در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 57، علیزاده، بیوک ؛


............................................................. ص 4.............................................................
بعد از شهادت استاد مطهری، در دوازده اردیبهشت 1358 و تعیین این روز به عنوان روز معلم، از سوی امام خمینی قدس سره ، همه ساله در چنین روزی مراسمی در مدارس و دانشگاه ها به مناسبت گرامیداشت یاد و نام استاد شهید مرتضی مطهری و ارج نهادن به مقام معلم و استاد، برگزار می شود. در نشست های مربوط به مراسم یاد شده، غالبا، به مدح و ثنا و تجلیل از شخصیت ایشان پرداخته می شود و کمتر به تجلیل افکار و اندیشه ها و بررسی خدمات علمی و دینی وی توجه می شود. البته بزرگداشت مقام شخصیت هایی
............................................................. ص 5 .............................................................
  • همچون شهید مطهری کاری بسیار شایسته و لازم است و حاکی از فرهیختگی، قدرشناسی و فرهنگ بالای مردمی است که از خدمات آن شخصیت بهره مند شده اند؛ اما تجلیل اندیشه و بررسی کارنامه ی فعالیت ها به منظور ادامه ی راه او و همچنان حرکت کردن و پیش رفتن ضرورت بیشتری دارد.

باید توجه داشت که عالمان، اعلام الهدی و نشانه های راهند. رسالت آنها این است که جهت را به رهپویان و سالکان راه نشان دهند؛ همچون علائم و تابلوهای راهنمایی و رانندگی که اگر کسی به جای آنکه راهش را از طریق آنها پیدا کند و از آنها عبور کند، در آنها خیره شود، فاجعه به بار خواهد آمد. نقش معلمان و استادان، آن است که چگونه اندیشیدن و چگونه فکر کردن را به متعلمان و شاگردان خود بیاموزند، نه آنکه فقط حاصل اندیشه ی خود یا کس دیگر را به ذهن و روح آنها تزریق نمایند.
اصولاً تعلیم و تعلم، زمانی آغاز می شود که آدمی به جهل خود نسبت به امر یا اموری واقف شود. کسی که به همه چیز علم دارد، در حقیقت به جهالت خود به امر یا اموری وقوف ندارد و به سخن دیگر، دچار جهل مرکب است. چنین کسی در صدد آموختن برنمی آید. صاحبان جهل بسیط هستند که شرط لازم آموزش در آنها فراهم است و اگر موانع مفقود باشد اقدام به آموزش می کند.
مجهولات بسیط آدمی سه قسم است؛ مسائل، رازها و معماها. معماها معرفت زا نیستند و تنها مایه ی سرگرمی اند؛ گره های کوری هستند که چون گشوده شوند، توخالی بودنشان نمایان می شود و، به تعبیر مولوی، «عقده ی سخت است بر کیسه ی تهی»؛ گره های سختی هستند که بر کیسه های خالی زده شده اند. رازها حیرت زا هستند و هر چه علم ما نسبت به آنها افزایش پیدا کند جهل ما هم به همان اندازه افزایش پیدا می کند و نتیجه ی حرکت موازی و فزاینده ی علم
............................................................. ص 6 .............................................................
  • و جهل، حیرانی عارفانه و دین دارانه است که از صد زیرکی ابلهانه بهتر است و باز به تعبیر مولوی:

زیرکی بفروش و حیرانی بخر

زیرکی بُلْه است و حیرانی بصر
  • این به جهت آن است که متعلَّق رازها امور الهی و قدسی اند. از همه بالاتر خود رب الارباب و معبود یکتاست که همه ی خلایق آگاهانه و ناآگاهانه در جستجوی اویند: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» (انشقاق/6) و او از من آدمی به او نزدیک تر است. «اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» (انفال/24) و یا «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (ق/16) یا «إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ» (بقره/186) و به قول شاعر:

یار نزدیک تر از من به من است

وین عجب بین که من از وی دورم
  • و اما مسائل باید حل شوند، و فطرت کنجکاو آدمی تا یافتن راه حل آنها او را به حرکت وامی دارد. سر و کار معلمان، اساتید و دانش آموزان و دانشجویان با مسائل است، نه دو قسم دیگر. اما باید توجه داشت که نقش معلم حل مسأله نیست، بلکه ارائه ی راه حل است. او چگونه حل کردن مسأله را باید یاد بدهد و متعلمان خودشان مسائل را حل خواهند کرد.
  • این مقدمه را برای این آوردم که بگویم مهم ترین خدمت شهید مطهری در معلمی او بود. او در همه ی ساحات معلمی خود، چه در حوزه و به هنگام القای درس هایی همچون حرکت و زمان و چه در دانشگاه و عرضه ی درس هایی همچون آشنایی با علوم اسلامی و یا در عرصه ی قلم و مخاطب قرار دادن فرهنگ عمومی و نسل جوان و نگاشتن کتاب هایی همچون مقدمه ای بر جهان بینی، علل گرایش به مادیگری، خدمات متقابل اسلام و ایران، نظام حقوق

............................................................. ص 7.............................................................
  • زن در اسلام، و چه در بالای منبر و پشت تریبون های سخنرانی، چگونگی های اشاره شده در فوق را به مخاطبان خود آموزش می داد.

