آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود تهمت های ناگوار به ایشان زدند.

 از آقای بهشتی اینها می خواستند یك موجود ستمكار، دیكتاتور معرفی كنند در صورتی كه من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و برخلاف آنچه این بی انصافها در سرتاسر كشور تبلیغ كردند و مرگ بر بهشتی گفتند و (گریه حضار) من او را یك فرد متعهد، مجتهد، متعهد متدین علاقه مند به ملت علاقمند به اسلام و بدردبخور برای جامعه خودمان می دانستم و شما گمان نكنید كه این آقایان كه وارد شده اند در این شغل های دولتی اینها یك اشخاصی بوده اند یا هستند كه راهی برای استفاده جز این مقام ندارند اینها هر كدام اشخاص متعهدی بودند كه در پیش مردم مقام داشتند در پیش روحانیت مقام بزرگ داشتند و آنطور نبود كه واخورده باشند كه بخواهند بیایند اینجا انحصار طلب باشند خدا انصاف بدهد به آنهائی كه انحصار طلب بودند و می خواستند بهشتی و خامنه‌ای و رفسنجانی و امثال اینها را از صحنه خارج كنند اینها رفتند به آقای بهشتی و آن جمعی كه در این واقعه در این واقعه فجیع بدست عمال آمریكا و بدست اشخاصی كه كسی شناخت آنها را خوانده باشد می داند كه به هیچ یك از اصول اسلامی اعتقاد نداشتند بدست اینها شهید شدند و به درگاه خدا شتافتند و نحن انشاء الله بهم لاحقون .

انشاء الله ما هم به آنها معرفی كردند آن كاسب تاجری كه در منزل او بوده و می‌شنید این را گفته بود كه آقا بعضی از اینها مردم كذا و كذا هستند و اینها بعضی شان شهید شده اند آن آقای سرشناس گفته بود این از خریتشان بوده است آدم كه نمی رود توی خیابان مقابل مسلسل بایستد و همان آقای سرشناس پرونده اش از ساواك بیورن آمده و آن وقتی كه جوانهای ما در خیابانها كشته میشدند انگشتر برای سلامت محمد رضا فرستاده بود یك دسته اینطور كه حضرت امیر سلام الله علیها از اینها تعبیر می كند كه اینها همشان علفشان است مثل حیواناتی كه همشان این است كه شكمشان سیر شود خواهیم پیوست از صدر اسلام تا كنون دو طریقه، دو خط بوده است یك خط، خط اشخاص راحت طلب كه تمام همشان این بوده است كه یك طعمه ای پیدا بكنند و بخورند و بخوابند و عبادت خدا هم آنهائی مسلمان بودند می كردند.

اما مقدم بر هر چیزی در نظر آنها راحت طلبی بود در صدر اسلام از این اشخاص بودند و وقتی كه حضرت سید الشهداء سلام الله علیه می خواستند مسافرت كنند به این سفر عظیم، بعضی از اینها نصیحت می كردند كه برای چه شما اینجا هستند مأمونید و خلاصه بنشینید و بخورید و بخوابید و از هم آنها بعضی قماشها بودند كه اشكال هم می كردند كه قدرت بزرگی را در مقابلش چرا یك عده كمی قیام می كنند، این در طول تاریخ تا حالا بوده است از اول نهضت اسلامی ما شاهد اشخاصی كه به این وضع بوده اند راحت را بر هر چیزی مقدم می داشته اند، تكلیف را این میدانستند كه نمازی بخوانند و روزه ای بگیرند و بنشینند در منزلشان ذكری بگویند و فكری بكنند و اگر چنانچه یك اشخاص انحرافی هم باشند غیبت نكنند بروند عبادتشان را بكنند و بنشینند در مجالسشان غیبت كنند تهمت بزنند این یكراهی بود كه یك دسته از مردم داشتند كه تمام آمال آنها این بود كه آدم اینجا این چند روزی كه هست خوب استراحت بكند و بنشیند در خانه اش عبادت بكند، اسلام را خلاصه كرده بودند در عبادت مثلاً نماز و روزه و امثال اینها برای اسلام هم غیر از این خیلی نه اطلاعات صحیحی داشتند و نه ارزشی قائل بودند همان باید در منزلها بنشینند و نگاه كنند و به دیگران اشكال كنند.

