در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: رشد معلم دوره نوزدهم شماره هشت، کاشی­پور محمدی علیرضا ؛


چکیده مقاله

در مقاله حاضر، به تحلیل موضوع عدالت اجتماعی در اندیشۀ استاد شهید مرتضی مطهری پرداخته ­ایم. این سیاهه ناچیز، که در حد بضاعت این حقیر،چنگ به گیسوی تحریر زده است، در چهار بخش خلاصه می­شود:

بخش اول با عنوان مفهوم عدالت که در آن به تعریف واژۀ عدالت و نیز واژۀ ظلم در برابر عدالت پرداخته ­ایم.

بخش دوم با عنوان عدالت اجتماعی در اسلام که بخش­ های گوناگون اهمیت اعتقادی مسلمین به این اصل، نگاه قرآن به عدالت، مقایسه عدالت با جود و بخشندگی، تفاوت عدالت با مساوات، بار ارزشی عدالت، رابطه عدالت با بخت و چگونگی به وجود آمدن فلسفه بخت و نمونه­هایی از واژۀ بخت در ابیات شعرا و نیز رابطۀ بی­عدالتی و اخلاق، مورد بررسی قرار گرفته است.

در بخش سوم موضوع عدالت اجتماعی و جایگاه آن در حکومت اسلامی، با نگاهی به شرایط حاکم اسلامی و عملکرد خلفای راشدین، تبیین شده است.

در آخرین بخش، با عنوان عدالت اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران، کند و کاوی در جایگاه عدالت اجتماعی در حکم یکی از ارکان اصلی انقلاب، تشابه دعوت پیامبر اکرم( ص) با انقلاب اسلامی ایران در جهت استقرار عدالت و آفت­ها و خطراتی که رعایت نکردن عدالت برای انقلاب در پی خواهد داشت، صورت گرفته و نیز به پیوست، فهرست منابع و مآخذ استفاده شده آورده شده است.

یادت نمی­کنم به همه عمر ز آن که یاد

آن کس کند که دلبرش از یاد می­رود

 

استاد شهید مرتضی مطهری، بی­شک یکی از احیاکنندگان دینی عصر ماست. اندیشه­های شفاف او در عرصه­های گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، راهگشای اندیشه­ای نوین در نگرش به اسلام ناب گردید. حیات علمی درخشان آن شهید سعید، همواره در کوشش برای حل معضلات اجتماعی روز و پاسخ­گوی به پرسش­های گوناگونی سپری شده که در اثر القائات مسمومانه کج­اندیشان و دشمنان دین رواج یافته بود. تلاش­های عظیم فکری و علمی او نه تنها ادبا و مفسران و فیلسوفان، بلکه روح تشنه همۀ قشرهای مردم را سیراب ساخت و شهادتش فتح الباب دیگری برای تفکر و تأمل زندگان پس از او بود تا« برای خدا زیستن و برای خدا مردن» را از آن مطهر همیشه شاهد، یادگار همۀ عمر سازند.

در این مقاله موضوع عدالت اجتماعی در اندیشۀ شهید مطهری از دیدگاه­های زیر مورد توجه قرار گرفته است:

1- مفهوم عدالت.

2- عدالت اجتماعی در اسلام.

3- عدالت اجتماعی و حکومت اسلامی.

4- عدالت اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران.

  1- مفهوم عدالت

مرحوم دهخدا در لغت­نامه، عدالت را به معنای دادگری آورده است و در ذیل این عبارت به نقل از جرجانی می­گوید: عدالت در لغت، استقامت باشد و در شریعت، استقامت بر طریق حق است.

مفهوم عدالت بسیار گسترده و فراگیر است. این لغت در معنا در مقابل کلمۀ ظلم بیان شده و چون ظلم به معنای خارج شدن از مسیر و موضوع اصلی قوانین اجتماعی است، استقرار هر چیز در جایگاه اصلی خود در ردیف عدل قرار می­گیرد.