شمارگانی از اندیشه ی حوزه را به منظور گرامیداشت یاد و نام آن شهید بزرگوار به بررسی افکار و اندیشه ها و خدمات علمی، فرهنگی و اجتماعی ایشان اختصاص داده ایم، اما بر خلاف شیوه ی رایج تنها به تجلیل از مقام شامخ و شخصیت ذوابعاد ایشان اکتفا نکرده ایم، بلکه به تجلیل و بررسی افکار ایشان هم پرداخته ایم. مقاله ی «نگاهی به کارنامه ی شهید مطهری در حوزه ی مطالعات میان رشته ای دین» نام واحدی را پیش می نهد که غالب آثار دین پژوهانه ی شهید مطهری را پوشش می دهد و ضمن مروری بر کارنامه ی ایشان در این حوزه، دیدگاه دین شناختی ایشان را در باب خاستگاه گرایش دینی که در آثاری همچون علل گرایش به مادیگری و فطرت مطرح شده است، به چالش می کشد. مقاله ی «علم شناسی منطقی - فلسفی در آراء استاد مطهری» کاوش های فرامعرفتی شهید مطهری را گزارش کرده است. فیلسوفان علم بررسی های برون نگرانه و فرامعرفتی معطوف به رشته ها و شاخه های مختلف علوم را به دو بخش کلی تقسیم می کند:
الف - علم شناسی منطقی و توصیه ای یا علم شناسی در مقام بایدها؛
ب - علم شناسی تاریخی و توصیفی؛ و به سخن دیگر شناخت علم آن چنان که هست.
نویسنده ی این مقاله، پس از معرفی این دو گونه علم شناسی و تقسیم علم شناسی به عام و خاص، این مدعا را پیش می نهد که شهید مطهری در همه ی حوزه های علم شناسی که اشاره شد؛ تأملاتی داشته و آنها را در آثار خود انعکاس داده است.
مقاله ی «روش قرآن پژوهی استاد مطهری»، پس از گزارش
............................................................. ص 8 .............................................................
  • روش های قرآن پژوهی که در عصر مطهری رایج بوده است، به بررسی روش قرآن پژوهی و متد تفسیری ایشان پرداخته است و مآلاً به این نتیجه رسیده است که روش شهید مطهری، روش تفسیر قرآن به قرآن با رویکرد اجتماعی و سیاسی و معطوف به مقتضیات، نیازها و پرسش های عصری بوده است. یکی از پرسش های اساسی سده ی اخیر در حوزه ی دین پژوهی کشور ما این بوده است که «آیا می توان در عصر صنعت و تمدن جدید که منشأ آن اروپای غربی و آمریکای شمالی است، متدین باقی ماند و در عین حال از مواهب صنعت و تکنولوژی جدید و دستاوردهای تمدن جدید برخوردار شد؟». متفکران ما در مواجهه با این سؤال در آغاز به دو گروه تقسیم شده بودند؛ گروهی با تأکید بر دین داری و دین ورزی سنتی، دوری از مظاهر تمدن جدید را توصیه می کردند و خود به آن عمل می نمودند و گروهی دیگر با ضروری شمردن پیشرفت و برخورداری از مواهب تمدن جدید، کنار گذاشتن دین و از نوک پا تا فرق سر فرنگی شدن را تبلیغ می کردند. وجه اشتراک این دو گروه افراطی و تفریطی، اعتقاد آنها به ناسازگاری دین و تجدد گرایی است. این دو گروه، که در آغاز اکثریت بودند، کم کم رو به اقلیت رفتند و جای آنها را اندیشمندانی گرفتند که ضمن اعتقاد به سازگاری اسلام و تجدد گرایی، برای پاسخ به سؤال یاد شده، نظریه پردازی می کردند. این گروه اندیشمندان را که به واقع روشنفکران دینی اند، اصطلاحا احیاگران دینی می نامند. شهید مطهری یکی از احیاگران اندیشه ی دینی است. چند مقاله از ویژه نامه های شهید مطهری به بررسی این جنبه از اندیشه ی ایشان پرداخته اند. مقالات «مطهری و نظریه ی سازگاری اسلام و مدرنیته»، «وجه حاجت بشر به دین از منظر شهید مطهری» و «شهید مطهری و احیاگری فرهنگی» از آن جمله اند.
............................................................. ص 9 .............................................................
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است