 در آن وقتی كه اول نهضت بود یك شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود كه ایرانیها دیوانه شده اند یعنی درمقابل محمد رضا و ایستادگی در مقابل ظلم را با تعبیر دیوانگی یكی از اشخاص سرشناس شهواتش را بر همه چیز مقدم می دارد نماز هم می خواند روزه هم می گیرد و عبادات شرعی را هم بجا می آورد لیكن این طور است وضع تفكر كه انسان بیاید خودش را در معرض یك خطری در معرض یك چیزی قرار بدهد و اینكاری كه این ملت شریف اسلام كردند اینكار یك كار جنون آمیز بوده است یكدسته دیگری هم انبیاء بوده اند و اولیاء بزرگ آنها هم یك مكتبی بود و یك خطی بود تمام عمرشان را صرف می كردند در اینكه با ظلم ها و با چیزهائی كه در ممالك دنیا واقع می شود همشان را آنها صرف می كردند در مقابله با اینها كسی كه تاریخ انبیاء را دیده باشد و تاریخ زندگی حضرت رسول سلام الله علیه را و ائمه اطهار و اصحاب رسول الله را دیده باشد می بیند كه اینها از اولی كه وارد شدند در میدان و به حد بلوغ رسیدند و رسول اكرم از اولی كه این رسالت باو محول شد تا آن وقتی كه در بستر مرگ خوابیده بود تا شهادت بین این بستر و آن بعثت تمام فعالیت بوده است جنگ بوده دفاع بوده و كسی كه زندگی امیرالمؤمنین سلام الله علیه را مشاهده كند نیز همینطور بوده، جهاد را در راه خدا و جهاد در راه احكام خدا بوده است و سائر ائمه علیهم السلام.

 و البته آنكه از همه بارزتر و معروفتر است سیدالشهدا سلام الله علیه است اگر وضع تفكر سید الشهدا سلام الله علیه مثل بعضی مقدسین زمان خودش بود آنها طرحشان این بود كه بماند در جوار حضرت سوال سلام الله علیه و عبادت كند اگر وضع تفكر مولا هم اینطور بود كربلائی پیش نمی آمد یك راحت طلب بود و كناره گیری از جامعه و دعا و ذكر بود لیكن وضع تفكر جور دیگری بود اگر چنانچه ائمه ما علیهماالسلام سازش می كردند با اهل ظلم و ستم احتراماتشان بسیار زیاد بود خلفا حاضر بودند كه آنها را هر جور احترام می خواهند بكنند كه آنها دست از دعوتشان بردارند.

مذهب تشیع و این تا آخر است منتها یك وقت مسائل فراهم نبوده برای بعضی ها لكن درصدد بودند كه بشود و یكوقت هم وسائل فراهم شد و شد حالاتی كه هم چنین قیام مردانه بزرگی رخ داده است و اینطور ملت ما برای همه چیز ایستاده است حالا شما می توانید با یك بمب با كشتن یك شخصیت ولو هر چه شخصیت بزرگی باشد می تواین ملت را هم از صحنه خارج كنید؟!

یا اینكه ملت فریادش بیشتر می شود و مشتش بیشتر گره پیدا می كند و عزمش جزم تر می‌شود.)تكبیر حضار (

شما باید این الله اكبرها را از مردم بگیرید چند نفر عزیز كه بسیار خاطرشان عزیز است گرفتن از ملت ـ ملت را عقب نمی نشاند صفها فشرده تر می شود و یادها بیشتر می شود و مشتها گرهش محكمتر می شود شما نمی توانید با ترور بعضی شخصیتها با بمب گذاشتن در بعضی جاها هر جا باشد نمی توانید این ملت را از صحنه خارج كنید این ملت سرتاسر كشور الان در صحنه است الان در تمام كشور در صحنه مردم موجودند و با مشت گره كرده ایستاده اند در مقابل شما، ملتی كه جوانش هر دو پایش را از دست داده و او را خواباندند و آوردند پیش من معذلك می گوید كه دعا كنید من شهید بشوم ملتی كه مادر شهید می آید و می گوید من اولاد دیگری هم دارم و برای شهادت حاضرم بدهم ملتی كه جوانهای او در جبهه ها نماز شب می خواند و جهاد فی سبیل الله می كند و این جهاد را برای خودش فخر می داند و زندگی ننگین فرصت طلبی و راحت طلبی را به كنار زده است و شب و روز خودش را در سنگر با آن هوای گرم و با آن بی آبی و با آن شدت می‌گذراند و پیش روی می كند با كشتن من و امثال من كنار می رود این ملت! اشتباه دارید! شماها شمائی كه دعویت می كنید به ایستادن در مقابل مردم در مقابل این ملت می خواهد كسی بایستد؟!