شهید مطهری در تبیین عدالت همواره به سخنان گهربار حضرت علی( ع) استناد کرده است:«» عدالت عبارت است از اعطئ کل ذی حق حقه، یعنی رساندن هر حقی به صاحبش»[1]

مولانا، عدالت را به مفهوم قرار گرفتن هر چیزدر جایگاه اصلی خود دانسته و ظلم را منبع بلا و مصیبت و بر هم زننده رسالت عدل معرفی کرده است:

عدل وضع نعمتی در موضعش

نی به هر بیخی که باشد آبکش

ظلم چه بود، وضع در ناموضعی

که نباشد جز بلا را، منبعی

عدل چه بود، آب ده اشجار را

ظلم چه بود، آب دادن، خار را

2- عدالت اجتماعی در اسلام

یکی ازویژگی­های جوامع سالم، وجود تعادل میان اجزا، سطوح و عناصر تشکیل­دهندۀ آن است. به طوری که چرخۀ مناسبات اجتماعی با کمترین تنش و بیشترین بازده صورت گیرد. مکتب نجات­بخش اسلام، در حکم آخرین و کامل­ترین دین از سوی پرورگار یکتا به جهانیان عرضه گردیه، بی­شک جامع­ترین برنامه­های خود را برای تأمین سعادت بشر به همراه آورده است:« علاوه بر طرح علمی به نوعی دیگر نیز این مسأله از صدر اسلام را جامعۀ اسلامی و در سطح عامۀ مردم مطرح بوده است و آن، مرحلۀ اجرایی عدل است. یک نفر مسلمان، از بدیهیت اولیه اندیشه­های اسلامی اجتماعی­اش این بوده که امام و پیشوا و زعیم باید عادل باشد، شاهد محکمه باید عادل باشد، شاهد طلاق یا رجوع باید عادل باشد و از نظر یک مسلمان شیعی امام جمعه و جماعات نیز باید عادل باشد» [2]

از اصولی­ترین برنامه­های اسلام، اهمیت دادن فوق العاده به عدالت اجتماعی است: عدالت اجتماعی یکی از مسائلی است که به وسیلۀ اسلام، حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوق العاده یافت. اسلام به عدالت تنها توصیه نکرد و یا تنها به اجرای آن قناعت نکرد؛ بلکه عمده این است که ارزش آن را بالا برد.» [3]

موضوع عدالت اجتماعی در اسلام چنان رتبه و اهمیتی دارد که خداوند در قرآن کریم، انسان­ها را به برپایی عدالت تکلیف کرده است: انّ الله یأمر بالعدل [4] و نیز حوزۀ رعایت عدالت اجتماعی را آنچنان گسترده و فراگیر رسم کرده است که در ارتباطات سادۀ انسانی نیز نقش­آفرینی دارد: هنگام سخن، عدالت را منظور کنید؛ گرچه خویشاوند باشد. [5]

این نگاه ویژه و حساسیت عمیق اسلام به جوامع انسانی باعث شده است تا جهت­گیری این مکتب انسان­ساز به سوی عدالت و در نتیجه حمایت از محرومان جامعه باشد.« اسلام جهت­گیری­اش به سوی عدالت و مساوات و برابری است. بدیهی است کسانی که ازاین جهت­گیری سود می­برند و منتفع می­گردند، محرومان و مستضعفان­اند و کسانی که از این جهت­گیری زیان می­­بینند، غارتگران و استیلاگران و استثمارگران­اند.» [6]

عدالت یا بخشندگی

یکی از موضوعات مورد بحث دربارۀ عدالت در اسلام، مقایسۀ موضوع عدالت با بخشندگی وجود است. استاد شهید در مقایسه این دو چنین می­گوید: « عدل در اجتماع به منزلۀ پایه­های ساختمان است و احسان وجود از نظر اجتماع به منزلۀ رنگ­­آمیزی و نقاشی و زینت ساختمان است.» [7]

