در
مشارکت کنید
برای ارسال مقاله کلیک کنید
نوشته : روحانی، سید سعید
نوشته : علیزاده، بیوك
نوشته : ربانی گلپایگانی، علی
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد
نوشته : حسینی خراسانی، سید احمد

منابع مقاله: [پاره ای از خورشید ص356]، طباطبایی، علامه سید محمد حسین ؛


لطفا درباره دوران شاگردی استاد شهید مطهری نزد شما, توضیحاتی بفرمایید سی و دو سال پیش از شهادت ایشان , من از تبریز به قم پناهنده شدم . اوضاع آنجا خراب بود , بدین خاطر به قم آمدم . بعد بنا بر این شد که در قم بمانم . تدریس درس حکمت ( فلسفه ) را شروع کردم . غیر از بنده , در قم آقای خمینی بودند که درس فلسفه ای داشتند و چند نفری از آقایان در درس ایشان شرکت می کردند . ایشان[ اسفار] درس می دادند . بعد آن آقایان , درس ایشان را ترک کردند و به حوزه درس ما منتقل شدند و شروع به تحصیل کردند . سالها این درس ادامه داشت . مخصوصا مرحوم مطهری هوش فوق العاده ای داشت و حرف از او ضایع نمی شد . حرفی که می گفتم , می گرفت و به مغزش می رسید . هر چه می گفتم هدر نمی رفت و مطمئن بودم که نمی رود . وقتی که ایشان در جلسه درسم حاضر می شدند . ( این عبارت , عبارت خوبی نیست ولی مقصود را بیان می کند ) بنده از شوق و شعف , حالت رقص پیدا می کردم , به جهت اینکه می دانستم هر چه بگویم هدر نمی رود و محفوظ است . به همین ترتیب خودش مبدأ تحصیل دیگران شد و شروع به تألیف کتابها کرد و انصافا هم کتابهایش خیلی عالی است .

در زمانی که عده ای خواندن فلسفه را حرام می دانستند, عمده کارهای استاد مطهری فلسفی بود . علت علاقه فوق العاده ایشان به فلسفه چه بود ؟

او انسانی برهانی بود و برهانی فکر می کرد و به برهان علاقه داشت . از این جهت , ایشان به حکمت علاقه مند شده بود و در این زمینه کارهایی هم کرد و خوب هم از عهده برآمد .

استاد مطهری علاقه و دلبستگی خاصی به شما داشتند . شما نسبت به ایشان چه احساسی داشتید ؟

در مقابل احساسات ایشان , من هم احساسات متقابل و علاقه فوق العاده ای به ایشان داشتم , به جهت خوش فکری و هوش سرشار و قلم بارز ایشان . خود فلسفه اسلامی که از دست علمای اسلام رد شده و به ما رسیده است , خالی از معنویت نیست . طوری است که خود به خود برای انسان متوجه , حالت معنویت می آورد و تقوا را تأیید می کند و توفیق می دهد و به هدایت می رساند . این فلسفه ای است که از دست علمای اسلام درآمده است . طبعا ایشان هم مردی با تقوا بود , تقوایی که از فلسفه به دست آورده باشد . تمام هم و نیرویش صرف فلسفه می شد و خوب بار آمده بود .

وقتی که ایشان درس را در خدمت شما شروع کردند , حدودا در چه سنی بودند ؟

در حدود بیست و پنج بیست و شش سا داشتند , بعد , مباحث و مقالاتی را که در کتاب[ اصول فلسفه و روش رئالیسم] آمده , شروع کردیم , در آن مطالب هم یگانه کسی که از همه جهت مطمئن بودم که حرفم نزدش هدر نمی رود , ایشان بودند . قدری که گذشت , نوشتن پاورقی بر کتاب[ اصول فلسفه] را شروع کردند و همان وقت اینها را نوشتند . آن جلدهایی که منتشر شده , از درک و فکر خوب ایشان حکایت دارد . جلد چهارم هم که باقی مانده , ایشان نوشته و حاضر است . آن را آورد بنده دیدم و به خودش برگرداندم وگفتم کتاب دیگری تألیف شده است .

در رساله قوه و فعل , آن قدر ایشان شوق و شعف داشت که بنده را وارد کرد به تهران رفتم و یک هفته در منزلشان ماندم تا درباره این رساله بحث کنیم , زیرا مطالب آن برای ایشان حل نشده بود . یک هفته تمام , شب و روز با ایشان سروکار داشتم و درباره همین رساله صحبت می کردیم .

اخیرا خودش صاحب نظر شده بود و نظر داشت , یعنی حکم می کرد . بهترین تعبیرش هم همین است که نظر داشت .

ضرورتی که برای شرح[ اصول فلسفه] احساس کردید , چه بود ؟

ضرورتش این بود که مجملات بود و مقاله های فشرده , و من می خواستم باز شود و مطلب روشن شود . کسی هم که می توانست این کار را بر عهده بگیرد , مرحوم آقای مطهری بود . او شروع کرد و به بهترین وجهی هم از عهده بر آمد به همین دلیل بود که من دو دستی کار را به او می دادم . خدا ان شاءالله بیامرزدش .

در لحظه شنیدن خبر شهادت استاد مطهری چه احساسی به شما دست داد ؟ دیگر اینها غبر قابل وصف است . حقیقتا بعد از فوت ایشان تأثر من , تأثر در مرگ یکی از عزیزان است . از دست رفتن ایشان ضایعه ای بود . خداوند کسانی را که این طور جنایات را جایز می شمارند , نابود کند . لطفا درباره روابط معنوی ایشان با شما . . .

خواهش می کنم راجع به معنویت و روابط معنوی ای که با ایشان داشتم و مطالبی که تأثر آور بود و بنده از آنها روحا متأثر شدم , نپرسید . به جهت اینکه من دوام ذکر و بیان آن را ندارم .


کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است