در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: پاره ای از خورشید ص299، خسرو شاهی، سید هادی ؛


حجت الاسلام و المسلمین سید هادی خسرو شاهی:

لطفا از خاطرات خود درباره شهید مطهری برایمان صحبت کنید .

وقتی که از تبریز برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفتم , مرحوم مطهری به تهران رفته بود . آشنایی من با آن مرحوم دقیقا از سال 34 ه . ش آغاز شد و از آن پس بیشتر در جلسات انجمنهای اسلامی دانشجویان تهران که در دانشگاه تهران یا کرج و . . تشکیل می شد , همراه مرحوم آیت الله طالقانی و آقای مهندس بازرگان در خدمت ایشان بودم . بعدها که ایشان برای تدریس , هفته ای دو روز به قم می آمدند , ملاقات های مابیشتر شد . پس از آن در حسینیه ارشاد و سپس در سفرهای متعدد حج که به دعوت مرحوم شهید مطهری , این جانب نیز در گروه هیأت علمی کاروان حسینیه ارشاد شرکت می کردم , در واقع شب و روز با آن مرحوم بودم و در این سفرها بیشتر با فضیلت های اخلاقی , وارستگی و پاکی و بی آلایشی ایشان شدم . صفا و فروتنی مرحوم مطهری در سفرهای حج بر همه برادران آشکار شد .

چگونگی تفکر اجتماعی سیاسی آن مرحوم با حضور علمی ایشان در صحنه های مبارزات فکری , فلسفی و سیاسی بیشتر نمودار می شد . بنیانگذاری حسینیه ارشاد به همراهی تنی چند از صاحبان فکر , تألیفات , مقالات و سخنرانیهای ایشان در اجتماعات , به ویژه در جلسات ماهانه و سپس در حسینیه ارشاد , نشان دهنده عمق بینش اجتماعی سیاسی است . مرحوم مطهری معتقد بود که عمل سیاسی بدون پشتوانه ایدئولوژیک نتیجه مطلوب را نخواهد بخشید و از این رو به موازات همکاری در فعالیتهای مخفی سیاسی با سخنرانی های پرمحتوای خود به روشنگری جوانان می پرداختند و با آثار علمی , فلسفی و اجتماعی در تداوم و تکامل این روشنگری می کوشید . همان طور که خود او روزی برای من تعریف می کرد , اگر سالیان دراز وقت ایشان را دانشکده الهیات نمی گرفت , می توانست در خلق آثار علمی , فلسفی و اجتماعی بیشتری موفق شود .

گر چه هیچ وقت افتخار شاگردی و حضور در کلاس درس ایشان را نیافتم , به دلیل معاشرت زیاد با مرحوم مطهری , خود را به نوعی شاگرد ایشان می دانم . با توجه به اینکه ایشان همواره روحیه طلبگی داشت و خود را یک سر و گردن برتر از دیگران فرض نمی کرد , جلسات دوستانه ایشان هم همواره آمیخته با نوعی درس و افاضات علمی بود .

از ویژگیهای شهید مطهری , اهمیت دادن به اندیشه و تفکر بود . ایشان به مسئله فکر ارج می نهاد و خود واقعا متفکر بود و از هر موقعیتی هم برای نشر اندیشه استفاده می کرد . برای همین بود که می بینیم متفکر و فیلسوفی مانند مطهری کتاب[ داستان راستان] را می نویسد و با وجود اعتراض دوستان , معتقد می شود که خود را بزرگ نشان دادن , هنر نیست . تلاش در راه هدف مهم است , چه در لباس[ داستان راستان] و چه در پوشش[ اصول فلسفه و روش رئالیسم]

دقیقا به همین دلیل بود که مرحوم مطهری هوادار بحث و گفتگو با هر گروه و فرقه ای بود . خوب به خاطر دارم که با وجود مخالفت شدید بسیاری از دوستان خود , در مجله[ زن روز] آن ایام که صفحات[ بر سرچهار راه ] آن زشت ترین و بی شرمانه ترین راهنمایی ها را به دختران و زنان ایران می کرد , مقالاتی می نوشت و معتقد بود که :

باید دلایل و مطالب ما در مجله خود آنها هم منتشر شود تا آنها بدانند که ما چه می گوییم .

باز به یادم دارم که در پاسخ به اعتراض من در همین زمینه که می گفتم : [ مقالات شما باعث می شود پای[ زن روز] به خانه های مسلمانان هم باز شود و موجب فساد دختران جوان گردد] . ایشان گفتند :

اگر خانواده های مسلمان با خواندن چند شماره[ زن روز] فاسد , فاسد بشوند , باید در تربیت کامل آنها کوشید . ولی باید توجه داشت که[ زن روز] قبل از نشر مقالات من در تیراژی بالای صد هزار منتشر می شد یعنی در صد هزار خانواده ایرانی و اغلب مسلمان راه دارد و من با نوشتن مقالاتی در این مجله , حرفهای خودمان را به میان صدهزار خانواه ای می برم که به مسجد یا حسینیه نمی آیند .