اما در پاسخ به این سؤوال که کدام یک از این دو برای جامعۀ اسلامی بهتر و مفیدتر است و چرا، معلم شهید انقلاب به علی( ع) استناد کرده است:« علی( ع) به دودلیل می­گوید عدل از جود بالاتر است. یکی این که عدل جریان­ها را در مجرای طبیعی خود قرار می­دهد؛ اما جود جریان­ها را از مجرای طبیعی خارج می­سازد. دیگر این که عدالت، قانونی است عام و مدیر و مدبّری است کلی و شامل که همۀ اجتماع را دربرمی­گیرد و بزرگراهی است که همه باید از آن بروند. اما جود و بخشش، یک حالت استثنایی و غیر کلی است که نمی­شود رویش حساب کرد.» [8]

ایشان در ادامه، به نتیجه­گیری از بحث مورد نظر می­پردازد:« این گونه تفکر دربارۀ انسان و مسائل انسانی، نوعی خاص از اندیشه است براساس ارزیابی خاص. ریشۀ این ارزیابی، اهمیت و اصالت اجتماع است، ریشۀ این ارزیابی این است که اصول و مبادی اجتماعی بر اصول و مبادی اخلاقی تقدّم دارد؛ آن یکی اصل است و این یکی فرع [9]

عدالت یا مساوات

استاد شهید در بحث عدالت و مساوات و مقایسۀ این دو با هم معتقد است که عدالت مستلزم مساوات مطلق نیست؛ بلکه مقتضای مساوات است. به این معنا که مثلا در رقابت عده­ای از دانشجویان در یک آزمون، دادن نمرۀ مساوی به همۀ آنها به معنای عدالت نخواهد بود. زیرا باعث نفی اصل آزمون می­گردد؛ بلکه قرار دادن آنها در شرایط حقوقی یکسان و مساوی عین عدالت است. بدیهی است که در چنین وضعیتی هرکس براساس لیاقت و استعدادی که دارد، سزاوار کسب امتیاز می­شود.

عدالت و بار ارزشی آن

برقراری عدالت اجتماعی در جامعۀ اسلامی، بار ارزشی فراوانی به همره دارد که به مرور، موجب نزدیکی دل­ها و محو آثار ضد ارزشی می­شود: « بدیهی است که اگر در جامعۀ اسلامی، عدالت اجتماعی به طوردقیق و بر اساس موازین فقهی و پیشوایان دین ما رعایت شود، دل­ها به هم نزدیک می­شود، فاصله­ها کم شده و عناصر ضد ارزش اجتماعی، مجال بروز و رشد نخواهند یافت. حدیثی است از رسول اکرم(ص )که فرمود. استوا تستو قلوبکم، معتدل و هم سطح باشید و در میان شما ناهمواری­ها و تبعیض­ها وجود نداشته باشد تا دل­های شما به هم نزدیک بشود و در یک سطح قرار بگیرد» [10]

از سوی دیگر، عدالت اجتماعی، نقش نگهبان را در جامعه اسلامی ایفا می­کند: العدل سائس عام: عدالت نگهبان همگان است( مولا علی( ع))

تنها در این صورت است که امنیت جایگزین تجاوز می­شود:« اگر عدالت اجتماعی برقرار شود، از لحاظ عوامل خارجی، تأمین پدید می­آید. زیرا در آن صورت کسی نمی­تواند به حق دیگری تجاوز

کند.» [11]

رابطه بی­عدالتی و بخت

یکی از پدیده­های موهوم اجتماعی، که متأسفانه در ادبیات و اندیشه شعرا و ادبای این مرز و بوم ریشه­دار است و بسیار به آن پرداخته­اند،بخت نامیده می­شود. ابیات زیر یکی از هزار نمونه این بحث است:

بزرگانش گفتند کز بیش و کم

گر بخت یاور بود، نیست غم

(اسدی)

اگر به هر سر مویت هنر دو صد باشد

هنر به کار نیاید چو بخت بد باشد

(سعدی)

چرخ بدی می­کند،سزای حزن اوست

بخت چرا بر من این همه حزن آورد

(خاقانی)

یکی را چنین تیره­بخت آفرید

یکی را سزاوار تخت آفرید

(فردوسی)

اما بخت چیست؟ دلیل به وجود آمدن فلسفۀ بخت، بی­عدالتی­های اجتماعی و  مظالم است. زیرا همواره آنان که عمری را درسعی و عمل می­گذراندند، در محرومیت به سر می­بردند و در عوض عده­ای خاص و قلیل از افراد جامعه، بی­جهت، مرفه و برخوردار بودند. این عدم تناسب، موجب پدید آمدن و تقویت یافتن فلسفه بخت شده است:« فکر بخت و فلسفۀ بخت هیچ علتی ندارد، جز مظالم و بی­عدالتی­های اجتماعی الهام­کننده این فکر شیطانی، هرج و مرج­ها و بی­عدالتی­های اجتماعی است. [12]

بی­عدالتی و اخلاق

از نظر اخلاقی،وجود بی­عدالتی باعث پدید آمدن عقده­های حقارت می­شود که حس انتقام­جویی و نفرت را در انسان­ها افزایش می­دهد و چونان خوره، روح یک جامعه را می­خورد: « تبعیض­ها، تفاوت گذاشتن­ها، روح یک عده را که محروم شده­اند فشرده و آزره و کینه­جو و انتقام­کش می­کند و روح یک عدۀ دیگر، که به صورت عزیز بلاجهت درآمده­اند، لوس، ننر و کم­حوصله و زودرنج و بیکاره و اسراف­کن و تبذیرکن می­کند. در میان یک طبقه حسد و کینه و انتقام و نفرت و دشمنی و در طبقۀ دیگر کم­حوصلگی نسبت به کار، استقامت نداشتن، اسراف و تبذیر پیدا می­شود.» [13]

3- عدالت اجتماعی و حکومت اسلامی

عدالت اجتماعی در حکومت اسلامی از دو جنبه قابل بررسی است:

الف) عدالت فرمانروایان و حاکمان: و چون بین مردم به حکومت برخاستید، به عدل حکومت کنید[14].

آیا از خویشتن به این خرسند باشم که مرا امیر مؤمنان بنامند، اما در ناگواری­های مردم با آنها هم نفس نباشم؟

ب) فرمانبرداری افراد جامعه: اطاعت کنید از خدا و رسول و صاحبان امرش.[15]

شهید مطهری، شرایط حاکم اسلامی را چنین بیان می­کند:« در عصر حضور پیامبر یا امام معصوم، حاکم تعیین شده از طرف خداوند، شخص نبی یا امام معصوم است و در عصر غیبت امام زمان(عج) شرایط حاکم، فقاهت و عدالت است. البته سیاستمداری و مدیریت و دیگر شرایط رهبری هم لازم می­باشد.» [16]

تردیدی نیست که عدالت، ضامن بقای جامعه اسلامی است: « اسلام مگر نمی­خواهد جامعۀ اسلامی باقی بماند؟ البته واضح است که می­خواهد. پس مگر ممکن است جامعه­ای بدون این که بر محور عدالت بچرخد و حقوق مردم در آن جامعه محفوظ باشد، باقی بماند. به گفته پیامبر اسلام( ص) الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم اگر جامعه­ای عادل و متعادل باشد، قابل بقا هست، هرچند مردمش کافر باشند و اگر ظلم و تبعیض وناهمواری داشته باشد، باقی نمی­ماند، هرچند مردمش به حسب عقیده مسلمان باشند.» [17]