اینهائی كه دم از خلق می زنند و دم از شجاعت می زنند و دم از جنگ می زنند چطور در كنار خانه‌ها خزیده اند و بچه ها را وادار می كنند بروند بمب گذارند این كار ابلهانه برای چی است برای این است كه شما خیال می كنید حال كه این كار را كردید دیگر ملت ما همه كنار می روند صحنه را می گذارند برای شما، این اشتباه است دو روز پیش از این كه سران ارتش اینجا بودند با كمال جدیت از من خواستند كه به این اشخاصی كه برای صلح رفت و آمد می كنند بگوئید نیایند اینجا، ما، رها نخواهیم كرد.

ما مثل حسین در جنگ وارد شدیم و مثل حسین باید به شهادت برسیم تكبر حضار من كراراً به این مادرها و پدرها و به این جوانهای گول خورده نصیحت كردم كه اولادهای خودشان را نصیحت كنید اولادهای خودتان را باز دارید از اینكه آلت دست جنایت جنایتكاران بشوند و به این جوانهای گول خورده مكرر گفتم كه شما طرز فكر این بزرگتر را به اصطلاح و این سران را مشاهد كنید این سران فاسد هیچكدام در صحنه نیستند همه در زیر در كنج خانه ها و در زیرزمین هستند و شما را آلت قرار دادند كه شما بروید و خون مردم را بریزید خون خودتان ریخته بشود صحنه برای آنها درست بشود كه آنها بیایند بیرون صحنه را برای آمریكا درست كنند بیدار شوید یكقدرى، این تلاشهای احمقانه ای كه اینها می كنند خیال می كنند كه به مجرد اینكه این افراد لایق را بردند از بین ملت ما دیگر می رود كنار، در ملت ما افرادی لایق هست و اینها جای آنها برای همین شهادت وارد شده بودند در این صحنه ها و ملت ما هم برای شهادت وارد شده است در صحنه تكبیر حضار اگر بنا بود كه به مجرد اینكه یك امری واقع میشد ناگوار ـ ما كنار می رفتیم و ملت كنار می رفت این از اول نمی آمد در صحنه ملتی كه بچه چند ساله اش با موتور سیكلت می زند به تانك و زیر تانك می رود این به كشته شدن یكنفر یا دو نفر یا صد نفر یا هزار نفر كنار می نشیند؟

 اینها باید به عدد افراد این ملت به عدد افراد جوان و رزمنده این ملت، بمب تهیه كنند والا یك بمبی دزدكی زیر یك منزل گذاشتن و یكنفر، چند نفر ابرار را، چند نفر اشخاص متعهد به اسلام را فداكار را از بین بردن كه ملت را از بین نمی برد ملت یك دریای بزرگی است و این دریای بزرگ هست و به جای اشخاصی كه از صحنه آنها با شهادت بیرون می روند، جنایتكاران آنها را از صحنه بیرون می كنند به جای آنها باز افراد می آیند و این سیر خودشان هست تا اینكه آمریكا را و سایر كشورهائی كه می خواهند ما را طعمه كنند قطع قطع همه آنها بكند ما به این طور كارهای بچه‌گانه كارهائی كه معلوم است از روی ضعف پیش آمده كارهائی كه معلوم است كه نفس های آخر را دارند می كشند از صحنه خارج نمی شویم ما اگر آمده بودیم برای اینكه زندگی مرفهی بكنیم،‌ بله وقتی می دیدیم یكی را یا چند كس را كشتند‌ـ ترور كردند خوب راحت طلبی این بود كه دیگر نیائیم و شما صدها نفر شما را چندین هزار افراد شما را محمد رضا در خیابانها كشت ـ و شما از صحنه خارج نشدید الان هم در صحنه های جنگ هر روز برادران ما ـ برادران متعهد ما برادرانی كه ما باید از آنها در این امور عبرت بگیریم این برادران كشته می شوند جای آنها را یكصف دیگر می گیرند شما اشتباه دارید احمقانه عمل می كنید یك روز می گوئید بحث آزاد وقتی بحث آزاد پیش می آید نمی آئید فرار می كنید یك روز می گوئید اجازه بدهید ـ ما بیائیم در رادیو تلویزیون چه بكنیم، اجازه هم بهتون بدهند نمی آئید، یكروز هم می گوید كه ما برای خلق خدا زحمت بكشیم، خرمن‌های مردم را آتش می زنید برای خلق كارخانه ها را از بین می برید برای خلق این خلق را می ریزید در خیابانها و سر می برید برای خلق، این خلقی كه شما برای او اینكار را می كنید، كی است؟

این خلقی كه زندگی این مردم را شما می خواهید بهم بزنید اگر بتوانید این خلقی را كه برای اول عمل می كنید خوب جز این جمعیت ایران است شما یك جمعیت ایران را دارید در مقابلش ایستادید شما دعوت می كنید در مقابل این جمعیت مردم بایستند مردم در مقابل خودشان بایستند یا شما گنهكارها را دعوت می كنید و شما مفسدین را دعوت می كنید برای مقابله وقتی مقابله نمی توانند بكنند می روند كنار و بمب می گذارند یك جائی این دلیل بر این است كه شما مرد جنگ نیستید و ادعا می كنید مرد بحث آزاد نیستید و ادعایش را می كنید در كتاب خودتان از اسلام هیچ خبری نیست و همه اصول اسلام را تأویل می كنید و به همین دنیا همه چیز را بر می‌گردانید.