بعد افزود :

قرآن مجید درباره مشرکین می فرماید[ لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تأتیهم البینه] این آیه علاوه بر تفاسیری که شده , معنی جالبی هم دارد و آن این است که تا شما برای مشرکین دلیل و برهان نیاورید و با آنها به بحث آزاد ننشینید , دست از کار و راه خود برنمی دارند و این خود دلیل روشنی است که قرآن به اندیشه و گفتگوی همراه با دلیل و برهان , اهمیت می دهد و آن را جدی تلقی می کند و در واقع طرح کردن یک موضوع به طریق استدلالی و منطقی , به تعبیر قرآن می تواند در جهت دادن به زندگی انسان و تغییر مسیر و کیفیت آن , عامل سازنده و اصلی باشد .

نکته ای که فراموش کردم به آن اشاره کنم , مسئله سیر و سلوک مرحوم شهید مطهری و گرایش او به عرفان بود . این امر نیز طبعا رابطه مستقیم با همان بینش و مکتب فلسفی او و استادانی داشت که نزد آنان فلسفه را خوانده بود . در همین زمینه هم مرحوم مطهری به کاوش و تحقیق مشغول بود و هر کجا اسمی از اهل سیر و سلوکی می شنید , به سراغ او می رفت . برای همین منظور , چند بار به من گفت که می خواهد برادر مرا ملاقات کند . سرانجام هم با اشتیاق فراوان به دیدار برادر بزرگم مرحوم آیت الله حاج سید احمد خسروشاهی شتافت که از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله حائری و آیت الله خوانساری بود و در مدت اقامت خود در حوزه علمیه قم اهل سیر و سلوک بود . شهید مطهری از حضور در جلسه و حتی گفتگو در مسائل عرفانی لذت می برد و حالت جذبه و شوق به او دست می داد . این گرایش در اواخر عمرش اوج بیشتری گرفته بود و با اینکه در پنهان کردن آن تلاش می کرد , رنگ رخساره خبر می داد از سر ضمیر . . .

با توجه به آشنایی شما با مرحوم مطهری و مرحوم دکتر شریعتی , اختلاف این دور اندیشمند اسلامی را در چه زمینه هایی می دانید و اصولا فکر می کنید چرا باید دو شخصیت برجسته این چنین با هم اختلاف داشته باشند ؟

چنانکه اشاره کردید , من با هر دو شخصیت آشنایی دیرینه داشتم و با مرحوم دکتر شریعتی , از ایامی که در مشهد دانشجو بود , دوست بودم و بارها و بارها ملاقات داشتم . بعدها که به اصرار مرحوم مطهری به تهران و حسینیه ارشاد آمد و در چند سفر حج همراه ایشان و مرحوم مطهری جلسات طولانی داشتیم , من هرگز بین این دو شخصیت تضاد و دشمنی احساس نمی کردم بلکه این دو با همکاری و همفکری یکدیگر مقدمات تحول بنیادی فکری جامعه ما را فراهم می ساختند که متأسفانه عناصر مشکوکی به بهانه های واهی و در واقع برای بهره برداری های خصوصی, میانه این دو متفکر اسلامی را به هم زدند. حتی پس از استعفای مرحوم مطهری از حسینیه ارشاد , روزی در اتاقک دانشکده الهیات ایشان را دیدم . برادرم سید محمد مهدی جعفری هم حضور داشت . با وجود پخش شدن شایعه اختلاف عمیق بین این دو شخصیت , در آن ملاقات مرحوم مطهری ضمن تعریف و تمجید از مرحوم دکتر شریعی گفت : دکتر نیز مانند همه ما و همه افراد بشر در آثار خود دچار اشتباهاتی شده است ولی این اشتباهات از نظر من آن مسائلی نیست که امروز بعضیها مطرح می سازند و درباره آن سرو صدای و جنجال به پا می کنند . اشتباهات دکتر در زمینه های دیگری است که باید با نقد علمی فلسفی , نه جنجال و هیاهو , با آنها رو به رو شد .

به نظر من , عمده ترین اختلاف نظر مطهری با شریعتی در مسائلی از قبیل فلسفه تاریخ بود و بعدها شهید مطهری نظریه خود را در این زمینه , بدون آنکه اشاره ای به دکتر کند , در کتاب[ جامعه و تاریخ] مطرح ساخت و قبل از آن هم در کتاب[ قیام و انقلاب مهدی] اشاراتی در این زمینه دارد و شرح و بسط بیشتر آن در دروس[ مارکس و مارکسیسم] ایشان است که خوشبختانه این درسها از نوارها پیاده شده و به تدریج چاپ می شود .


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است