عملکرد مسؤلان

یکی از آسیب­های جدی بر پیکرۀ حکومت اسلامی، رعایت مصلحت و مصلحت­اندیشی،برای حفظ موقعیت­های زمانی و مکانی خاص بوده است. طریقی که در اسلام و در زمان خلافت خلیفه سوم به طور ملموس و عینی متحقق گردید، ولی در زمان حکومت مولای متقیان: « ... امام علی این گونه عمل نکرد؛ دوستان علی به عنوان صلاح­اندیشی و خیراندیشی و رعایت مصلحت به علی می­گویند در سیاست خود انعطاف به خرج دهد و به خاطر مصلحت موضوع مساوات و برابری را مسکوت بگذارد. علی در جواب می­گوید: از من می­خواهید که عدالت را به پای سیاست و سیادت قربانی کنم؟ خیر سوگند به ذات خدا که تا دنیا دنیاست چنین کاری نخواهم کرد.» [18]

از دیگر معضلات جامعه اسلامی، دور نگاه داشتن مسلمانان از اصل مهم عدالت اجتماعی است، شهید مطهری با پرداختن به دلیل اصلی دور ماندن مسلمانان از عدل اسلامی و در جواب این سؤال که چرا در اسلام با وجود تأکید بر اصل عدالت به آن عمل نشده است، به دو علت اشاره می­کند:

الف)سوءنیت و عملکرد خطای مسؤلان:« زیرا اجرای این دستور اول باید از طرف خلفا و زعمای مسلمین بشود و آنها سوءنیت داشتند و شایستگی آن مقام بزرگ را نداشتند و مانع اجرا و تنفیذ این اصل شدند و در نتیجه در جامعه اسلامی انواع بی­عدالتی­ها و تبعیض­ها به وجود آمد.[19]»

ب)بد تفسیر شدن اصل عدل:« یک علت مهم دیگر هم هست که اثرش از علت اول اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. آن علت این است که اصل عدل در اسلام از طرف عده­ای از پیشوایان و علمای اسلام، بد تفسیر و توضیح داده شد و با آن که عده دیگری در مقابل آنها مقاومت کردند، فایده­ای نکرد و دسته اول پیش برند.» [20]

4- عدالت اجتماعی و انقلاب اسلامی ایران

بی­شک، یکی از آرمان­ها و اهداف والای انقلاب اسلامی ایران، استقرار عدالت اجتماعی و نابودی ظلم و ستمگری است. امام خمینی( ره) ، رهبر فقید این نهضت الهی و طلایه­دار این اصل مهم برای استقرار جامعه براساس دستورهای قرآن کریم  بودند:« غایت این است که مردم قیام به قسط بکنند، عدالت اجتماعی در بین مردم باشد، ظلم­ها از بین برود، ستمگری­ها از بین برود و به ضعفا رسیدگی بشود.» [21]

شهید مطهری به موضوع عدالت اجتماعی در انقلاب اسلامی ایران کرارا اشاره دارد و با تأکید بر آن در حکم یکی از ارکان اساسی و اولیه در حفظ و تداوم انقلاب، آن را از اصول جداناپذیر انقلاب اسلامی ایران می­داند:« سه رکن اصلی بقا و تداوم انقلاب اسلامی ایران، عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی و معنویت اسلامی است.» [22]

انقلاب ایران، که از نادرترین انقلاب­های جهان، چه در شکل و چه در اهداف محسوب می­شود، پیش از هر چیز یک انقلاب اسلامی است. به تعبیر دیگر، طلوع مجد مکتبی است. به تعبیر دیگر، طلوع مجد مکتبی است که بعد از چهارده قرن از پس دعوت پیامبر گرامی اسلام( ص) در این مرز و بوم به وقوع پیوست. استاد شهید، تشابه این دو نهضت عظیم تاریخی را در استقرار عدالت این گونه بیان کرده است: « درست همان طور که دعوت پیامبر اسلام بیشتر از طرف محرومان پذیرفته شد و در طبقات مرفّه، گروه کمتری به آن لبیک گفتند، در زمان ما نیز استقبال محرومین ازانقلاب اسلامی بیشتر بود. زیرا این انقلاب به سود مستضعفین و در جهت خیر مستضعفین یعنی در جهت عدالت است و قهرا چون در جهت استقرار عدالت است، لازم است نعمت­هایی که در دست عده­ای احتکار شده از آنها گرفته شود و در اختیار آنها که محروم­اند، قرار بگیرد.» [23]