و ادعای اسلام می كنید این اسلامی كه شما می گوئید چی است مگر ملت ما از شماها دیگر می‌توانند بازی بخورند اینهائی كه هم حبسی شما بودند آنقدر جنایات از شما سراغ دارند كه اگر یك وقت فرصت پیدا كنند و بیایند در رادیو و تلویزیون بگویند می فهمید شما كه اینها چی بودند و چه جانورهائی هستند و بودن ما باز از خوف اینكه یك دسته جوان بازی خورده در بین اینها باشد و هست از خوف این نمی توانیم یك شدت عملی به خرج بدهیم ولی ملت ما باید چشم هایش را باز كند و رفت و آمدهای مشكوك را تحت نظر بگیرد شما ننشینید حالا كه برای شما فقط پاسدارها عمل كنند شما همه پاسدار اسلام هستید ملت ما همه پاسدار اسلام هستند باید همه مراقب باشند همسایه های خودشان را هر خانه تحت نظر بگیرد رفت و آمدهای مشكوك را تحت نظر بگیرد اگر دید یك مسئله ای در آنجا متحمل است ولو احتمال بدهد باید اطلاع بدهد به مراكزی كه در نزدیك آنجاست كم توجه نباشد به این مسائل سست نباشد در این مسائل.

 پیغمبر اسلام تا آن وقتی كه در بستر مرگ خوابیده بود جیشش را فرستاده و بیرون مدینه تجهیز كرده بود برای مقابله با كفار ـ آنهائی كه اسلام را خلاصه می كنند در این كه بخورند و بخوابند یك نماز بخوانند و یك روزه ای بگیرند ـ در گرفتاری این ملت در گرفتاری این جامعه دخالت نكنند ـ به حسب روایت رسول اكرم اینها مسلم نیستند كسی كه اهتمام به امور مسلمین ندارد ـ در صحنه خودشان نیستند، آنهائی كه در صحنه هستند آنها را انتقاد می كنند مراجعه كنند اشخاص، گروه ها به قلب خودشان به بینند كه این كاری كه در تازگی واقع شد و این همه جوان ما و اشخاص برومند ما به شهادت رسید آیا اینها در قلبشان احساس خشنودی می كنند و من می دانم یك عده ای اینطورند. (تكبیر حضار)

و من یك كلمه به برادران دادگاه و كسانی كه رئیس زندان هستند و اشخاصی كه زندانیان هستند می گویم و آن اینكه كه یك جنایتی وقتی واقع شد اینها آرامش خودشان را از دست بدهند و خدای نخواسته با زندانیانی كه الان هستند ولو این زندانیان از همین گروه‌های فاسد باشند با خشونت غیر اسلامی عمل كند با آرامش و با احترام عمل كنند لكن دادگاه‌ها احكام را با دقت بررسی كنند و پرونده ها را بررسی كنند آنها را بر محكمه ها بنشانند و ازشان استسفار كنند ـ با قاطعیت هر چه باید بكنند عمل كنند لكن اینطور نباشد كه حالا از باب اینكه یك دسته ای از ما بوسیله همین گروه ها از بین رفته حالا ما در حبس با اشخاصی كه محبوس هستد خدای نخواسته به خلاف موازین اسلام كنند و من میدانم نمی كنند گرچه آنهائی كه باید به شما بزنند تهمت را می زنند آنها كارهای اینها كه در خیابانها كردند و مردم را آنطور بی گناهها را آنطور كشتند آنها را توجیه می كند و محكوم نمی كنند لكن این مصیبت هائی كه بر جامعه ما وارد می شود برای او هیچ ابداً تفاوتی برایشان نمی كند اگر نگویم كه آنها در خلوت می گویند خوب شد كه اینها را كشتند خداوند انشاء الله همه ما را صلاح كند آمین حضار هواهای نفسانیه را سركوب كند آمین حضار ما را و ملت ما را مصمم تر كند آمین حضار همه در صحنه حاضر باشند آمین حضار لكن آرامش را حفظ كنند. والسلام علیكم و رحمه الله و بركاته[1]



[1]   - صحیفه امام ج 14 ص 519

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است