شهید مطهری، حفظ و مداومت انقلاب اسلامی ایران را مشروط به ادامۀ حرکت این نهضت در مسیر عدالت و محو هرگونه تبعیض می­داند: « این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند، به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد که حتما مسیر عدالت­خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت­های آینده واقعا و عملا در مسیرعدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف­های طبقاتی اقدام کنند، تبعیض­ها را واقعا از میان بردارند.» [24]

آفت­های انقلاب

بروز آفت در یک انقلاب، معمولا به دو عامل بستگی دارد: عامل درونی و عامل برونی. عامل برونی را می­توان به دو دستۀ فعالیت­های غیر نظامی مانند سمپاشی­های تبلیغاتی و تهاجم فرهنگ بیگانه تقسیم کرد.

اما عامل درونی به مجموعه عملکردهایی اطلاق می­شود که در داخل انقلاب برای ایجاد بدبینی در جامعه و تحریف اصول و آرمان­های آن انقلاب صورت می­پذیرد. علاّمه شهید، آفت انقلاب اسلامی ایران را از مقولۀ عامل درونی می­داند:« این انقلاب اسلامی اگر بخواهد سلب­کنندۀ آزادی­ها باشد، این یک آفتی است در آن و اگر بخواهد نسبت به عدالت اجتماعی به معنی دقیق کلمه حساسیت کافی نداشته باشد، به خطر خواهد افتاد.» [25]

شهید مطهری، در تبیین آفت­های انقلاب اسلامی ایران، بر اجرای اصل عدالت اجتماعی تأکید بسیار دارد. به طوری که حتی رعایت نکردن این اصل را خطری جدی برای جامعه و انقلاب به شمار می­آورد:« من تأکید می­کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئنا به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلابیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.»[26]

به امید آن که اندیشه­های همیشه جاوید آن فرزانۀ حکیم و معلّم شهید انقلاب، همواره چراغ راه عاشقان امام( ره) و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد.

بعد از محاسبه، مقدار ضریب همبستگی برابر 328% به دست آمد(328% (r= که ب مراجعه به جدولr پیرسون و با درجه آزدی 50(2d.f.n-)و آزمون یک دامنه، ضریب همبستگی به دست آمده در سطح 1%(1%>P) از مقدار r جدول بزرگ­تر یا مساوی بود که در نتیجه مقدار ضریب همبستگی به دست آمده از نظر آماری معنی­دار بود.

(مقدار جدول در سطح 1% برابر با 3218% و در سطح 5% برابر با 2306% بود) با محاسبه ضریب تعیین(100*2r (V= و 100*2(32%-)V= مقدار 12/10 به دست آمد که نشان می­دهد 10% واریانس نمره­های امتحان درس زبان، ار طریق اضطراب دانش­آموزان تبیین می­شود.

بحث و نتیجه­گیری

همان طور که گفته شد، نتیجه حاصل از این پژوهش با یافته­های تحقیقات قبلی همخوانی دارد یعنی بین اضطراب و نمره­های درسی دانش­آموزان همبستگی معکوس وجود دارد. بدین معنی که اگر اضطراب دانش آموز زیاد باشد، نمره درسی او کم می­شود. یا آن که میزان ضریب همبستگی به دست آمده بالا نیست، منفی بودن آن مقدار ضریب همبستگی،اشاراتی برای دانش آموزان و معلمان آنان دارد. شاید دلیل به دست آمدن این مقدار ضریب همبستگی این باشد که سؤالات امتحانی تا اندازه­ای ساده بودند. چون گفتیم که اضطراب زیاد، یادآوری پاسخ­های ساده را تسهیل می­کند. به علاوه، اهمیت امتحان برای دانش آموزان در مقایسه با امتحانات ثلث سوم، زیاد نبود. به همین دلیل دانش آموزان اضطراب زیادی در جلسه امتحان نداشتنند. این مورد را می­توان از طریق مشاهده میزان نمره­های اضطراب دانش آموزان نشان داد. چون اکثر آنان اضطراب زیادی نداشتند. همان طور که ذکر شد، اضطراب متوسط برای یادآوری مطالب مطلوب است. ولی همین عده قلیلی که اضطراب زیادی از خود نشان دادند نیز باید مورد توجه قرار گیرند و معلمان و مسؤولان باید مراقب این گونه حالات دانش آموزان باشند و تلاش کنند جلسه امتحان را از حالت اضطراب­زایی خارج سازند و به دانش آموزان یاری رسانند تا با آرامش خیال به نوشتن پاسخ سؤالات بپردازند. آنان باید به تفاوت­های فردی دانش آموزان دقت کنند و اگر تعیین وقت برای امتحان ضرروی نیست، از آن چشم بپوشند و احتمالا اگر ضروری هم باشد، در تعیین میزان وقت، وضعیت دانش آموزان کنددست را نیز رعایت کنند. از آنجا که امتحانات درسی از نوع آزمون­های سرعت نیست، منطقی است که در تعیین وقت برای امتحان، حساسیت زیادی از خود نشان ندهند. زیرا هدف، سنجش میزان اطلاعات و آموخته­های دانش آموزان است. همچنین توصیه می­شود که والدین از وحشتناک جلوه دادن امتحان جدا خودداری کند، اهمیت کمتری به نمرۀ دانش آموزان بدهند و آنان را با خودشان مقایسه کنند، نه با خواهران و برادران یا سایر شاگردان. به علاوه، انتظارات معقول و در حد توان از دانش آموزان داشته باشند. به دانش آموزان نیز توصیه می­شود با آمادگی بیشتری در جلسه امتحان حاضر شوند و کمتر به اهمیت آن فکر کنند و امتحان را صحنه مبارزه و جنگ در نظر نگیرند. بلکه در نظر داشته باشند که امتحان وسیله و موقعیتی مطلوب برای سنجش آموخته­های قبلی آنان است.



[1]- شهید مطهری، بیست گفتار، (تهران)، صفحه 44

- عدل الهی، صفحه 34 و 35[2]

- سیری در نهج البلاغه، صفه 125[3]

- سورۀ نحل، آیۀ 90[4]

- سورۀ انعام، آیۀ 152[5]

- جامعه و تاریخ، صفحه 208[6]

- بیست گفتار، صفحۀ 10[7]

- سیری در نهج البلاغه، صفحه 126 و 127[8]

- سیری در نهج البلاغه، صفحه 128[9]

- بیست گفتار، صفحه 73[10]

- همان، صفحه 15[11]

- همان،صفحه 67[12]

- همان، صفحه 71[13]

- سورۀ نساء، آیۀ 58[14]

- سورۀ نساء، آیۀ 59[15]

- پیرامون جمهوری اسلامی، صفحه 154[16]

- بیست گفتار، صفحه 23[17]

- سیری در نهج البلاغه، صفحه 132[18]

- بیست گفتار، صفحه 23[19]

- همان، همان صفحه[20]

- صحیفه نور، جل 15، صفحه 146[21]

- پیرامون انقلاب اسلامی، صفحه 114[22]

- همان، صفحه 31[23]

- همان، صفحه 46[24]

- همان، صفحه 22[25]

- همان، صفحه 47[26]

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است